راهکار تلویزیون برای پر کردن اوقات فراغت مخاطبان
به بهانه پخش تله فیلم سریال «دست بالای دست»؛
راهکار تلویزیون برای پر کردن اوقات فراغت مخاطبان
تلویزیون باید یک راهکار اساسی برای پر کردن اوقات فراغت مخاطبان خود با نزدیک شدن به فصل تابستان بیاندیشد، و گر نه نمی‌تواند امیدی به مخاطبان باقی مانده خود داشته باشد و به مرور آن‌ها را نیز از دست خواهد داد.
 
تاريخ : يکشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۵۲

کم کم به فصل تابستان نزدیک می‌شویم و تلویزیون مانند سال‌ها گذشته دوست دارد به هر نحوی شده بتواند مخاطبان سیما را از هر قشری جذب برنامه‌ها، فیلم‌ها و مجموعه‌ها تلویزیونی خود کند. با توجه به تعطیلی مدارس، دانشگاه‌ها و... تلویزیون باید بتواند برای پر کردن اوغات فراغت مخاطبان خود برنامه ریزی‌های لازم را انجام دهد. یکی از این شیوه پخش سریال، تله فیلم و فیلم سینمایی است. هفته گذشته نسخه تله فیلم مجموعه تلویزیونی «دست بالای دست» روی آنتن یکی از شبکه‌های سیما رفت. سریال «دست بالای دست» به کارگردانی «محسن یوسفی» که نوروز سال گذشته از شبکه سوم سیما پخش شده بود، در قالب یک تله فیلم پنجشنبه هفته گذشته روی آنتن این شبکه رفت. سریال «دست بالای دست» داستان پسرفقیری به نام «سیامک» با بازی «یوسف تیموری» را روایت می‌کند که عاشق دختر پولداری با بازی «بهاره افشاری» شده و با کمکهای گوناگون سعی می‌کند خود را پولدار نشان دهد و بتواند با دختر ازدواج کند. از طرفی پدر دختر دچار مشکلات مالی و کاری زیادی شده و قصد مهاجرت دارد. در این میان پسر با کمکهای گوناگون نهایتا دختر را عقد می‌کند و وکالت کاری از پدرزن می‌گیرد. پدر زن از کشور خارج می‌شود و پسر با مشکلات تنها مانده و در ‌‌نهایت پیروزمی شود. این خلاصه‌ای ازاین سریال بود که در نسخه تله فیلمی آن نیزتلاش شده بود تا حدودی شاکه اصلی سریال حفظ شود. داستان پسر و دختر فقیر و پولداری که پیش از این بار‌ها در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی تکرار شده، تا حدی که به کلیشه رسیده و نخ نما شده است. یوسفی که پیش از این مجموعه تلویزیونی «طلاق در وقت اضافه» و چند تله فیلم را در کارنامه خود داشته است، نوروز سال گذشته دومین سریال خود را با نام «دست بالای دست» روی آنتن رفت و نتوانست در جذب مخاطب موفق عمل کند. به دلیل اینکه در این اثر به اصلاح طنز و کمدی به شدت از المان‌ها و کلیشه‌های سریال سازی استفاده شده بود. سوژه آشنای نقش بازی کردن دو دلداده برای هم و ادای آدم‌های پولدار و تحصیل‌کرده یا صاحب یک موقعیت ممتاز اجتماعی را درآوردن حرف تازه‌ای برای گفتن نداشت و از‌‌ همان قسمت اول مجموعه مشخص بود که سازندگان این سریال نوروزی به قصد پر کردن آنتن این اثر را ساخته‌اند. نکته مهمی که در این خصوص باید گفته شود این است که برخی از موضوعات و مسائل در تله فیلم و سریال‌های ما به قدری تکرار شدند که تازگی و نو بودن خودشان را برای مخاطب از دست داده‌اند. با صد افسوس که در اغلب آن‌ها بدون هیچ گونه خلاقیت و نوآوری سوژه صرفا با تغییر اسامی شخصیت‌ها و کارکتر‌ها تکرار شدند و مخاطب بیچاره هم در چنین شرایطی حق دارد که نخواهد نسخه تله فیلم شده این گونه آثار را ببیند. که نمی‌بیند ودر چنین شرایطی چگونه می‌توان از مخاطب انتظار داشت که به زورهم که شده ۹۰ دقیقه از وقت خود را پای تله فیلمی تلف کند که خلاصه شده یک مجموعه تلویزیونی کلیشه‌ای است. وقتی سریال یا تله فیلم کمدی برای تلویزیون ساخته می‌شود به نظر می‌رسد که باید اجازه خلاقیت و نوآوری نیز به سازندگان آن داده شود. جای بسی تاسف است که تله فیلم‌ها، سریال‌ها و برنامه‌های طنز تلویزیون ما تبدیل به یک سری آثار کلیشه‌ای شده‌اند که در آن‌ها بی‌‌‌نهایت شخصیت‌های غیرمؤثر و تکراری به زور فیلمنامه نویس و کارگردان گنجانده می‌شود که فقط بلدند با مسخره بازی و شکلک درآوردن مخاطب را بخندانند. حضور بی‌ربط، خنثی و خسته‌کننده برخی از کارکتر‌ها برای دور زدن ممیزی‌ها و خطوط قرمز نیز مشکل دیگر آثار ماست. که در اغلب موارد مزه پرانی‌ها و تکیه کلام‌های این گونه شخصیت‌ها و کارکتر‌ها هم خوداش به معضلی برای مخاطب تبدیل می‌شود و سکانس‌های مختلف اثر را به بد‌ترین و کسالت‌آور‌ترین سکانس‌های مجموعه بدل می‌کند. نکته دیگر متوسل شدن سازندگان آثار به تمسخر لهجه‌های مختلف کشورمان است که خوداش حکایت دیگری دارد. چرا که در اغلب این آثار بدون فکر و چیدن مقدمات این گونه لهجه‌ها به شکل تصنعی و غیر قابل باور برای مخاطب به کار برده می‌شوند. تاجایی که به شکل بدی توی ذوق می‌زند. هر چند برخی از بازیگران سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی ما برای اینکه خودشان را بازمزه و جذاب برای مخاطب نشان دهند دست به خلق یک لهجه من درآوردی می‌زنند که در طول این سال‌ها تبدیل به جنس و تیپ بازی آن‌ها به دور از نوآوری و خلاقانه شده است. نکته جالب اینکه مخاطب از نوع بازی آن‌ها خسته شده، اما خود آن‌ها چندین سال است که با این نوع سبک بازی مشغول به فعالیت در سینما و تلویزیون هستند. به نظر می‌رسد با توجه به اینکه تلویزیون ما این روز‌ها اصلا دوست ندارد به هوش و شعور مخاطب خود احترام بگذارد، باید شاهد افزایش روز افزون دیش‌های ماهواره‌ای در پشت بام خانه‌های مردم باشم و روز به روز هم مخاطبان از هر قشری بیشتر به سمت برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای گرایش پیدا کنند. مگر نه اینکه تلویزیون باید رسانه‌ای سرگرم کنند و جذاب برای مخاطب باشد و بتواند ساعاتی از وقت مخاطب را پر کند و در عین حال جنبه آموزش را نیز برای مخاطب داشته باشد؟ اما به راستی آیا تلویزیون ما با پخش برخی از سریال‌های سطحی و کلیشه‌ای قدیمی و جدید در شبکه‌های مختلف خود می‌تواند به رقابت با شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان بپردازد؟ مگر نه اینکه وقتی یک موضوع کلیشه‌ای را سازندگان یک اثروقتی می‌خواهند به اجبار یا از سر غم نان تبدیل به یک سریال یا تله فیلم کنند باید یک نوآوری و خلاقیتی در آن به خرج بدهند تا مخاطب مشتاق تماشای آن شود؟ پس چرا این اتفاقات در تلویزیون ما نمی‌افتد؟ چرا مخاطب باید مدام سرگردان میان چندین شبکه قدیمی و تازه تاسیسی باشد که به شکل چرخشی تله فیلم‌ها و سریال‌های قدیمی و جدید را پخش می‌کنند و هدفی جز پر کردن آنتن ندارند. به هرحال آنچه که مشخص است اینکه تلویزیون باید یک راهکار اساسی برای پر کردن اوقات فراغت مخاطبان خود با نزدیک شدن به فصل تابستان بیاندیشد، وگر نه نمی‌تواند امیدی به مخاطبان باقی مانده خود داشته باشد و به مرور آن‌ها را نیز از دست خواهد داد. 

یادداشت : علی یعقوبی

کد خبر: 59674
Share/Save/Bookmark