نمایش سنتی ایران با توجه به ظرفیت های فراوان آن و همه فعالیتهایی که تاکنون انجام شده هنوز با برخورد علمی مواجه نشده و اتفاقات جسته گریختهای هم که افتاده است در بعد کمیت پاسخگوی توانمندی و بستر عمیقی که این نمایش ایجاد کرده نیست.
البته کارهایی که در گذشته انجام شده بسیار ارزشمند و مفید بوده به طوری که انتشار کتاب "نظریه نمایش سیاه بازی" در ادامه راه بزرگان و پیشکسوتان و پیشینیان این عرصه شکل گرفته و گواه این امر کتابنامه انتهای اثر است که سعی شده تمام آثار گذشتگان را در نظر آورد. اما کتاب "نظریه نمایش سیاه بازی" میکوشد نمایهای اصولی، طبقهبندی شده و ساختمند به شکلی پژوهشی از دنیای سیاه بازی ارائه داده و به گونهای سیاهبازی را قانونمند و اصولی تعریف کند. البته نه اینکه این اصول ساخته و پرداخته شده باشد، بلکه قواعدی است که از دل سیاه بازی و آثار سیاه بازان کشف و استخراج شده است. در نهایت سعی شده خواننده با خوانش این کتاب با مجموعهای از اصول و قواعدی روبرو شود که او را به سوی ساخت و پرداخت یک اثر نمایشی سیاه بازی رهنمون میشود.
کتاب نظریه نمایش سیاه بازی نوشته محسن سراجی و با مقدمه خسرو حکیم رابط توسط نشر قطره به تازگی منتشر شده است.
به گزارش هنر نيوز به نقل از ايران تئاتر،با محسن سراجی نویسنده این کتاب درباره ارائه آن گفتوگو کردهایم.
***
این کتاب در واقع مجموعه قوانین و مقررات تخت حوضی است. این طور نیست؟
به تعبیری، بله.
شما با این گفته که سیاه بازی یک گونه تئاترایرانی است موافقید؟
اگر نخواهیم بر سر واژگان بحث کنیم، تئاتر دارای ویژگیها، شرایط و امکانات خاصی است که به نظر من این همه در نمایش سنتی ایران جمع نمیشود. پس تئاتر به معنای غربی آن نمیتواند باشد و اصلاً در ایران از تئاتر سابقه محکم و قابل استنادی مثل یونان و... به دست نیامده است، اما سیاهبازی نمایشی ایرانی و به شدت شرقی است که تابع تفکر و جهانبینی انسان ایرانی است. طبیعی است که این تفکر در درون خود ساختاری را هم به وجود آورده که حاصل جریان اندیشهگانی او و همچنین پاسخگوی نیازهایش باشد که در طول زمان دست خوش تغییرات بسیاری شده و حتی تا دورهای تغییرات آن رو به رشد بوده است.
فکر میکنید این ساختاری که حدود چند هزار سال سابقه طولانی دارد، نه صرفاً در مورد تخت حوضی، بلکه کلیت نمایش آیینی و سنتی ایران، نیازی به قانونمند شدن دارد؟ البته اگر بپذیریم که این قانونمند نشدن هم بخشی از ساختار این نمایش بوده و شاهد آن هم زنده بودن این گونه نمایش در طول سالیان است.
وقتی که از آیینها حرف میزنیم از ریشههای نمایش سخن میگوییم نه بدنه و یا ساختارها. آیین نزد باورمندانش نه نمایش است و نه به قصد سرگرمی و یا حتی انتقال یک مفهوم؛ بلکه تنها یک باور است که وجود و یا عدم آن تأثیر مستقیم بر زندگی باورمندانش خواهد داشت. این آیینها در طول زمان به تدریج وجه آیینی خود را از دست داده و به نمایش و اجرا نزدیک میشود و هر چه به این سو میآید امکان دستکاری، اصلاح و تغییر آن بیشتر فراهم میشود، چون تعصب آیینی آن حذف خواهد شد. حالا ما با نمایشها و یا خرده نمایشهایی سروکار داریم که تقریباً چیزی از بستر آیینی خود را برای زمان ما به ارمغان نیاورده و تنها شکل، ساختار و فرم آن به زمانه ما رسیده است که میبایست از دو سو روی این فرم کار شود. اول پژوهش وکشف ساختار آن به فراخور زمان و جغرافیای ویژه آن و دوم، کار روی امکانات تغییرپذیری و به روز شده آن برای ایجاد ارتباط با مخاطب زمانه خود که در این کتاب اشارههای کوتاهی به وجه دوم شده است، چون به نظر میرسد وجه نخست هنوز تحقق نیافته باشد.
آیا شما فکر میکنید نمایش تخت حوضی و یا همان سیاهبازی دارای وجه آیینی است؟
کافی است بسترهای اجرایی سیاه بازی را بررسی کنیم، مراسم عروسی، تولد نوزادان، اعیاد و... که تمام اینها برگزاری رسوم آیینی است و نسبت به تمول و اعتقاد هر یک از برگزارکنندگان از بخشهایی از نمایش و موسیقی در آن استفاده میشده است. من فکر نمیکنم که نبود بعد ماورایی یک آیین میتواند مراسم مرسوم را از آیینهای مردم جدا کند.
به عنوان آخرین سوال، اکنون که از آن مراسم به شکل گذشته خبری نیست، شما فکر میکنید هنوز هم به سیاه بازی نیاز داریم؟
سیاه بازی یک میراث فرهنگی است، ما ممکن است از یک کوزه به همان شکل و برای نوشیدن آب استفاده نکنیم اما آن کوزه را در موزهها جای میدهیم و از آن بهرهبرداری میکنیم.
حالا سیاه بازی به اضافه همه اینها یک بعد دیگر هم دارد وآن قابلیت تغییر و تحول و به روزرسانی و استفاده از شیوهها و شگردهایی برای خلق گونههای بیانی متفاوت و نو است که ریشه در فرهنگ و آیینهای بومی این مرز و بوم دارد.
گفت وگو از بهناز اميني