رمان «بهار برایم کاموا بیاور» نقد شد
در خانه فرهنگ دکتر عظیمی:
رمان «بهار برایم کاموا بیاور» نقد شد
رمان «بهار برایم کاموا بیاور» مریم حسینیان نقد شد.
 
تاريخ : سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۵۳
به گزارش هنرنیوز، دهمین جلسه کانون پندار خانه فرهنگ دکتر عظیمی با خوانش بخشی از کتاب توسط نویسنده آغاز شد و در ادامه، فرشته نوبخت و محمد تقوی به عنوان منتقد اثر صحبت کردند.
بر اساس گزارش رسیده از کانون پندار، نوبخت بررسی اثر را با نقل قولی از الیوت آغاز کرد و گفت: الیوت معتقد بود تنها راه بیانِ هنری، استفاده از نماد و سمبول است و هنرمند کسی است که توانایی ایجاد رابطه‌ی عینی میان واقعیت و احساس را از طریق سمبول (نماد) داشته باشد. شاید به این دلیل که سمبول به واقعیت‌ها عمقِ بیش‌تری می‌دهد یا به عبارت بهتر لایه‌هایِ عمیق‌تری از حقیقت را بیان می‌کند.
او ادامه داد: در عینِ حال، رضا سیدحسینی در کتاب «مکتب‌های ادبی» می‌نویسد که سمبولیسم چیزی جز نمایی ظاهری از واقعیت‌ نیست که در پسِ خود ما را با جهانی از تصورات و عواطف درونی اثر هنری و هنرمند مواجه می‌کند. مکتب «سمبولیسم» را می‌توان شیوه‌ای بیانی برای توصیف آثاری دانست که مضامینِ خود را به جای اشاره‌ی مستقیم، از طریق واسطه‌ بیان می‌کنند. پس می‌شود این‌طور گفت که سمبول یا نماد نوعی زبان است. به‌تعبیری دیگر سمبول و نماد به هنرمند این امکان را می‌دهد که تجربه‌ای معنادار را در قالبی زیبا و هنرمندانه بریزد و آن را منتقل کند.
این نویسنده افزود: «بهار برایم کاموا بیاور» واقع‌گرایِ نمادین است. روایتی ذهنی و درونی دارد. اثری معناگرا و مدرن است و مبتنی بر فرم، که مضمونِ آن از طریقِ نماد و سمبول پرداخته می‌شود. از نظر ریخت‌شناسی، یکی از بنیادی‌ترین اجزای آن «زبان» است که قدرتمندترین رکنِ ساختار هم به‌حساب می‌آید.
نوبخت اظهار کرد: واقعیت این است که متن پر از سؤال‌ها و ابهاماتی است که به همراه غلبه‌ عواطفِ شدیدِ انسانی بر موضوع، مخاطب را وادار یا ناچار به پیش‌روی در متن می‌کند. برای این‌که بهتر در فضای رمان قرار بگیریم، لازم است آن را بفهمیم و با آن همراه شویم و تنها راه درک بهتر این اثر شناخت تصاویر و نمادهایِ به‌کاررفته در آن است.
او یادآور شد: انگاره‌ی برف وقتی در کنارِ تیره‌وتاری هوا و درخت‌هایِ بی‌شاخ‌وبرگی که به توده‌ی سیاهی از دور تعبیر شده‌اند، قرار می‌گیرد، فضایی ایجاد می‌کند که القاکننده‌ی مفاهیمی مثل «تنهایی»، «خستگی» و «بیماری» و در نهایت «رنج» است. بافتن هم به همین طریق یک انگاره است که تبدیل به نماد می‌شود و کامل‌کننده‌ی نماد برف. همین‌طور است خانه‌ی برفی و حضورِ شخصیتِ نسترن خانم که به لحاظ زیبایی‌شناسی هم تأمل‌برانگیز است.
نوبخت در ادامه درباره رمان «بهار برایم کاموا بیاور» گفت: تمام این داستان فرافکنی‌هایِ ذهنی آشفته و روان‌رنجور است. خیلی زود می‌فهمیم راوی پریشان است و بنابراین چندان قابل اعتماد نیست، اما به‌ناچار به او اطمینان می‌کنیم، چون داستان این را می‌خواهد. شخصیت نسترن بسیار کلیدی در جهت درونمایه و مفاهیمِ عمیقِ اثر است که شاید خوب بود حتا پررنگ‌تر از این که هست، باشد.
او افزود: به نظر می‌رسد داستان بازیِ «واقعیت» و «وهم» است. اما قابلیت‌هایِ متن بیش‌تر از هرچیز ما را به درونِ متن سوق می‌دهد، به پیدا کردنِ تکه‌هایِ گم‌شده. به سفیدخوانی‌ها که فقط به مدد نمادها و تعابیر ممکن خواهد بود. این‌جا واقعیت مثلِ بطریِ پلاستیکیِ خالی است که بخواهند به زور به زیرِ آب فرو ببرندش، در حالی‌که هر چه هست، هر آن‌چه حقیقت است، در زیرِ آب است.
نوبخت جمع‌بندی نهایی خود را این‌گونه اعلام کرد که در یک‌جمع‌بندی این طور می‌شود گفت که برهوت یک آرماگدونِ فرضی است و این رمان در جهانی که ساخته مفهوم خیر و شر و جایگاه انسان را در چنین نبردگاهی به چالش کشیده و از طریقِ جهانی خودساخته، با داستانِ بی‌رحمِ تقدیر بازی کرده و با پایانی آپوکالیپسی سعی دارد نشان بدهد که زندگیِ دیگر و شروعی دوباره تنها با تمام‌کردنِ قصه‌ها امکان می‌یابند، در حالی‌که قصه‌های حقیقی پایانی ندارند.
محمد تقوی، منتقد دوم اثر، سخنان خود را با واکاوی پدیده نقد آغاز کرد و گفت: منتقدین بزرگ نقد را از فرایندی به نام واکنش اولیه آغاز می‌کنند و همیشه بهترین چیز همان واکنش اولیه به اثر است.
او به مقاله‌ای از سوزان سانتاک به نام رد نظریه تفسیر اشاره کرد که در آن بیان شده منتقدین تفسیر داستان را خراب می‌کنند، تا زمانی که زبان‌شناسی رشد کرد و بعد از آن بین منتقدین و زبان‌شناسان اختلاف افتاد، زیرا ادبیات را از زمره ادبیت می‌دیدند و جایی برای خرده‌بینی‌های علمی در آن نبود. اما فی‌الواقع زبان‌شناسی کمک بسیاری به مقوله نقد کرد و موفق به کشف دو وجه دیگر در پیام‌های زیبایی‌شناسی مثل شعر و ادبیات و داستان شد. و مهم‌ترین آن خود ارجاع بودن دایتان فارغ از دیدن جهان بیرون متن. ثابت شده که مفهوم و تم اثر در شکل آن پیداست. برای یافتن درونمایه داستان حتما از جهان معنویات بیرون نباید استفاده کرد.
تقوی ادامه داد: یافتن تم در شکل میانی داستان مقاله‌ای از امبرتو اکوست که به وجود آمدن یک زبان فرضی را به خوبی نشام داده که چگونه زندگی باعث ایجاد وجه استعاری در زبان می‌شود.
او افزود: ما از نقد نو آموخته‌ایم که به فرماسیون اثر و تجزیه آن بپردازیم. خصوصا در مورد داستانی مثل «بهار برایم کاموا بیاور» که دارای المان‌های کلاسیک و طراحی پیچیده و حتا شکست زمانی است. ساختار نمایشی شروع و اوج و پایان به خوبی در این اثر قابل تبیین است. در این داستان روابط علی باعث چیدمان در کتاب است که چندان بر پایه مبانی کلاسیک استوار نیست. اولین چیزی که در هنگام خواندن رمان با آن مواجه می شویم، امضاهای متفاوت برای هر قطعه است. بیست و یک قطعه با امضای مریم (که می‌تواند همان نویسنده اثر باشد) تا نیمه کتاب تصور می‌کنیم راوی مریم شاهد ماجراست. اما با پیش رفتن متوجه می‌شویم قضیه به این سادگی نیست و شخصیت اصلی اثر کاراکتری به نام نگار است. دهکده برفی یا همان برهوت شروع دنیای ماست و تلاض نویسنده برای دیده شدن و شناختن این جهان حائز اهمیت است. از همان ابتدای اثر مخاطب، همسر زن است. پس چرا راوی برای خودش می‌نویسد؟ آیا پاسخ این سؤال کاشتن بذر تردید در ذهن خواننده نیست؟ ما ابتدا با سطحی از واقعیت مواجه می‌شویم که نوشته شده، اما با پیش رفتن در داستان متوجه می‌شویم اثر و نوشته‌ای در کار نیست. البته از ابیتدای اثر مسأله نوشتن مطرح است. نوشتن شوهر. حتا شخصیت بنیامین. و سلام که با انگاره نوشتن روی شیشه بخارگرفته آغاز می‌شود.
او درباره نوع اثر آن را رمانی از جهان مالیخولیایی و سودازده معرفی کرد و گفت: عوامل متعددی داریم که می‌خواهند به نوعی رفتن بچه‌ها و پوشاندن لباس به تن گنجشک‌ها را بیان کند. مادر در جریان گم شدن بنیامین به کل زیر نقش مادری خود می‌زند و با قطار به شهر باز می‌گردد و اما وقتی به خانه پدری برمی‌گردد، باز فضای خانه پدری طوری است که اتاق آبی و زمردی وجود دارند که زمینه‌های مادی جهان تخیلی راوی است. دوره‌ای بود که ادبیات با نگاه دکارتی دیده می‌شد. این‌که جهان به مانند ساعتی است و انسان دانای مطلق. در این اثر این وجه ادبیات کنار گذاشته شده و انسان همچنان با مفاهیم ازلی و ابدی درگیر است که در شرایطی نیاز به توسل دارد. این نوع ادبیات هم در جایی همین کاربرد را دارد و با وجه خاصی از عواطف انسانی بازی می‌کند.
تقوی در پایان گفت: هیچ نقدی نیست که بتواند جایگزین نقد نو شود. باید این‌طور سراغ اثر رفت که آن را به صورت یک پیکره کلی دید که از قطعاتی تشکیل شده که ممکن است در ظاهر نشان از پریشان‌حالی راوی داشته باشد، اما در جهان متن، نویسنده همه این‌ها را با دقت و درایت در کار نشانده. اگر به عنوان پیکره به داستان نگاه کنیم، گاهی اثر حتا بزرگ‌تر از نویسنده خواهد شد.
در پایان جلسه میثم کیانی، کاوه فولادی‌نسب و سعید شریفی هم نظرات خود را درباره کتاب بیان کردند.
کد خبر: 67134
Share/Save/Bookmark