میراث یا شهرداری؛
متولی موزه مردم شناسی«آلاشت» کیست؟
موزه مردم شناسی شهرستان «آلاشت» تنها اثر ثبت ملی این شهرستان با بیتوجهی مسولان روبهرو است تا آنجا که مسئولین سازمان میراث فرهنگی میگویند رسیدگی به مشکلات این موزه بر عهده «شهرداری» شهر است و مسولین «شهرداری» هم گوشیهایشان را پاسخ نمیدهند.
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۳۴
ماندانا خرم- به گزارش هنرنیوز، چینش سنگ فرشهای حیاط موزه نیمه کاره رها شده است.ساختمانی نوساز بدون توجه به قواعد همسایگی با یک اثر ثبتی بلندتر از ارتفاع مجاز بالا رفته است. هنرمندان و صنعتگران صنایع دستی روستا هم در انتظار دریافت غرفهای برای فروش محصولات خود از سوی مسولین جلو درب آن بساط کردهاند.این وضعیت موزه مردم شناسی شهرستان «آلاشت» است که روزگاری زادگاه «رضاشاه» بوده است و به همین علت ساختمان آن به در خواست «فرح دیبا» در تاریخ ۱۹/۰۴/ ۱۳۴۸ با شماره۸۶۷ به ثبت ملی رسیده است.
نماینده شهرداری «آلاشت» مستقر در موزه مشکلات این مکان را این گونه تشریح میکند:« هرچند در ابتدای راه میراث فرهنگی کمکهایی به این موزه کرده است اما اکنون نیم نگاهی هم به موزه نمیاندازد. ماهها است که چینش سنگفرشهای موزه نیمه کاره رها شده است و هیچ کس نیست آن را کامل کند.زنان هنرمند روستا جلوی درب بساط کردهاند. بارها به میراث فرهنگی شهرستان آلاشت و استان مازندران نامه نوشتهایم که در داخل موزه غرفهای به آنها اختصاص داده شود اما پاسخی دریافت نکردهایم.»
او در ادامه در مورد ساختمانی که بلندتر از حد مجاز در همسایگی موزه ساخته شده است میگوید: «مجوز این خانه را میراث فرهنگی داده است. نمیگویم شهرداری مقصر نیست اما کوتاهی بیشتر از میراث فرهنگی بوده است.این ساختمان پیشتر منزل مسکونی بوده است که طبق بافت روستا ارتفاع آن از ساختمان موزه کوتاهتر بوده است اما اکنون با ارتفاع بلندش نمای ساختمان موزه را کور کرده است.البته از سازنده آن شکایت هایی شده است و پرونده آن در دیوان عالی کشور در جریان است اما چه فایده یک بار که با تخریب و ساخت و ساز دوباره آن به پی بنای موزه آسیب وارده شده است و بار دیگر هم با تخریب مجدد آن به پی موزه که ساختمانی تاریخی است قطعا آسیبهایی وارد میشود جدای اینکه به سبک معماری یک روستای کوهستانی هم صدمه زده شده است.»
پس از شنیدن صحبتهای نماینده شهرداری شهرستان آلاشت با
«عبدالکریم پهلوان» شهردار آلاشت تماس میگیریم.او در ابتدا موبایلش را جواب میدهد و پس از شنیدن پرسشهای خبرنگار هنر نیوز پاسخها را به ده دقیقه بعد موکول میکند و نه تنها پس از ده دقیقه که پس از یک ساعت دیگر هم تلفن همراه خود را پاسخ نمیدهد.تلفن شهرداری هم پس از دوبار زنگ خوردن،بوق ممتد میزند.
«رضا دانش زاده» مدیرکل میراث شهرستان «آلاشت» اما در پاسخ به اینکه چه کسی باید وضعیت موزه را پیگیری کند میگوید:«سازمان میراث فرهنگی شهرستان آلاشت یک تفاهم نامهای را با شهرداری این شهرستان در خصوص رسیدگی به مسائل موزه امضاء کرده است که طبق آن سازمان میراث فرهنگی کار مرمت،مجهز کردن موزه به دوربین مدار بسته و نصب قفسههای موزه را باید انجام میداد که به تعهدش عمل کرده است .اکنون شهرداری از هر بازدید کننده موزه ۱۵۰۰ تومان ورودی دریافت میکند که وظیفه دارد آن را خرج موزه کند.گمان نمیکنم تکمیل سنگ فرشهای موزه برای ارگان اجرایی مانند شهرداری که در نهایت ۱۰۰ هزار تومان هزینه بر میدارد کار دشواری باشد.آنها کم کاری میکنند و تقصیرش را گردن ما میاندازند.»
دانش زاده در خصوص ساخت ساختمانی با ارتفاع غیر مجاز در حریم موزه هم اظهار میکند:« از آنجا که بافت آلاشت یک بافت تاریخی است هر ساخت و سازی که انجام میشود شهرداری ابتدا پرونده آن را تهیه میکند و برای استعلام به سازمان میراث فرهنگی میفرستد و پس از تایید مجدداً آن را به شهرداری میفرستیم تا مجوز نهایی صادر شود.در مورد این ساختمان هم همین اتفاق افتاد اما در پرونده ما به ارتفاع ۸ متر مجوز دادیم در حالی که در اجرا ارتفاع بیش از ۸ متر شد ما این موضوع را پیگری کردیم از صاحب بنا هم شکایت شد که در اولین مرحله کمسیون ماده ۱۰۰ رای به تخریب داد. مالک اعتراض کرد و مجدد دادگاه رای به تخریب داد که انشالله در آینده با همکاری شهرداری و نیروی انتظامی تخریب میشود.»
ساختمان موزه مردم شناسی آلاشت منزل مسکونی «مراد علی خان» پدر بزرگ رضا شاه بوده است که پس از کشته شدن او در جنگ هرات به فرزندش مصطفی خان عموی رضاشاه میرسد و خود رضاشاه نیز در آنجا متولد میشود.این خانه در سال ۱۳۴۵ به عنوان اولین اثر روستای آلاشت به ثبت ملی میرسد.از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹ دبیرستان پسرانه روستا در آنجا دایر بود.از سال ۵۹ تا ۸۱ تبدیل به کتابخانه عمومی میشود.از آنجایی که این بنا به زادگاه رضاشاه مشهور بود و بازدید کنندگان زیادی داشت در سال ۸۲ شهرداری و میراث فرهنگی تصمیم میگیرند اینجا را تبدیل به موزه مردشناسی آلاشت کنند که عاقبت در سال ۸۸ این اتفاق میافتد.