گذری بر موسیقی پیش از مشروطه؛
پیوندی باریکتر از مو
در این نوشتار کوتاه به موسیقی در دوران پر رکود زند و قاجار نظر می افکنیم.
تاريخ : دوشنبه ۵ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۱۲
در این زمان موسیقی فن ارزشمندی دانسته نمیشد تا محققان وقت چیزی درباره آن بنویسند. اما آنچه در دست داریم، نظر و نوشتار محققان در این عصر است. محققان چندان به موسیقی نپرداختهاند اما در حین مسائل سیاسی و اجتماعی، به این فن، یا به اصطلاح دقیقتر «هنر» نظر انداختهاند.
اما به هر روی آنچنان که مشخص است؛ موسیقی ایرانی تا میانه قرن نهم هجری جنبه علمی داشتهاست. بنابر آنچه از پیش از این تاریخ در دست داریم؛ این نکته قابل استناد است. کتبی که از فارابی، ابن سینا، صفیالدین ارموی، قطبالدین شیرازی و عبدالقادر مراقهای برجای مانده؛ میتوان بنیانهای موسیقی ایرانی را در این دوره مستحکم دانست. اما پس از این دوران به واسط مساعد نبودن اوضاع اجتماعی و موانع مذهبی، موسیقی دچار رکودی جدی شد. از آن پس کمتر کسی به این فن رقبت نشان داد و در نتیجه موسیقی بدست نابلدانی افتاد که از آن تنها به طرب بهره گرفتند.
اما به ویژه از آغاز عصر صفویه که توجه حاکمان به تحکیم استقلال بود و ابزار آنان برای ثباتشان مذهب بود؛ موسیقی بیش از پیش به حاشیه رانده شد. چراکه آنان موسیقی را به دور از مذهب میدانستند و آنرا حرام تصور میکردند. تنها عدهای در خفا به موسیقی می پرداختند که مورد تکفیر واقع نشوند. شاید بتوان این موضوع را بزرگترین آسیبی دانست که به موسیقی ما وارد شد.
شاید بتوان به استناد نوشتار ادوارد براون در تاریخ ادبیات ایران عمق این آسیب را بهتر نمایان کرد. وی در جلد چهارم کتابش مینویسد: «شاه سلطان ابراهیم میرزا شاعرو صنعتگر و موسیقیدان بود که به دست برادرش شاه اسماعیل دوم در سال 984 قمری کشته شد.»
اما عصر صفویه با تمام محدودیتهای اجتماعی، موسیقیدانان بزرگی را در دامان پرورش داد که از آن میان می توان به حافظ قزوینی، حافظ جلال باخزری، حافظ مظفر قمی، حافظ هاشم قزوینی، میرزا محمد کمانچهای، استاد محمد مومن و بسیاری دیگر را نام برد.
اما در زمان محمد علیشاه قاجار اتفاقی جالب در عرصه موسیقی رخ داد. در میان نوازندگان این عهد از میرزا شعاع السلطنه، فیروز میرزا نصرتالدوله و عبدالعلی معتمد الدوله همچنین دو استاد به نام زهره و مینا نام می برند.
بنابر نوشته مولف تاریخ عضدی، استاد مینا زنِ مصطفی خان عمو و شاگرد محراب ارمنی اصفهانی بود و استاد زهره زوجه جعفر قلی خان عمو و شاگرد رستم یهودی شیرازی. نوشتهاند که هر دو این زنان در علم موسیقی زمان خویش بی مانند بودند. و حتی بر آقا محمد رضا، رجبعلی خان و چالانچیخان، مغنیان آن عصر سمتِ استادی داشتند. در همین کتاب آمده است که بازیگرها که تعداد آنها متجاوز از پنجاه بود؛ به این دو زن سپرده شده بودند و با سازهای گوناگون کار می کردند.
بنا به گفته گوبینو آخوند ملا علی محمد یکی از ریاضیدانان عهد ناصری به مبانی موسیی استاد بوده اما هرگز سازی ننواخته است. گوبینو درباره طبقه اجتماعی نوازندگان می نویسد: «نوازندهها از غیر طبقه اول و دوم جامعه اند. نجبا و اشراف، تار زدن را بر خود عیب و آن را نا مانوس با شأن خویش میشمارند.»
اوژن فلاندین که برای کاوش درباره ساختمانهای ایران از فرانسه آمده بود؛ در خاطرات خود به این موضوع اشاره میکند که موسیقی ایرانی در عصر قاجار به این سبب عقب مانده است؛ که مانند نقاشی صنعتی تقلیدی نیست؛ بلکه عملیست. دیگر آنکه موسیقی به دست لوطیان و اشخاص بی سر و پا نواخته میشود.
مادام ولفسن نیز در کتاب ایرانیان مینویسد؛ صنعت و موسیقی و رقص در ایران در دست یهودیان است. ایرانیان این امور را بر خود عیب میدانند.
در عصر ناصری موسیقیدانان را عمله طرب مینامیدند. البته باید دانست که نوازندگان درباری افتخاراتی داشتند. از سوی شاه مقرری میگرفتند و عمله طربخانه نامیده میشدند.
به هر روی سیر موسیقی ایران به همین منوال تا میانه قاجار پیش رفت؛ گرچه آسیبهای آن ضربهای مهلک به بدنه هنر موسیقی وارد کرد.
مینا عبدی