مسعود کیمیایی در برنامه «هفت» مطرح کرد:
دوبار بیشتر سعید امامی را ندیدم این بحث را تمام کنید
کارگردانی که در آثارش همیشه به نوعی اعتراض را میتوان دید این بار در برنامه «هفت» به رفتار برخی از رسانهها و افرادی که در مورد وی حاشیه سازی میکنند اعتراض کرد و گفت.
تاريخ : شنبه ۱ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۳۱
شب گذشته برنامه «هفت» با اجرای محمود گبرلو سردبیر این برنامه میهمان بسیار ویژه ای داشت که شاید در طی تمام سال هایی که بعد از انقلاب سپری شده است تقریباً برای دومین بار بود که به تلویزیون می آید و این حضور قطعاً برای برنامه «هفت» حضور ویژه ای محسوب می شود. میهمان برنامه «هفت» خالق فیلم هایی همچون «قیصر»، «گوزن ها»، «سرباز های جمعه»؛ «جرم» و «مترو پل» است که به تازگی اکرانش در سینما ها به پایان رسیده است. فیلم سازی که همیشه عدالت را با زبان و نوع نگاهش در فیلم هایی که می سازد فریاد می زند.
مسعود کیمیایی کارگردانی است که اعتراضش را در فیلم هایی که می سازد می توان دید اعتراض به نابرابری به شرایط موجود و علاقه وی را برای داشتن قهرمان در آثارش نمی توان نادیده گرفت. کیمیایی در سن ۷۳ سالگی روز هایی عجیبی را پشت سر می گذارد از طرفی منتقدان سختگیری وجود دارند که برخی آثارش را اصلاً دوست ندارند و با ادبیاتی به دور از احترام به کسوت وی نقد می کنند و برخی دیگر که نام او را کافی می دانند تا به سینما بروند اما هر اتفاقی که بیافتد باید یادمان باشد وی فیلم ساز تاریخ ساز سینمای ایران است و هنرمندی است که در هر شرایطی فیلمش را می سازد تا علاقه اش را به ایران و کشورش نشان دهد.
حاشیه های زیادی برای مسعود کیمیایی بعد از سی و دومین جشنواره فیلم فجر به وجود آمد که جدا از انتقاد های بسیار زیادی که به نوع ساختار آخرین فیلمش «مترو پل» مطرح شد حاشیه های دیگری نیز به وجود آمد که از ذکر آن در این یاد داشت پرهیز می کنیم. اما کیمیایی در برنامه شب گذشته «هفت» خودش به موضوعی اشاره کرد تا اذهان عمومی را آگاه کند.
برخی اعتقاد دارند که مسعود کیمیایی برای ساختن برخی از آثارش همانند «ضیافت» از سعید امامی معاون اسبق وزارت اطلاعات که همزمان با اتفاقات قتلهای زنجیره ای در سالهای اول دولت اصلاحات بازداشت و در زندان دست به خودکشی زد، پول دریافت نموده است که خودش در برنامه «هفت» گفت: من از اینگونه اخبار در سینما بسیار صدمه خوردم و خواهش میکنم این بحث را در مورد من تمام کنید. من دو بار توسط سعید امامی احضار شدم و باید می رفتم چه بسا که شما بینندگان هم در چنین موقعیتی باید بروید.
وی در ادامه برنامه هفت از دولت خواست تا شرایطی فراهم شود تا بسیاری از هنرمندان که در اوایل انقلاب از کشور خوارج شدند به کشورشان بازگردند و بتوانند در ایران حضور داشته باشند و کار کنند وی نامی از هنرمندانی که در نظر داشت عنوان نکرد اما به احتمال زیاد یکی از هنرمندانی که وی علاقه مند خواهد بود تا به ایران باز گردد بهروز وثوقی است که در بسیاری از آثار درخشان وی حضور داشته است. اما این بازیگر در گفتگو هایی که انجام داده است هیچ موردی را رعایت نکرده و بدون دقت به شرایط داخل کشور در آثاری حضور داشته است که ضد انقلابی بوده اند و وی فرصت سوزی کرده است.
در ادامه بخشی از گفتگوی وی بدین شرح بوده است:
کیمیایی با اشراه به فیلم سینمایی «قیصر» گفت: قیصر به معنای عکس العمل است و سینمای من سینمای عکس العمل است و هنوز بر این عقیده استوارم که هنری که عکس العمل نباشد و خاموش باشد مهری بدان ندارم. و این عکس العمل نشات گرفته از سالهایی است که قیصر در آن ساخته شد. چرا که روزگار سختی حاکم بود و التهابی در میان مردم وجود داشت که به هر جهت عکس العمل بود و مردم با این عکس العمل زندگی کردند.
وی ادامه داد: قیصر فیلمی بود که صدا و شعر من را مشخص میکرد، آن گونه که من کجا هستم و چه چیزی را باید ادامه دهم و این فیلم ادامه خود من و در من بود. چرا که به این مسئله که چه فیلمی فروش دارد یا ندارد توجه نداشتم و هنوز هم همان است و عقاید و اجرای وصلهای ندارم و اگر هم صاحب احترام شدم در جاهایی بوده است که در میان مردم و از آنها بودهام.
خالق قیصر سینمای ایران افزود: ملتهب بودن فیلمها و قهرمانهای فیلمهای من بر گرفته از سالهای ۱۰ یا ۱۲ سالگی زندگی من بود که پر بود از حزبها و سازمانهای سیاسی و ماجراهایی که سیاسی بودند و اخبار را تنها در خیابان از طریق رایو در جمع کثیری از مردم مطلع میشدیم که این زمان، دوره ملتهبی بود و مطمئنا میتواند بر یک کودک ۱۰ ساله تاثیر گذارد وجریانی را که اطرافش است را به او یاد دهد که این نیز جریان خاموشی نیست. بنابراین زمانی که من فیلمساز میشوم از بیان یک جریان خاموش پرهیز میکنم و این جریان منجر به ساخت قیصر، گوزنها میشود و تا ساخت جرم ادامه دارد.
کیمیایی در صحبتهای خود در بیان روشنفکر سینمای ایران اظهار کرد: بسیاری از واژهها و حقایق هستند که اساسا جایگاه مشخصی ندارند و روشنفکر نیز در این سالها دچار فراز و فرود بسیاری بوده است؛ گاهی مبارز و گاهی کافه نشین بوده است و گاهی اسلحه در دست داشته و گاهی فقط در پی خوابیدن بود و به همین دلیل است که جای معینی در دهههای مختلف بدست نیاورده است و من نیز نمیتوانم بگویم کجای این هندسه هستم. اما به هر جهت روشنفکر با عیار درست، بار سنگینی دارد.
کارگردان سربازهای جمعه گفت: یکی از خصوصیات روشنفکر در پلان بندی اجتماعی این است که روشنفکرازمردم فاصله دارد و این فاصله را حفظ میکند و البته در تعریف دیگری روشنفکر با مردم است. این دو تعریف خود گویای این است که حقیقت وجودی روشنفکر جایگاه معینی ندارد.
وی با تفکیک میان هنرمند روشنفکر و روشنفکر صحبت خود را این گونه ادامه داد: اثر هنرمند روشنفکر همه چیز را متفاوت میکند و اینکه هنرمند کجا ایستاده است را مشخص میکند. اما روشنفکر به تنهایی به شغل و یک کارت ویزیت تبدیل میشود و آن هم تفاوت زیادی دارد و در میان آنها نیز مردمی و غیر مردمی دیده میشود. در هر حال هنرمندی که روشنفکر است و در عین حال هنرمند است احتیاج ندارد که خود و جایگاه خود را ثابت کند.
کیمیایی در پاسخ به سوالی در خصوص ارتباطش با مردم اذعان داشت: آدمی که در بافت تفکر جامعه حضور دارد، اتفاق دور یا نزدیک شدن از مردم برای او نمیافتد. اما در ارتباط با فیلم اخیرم، متروپل باید بگویم که پیش از آن پنج فیلمنامه من پذیرفته نشد که این نیز نامه نبود که به سرعتی نوشته و تحویل داده شود و باید به درستی گفت فیلم نوشت نه فیلمنامه و با این اتفاق در هر فیلمنامهای که پذیرفته نمیشود و فیلنامه بعدی از سر گرفته میشود دائم از مردم دور و فکر فیلمنامه نویس ساییده میشود و تبدیل به فیلم مترو پل میشود.
کارگردان فیلم جرم در پاسخ به سوالی که علت وجود غم غربت را در فیلمهای وی خواستار شده بود اشاره داشت: غربت و غم غربت از ریشههای طبقاتی است که در هنرمند شکل میگیرد و من معتقدم انسان در هر شرایطی تنها است. حتی در زمانی که میلیونها انسان برایت دست تکان میدهند در همان لحظه نیز تنها هستیم.
کیمیایی در آخرین صحبتهای خود در باب وضعیت سینمای ایران گفت: جوانان در سینمای فعلی و سینمایی که جا افتاده است نباید به حرف ۹۰ درصد منتقدان گوش دهند و باید به دنبال استعداد خود باشند. چرا که منتقدان راه درست را نشان نمیدهند و خیلی از این منتقدان با جدیت با جریان سینمای ایران مواجه نمیشوند و بسیاری دیگر نیز فکرشان در جریان دیگری شریک است.