نويسنده: زهره صادقي
زنان و مسائل پيرامون آن از جمله مسائلي است که پرداختن به آن تخصص نياز به خود را مي طلبد. با يک شناخت ظاهري و صوري از ويژگيهاي اين موجود ظريف که در روايات از آن به گل تشبيه شده؛"المراه ريحانه... " نميتوان به طرح مسائل و مشکلات زنان پرداخت. اکثر فيلمهايي که در باب مسائل زنان ساخته مي شود، بدون در نظر گرفتن اين واقعيت مي باشد که:
اولا هنوز جايگاه زن در سينماي اسلامي ما به خوبي تبين نشده، ثانيا به نقش و وظايف زنان غالبا با ديدگاه فمنيستي نگاه مي شود. در حالي که قرآن به عنوان کتاب زندگي و اهل بيت و روايات به عنوان ثقل اکبر و اصغر مهمترين و زيباترين نگاه را به زن دارد.
متاسفانه در سينماي ما اين دو خلأ به وضوح مشاهده شده و هيچگاه نتوانستند با اين ديدگاه به نقش و جايگاه زنان و يا طرح و بيان مسائل آنان بپردازند. در حالي که ما قائليم هنر و خاصه سينما مي تواند محملي براي اين موضوعات باشد. اين مقاله در پي آن نيست که به جايگاه و نقش زن در سينما بپردازد که خود مطلبي مستقل است، ولي قصد دارد در قالب نقد و بررسي فيلم"هميشه پاي يک زن در ميان است" به اثبات مدعاي خود(دو خلأ موجود در سينماي ايران) بپردازد.
كمال تبريزي كارگردان فيلم
خلاصه فيلم
... مريم زني است که با شوهر خود اختلاف دارد.او به علت رفتن سر کار آن گونه که بايد نه به خود مي رسد و نه به زندگيش.اميد، همسرش با خريدن لباس هاي مورد علاقه سعي در تغير ظاهري رفتار او دارد.عدم موفقيت آنها در برقراري ارتباطي صميمانه با هم سبب مي شود به بهانه هاي وافي و واهي از هم جدا شوند .جاهد دوست اميد مردي است که با پذيرش وکالت آنان قصد پي گيري کارها را دارد .پس از جاري شدن طلاق بين آنان، به جاي اينکه شاهد زندگي نسبتا آرامي براي هر دو طرف باشيم ،مسائلي اتفاق مي افتد که سبب مي شود هر دو به نوعي بيشتر از هم فرار کنند: خراب شدن محل کار اميد به دستور زني با حرف اختصاري پ. ط.(که بعدا مي فهميم پري طريقت است)،چاپ نشدن نمايشنامه خانم پري طريقت توسط اميد و قطع برق چاپخانه و مسائلي از اين قبيل. درگيري و کشمکش ميان اميد و پري طريقت باعث مي شود اميد به شناسايي اين زن بپردازد. در آخر فيلم متوجه مي شويم مريم همان پري طريقت است. و جاهد نيز زماني که به دادگاه خانواده مي رود با شنيدن صداي قاضي زن عاشق او مي شود و با او ازدواج کرده، نگاهش به زندگي عوض مي شود. او با بيان اينکه تا الان اشتباه فکر مي کرده خواستار زندگي مجدد مريم و اميدمي شود.......
قبل از بررسي فيلم بايد گفت فيلم با زبان طنز خواست از تلخي اتفاقات بکاهد، ولي متاسفانه در لفّافه به طرح مسائل و مشکلات زنان پرداخت آن هم در قالبي سياه و تيره و بدون ارائه راه حل.
با اين بيان ،از چند منظر مي توان به نقد و تحليل فيلم پرداخت:
1- حقوق و تکاليف زوجين
با پيمان مقدس ازدواج هر يک از زن و شوهر مکلف به حقوقي مي شوند که در صورت عدم ايفاي حق،جدا از اينکه زندگي براي دو طرف تلخ و بي رنگ مي شود،شرعا نيز مسولند . اختلافاتي که در فيلم ديده مي شود و يا بعضا به نمايش گذاشته مي شود از نوع عدم ايفاي حق است. يا بهتر بگوييم عدم شناخت آن حق.
در فيلم، مريم به علت اشتغال ،به سر و وضع ظاهري خود نمي رسيد، لباس راحت مي پوشيد، غذاي ساده و سريع الپخت درست مي کرد، سر و شکل خانه نيز به هم ريخته بود، در ساعاتي که همسرش در خانه بود و حضور او به عنوان فردي که آرامش بخش خانواده است، ضروري و لازم است در محل کار بود ، دير به خانه مي آمد، به علايق و خواسته هاي همسرش توجهي نمي کرد و... همين عوامل سبب شد روابط سردي بين آنها حاکم باشد. عدم ارتباط صميمانه بين مريم و اميد تا جايي پيش رفت که مجبور به طلاق شدند . در اينکه واقعا علت طلاق چه بوده جاي بحث است. از طرف ديگر جاهد به عنوان فردي که تمام سعي و کوشش خود را در جهت جاري شدن حکم طلاق مي کند، حائز اهميت است و يا به عنوان فردي که تمام واقعيات زندگي مريم و اميد از جمله عشق و محبت،وفا و صداقت و......را انکار مي کرد كه درلغت به چنين افرادي جاحد ميگويند
همين امر در شروع فيلم به خوبي نشان داده شد . زماني که دوربين وارد اتاق شد، تابلوي روي ديوار را نشان داد که نوشته بود:" ما براي فصل كردن آمديم". مضاف بر اين شخصيت جاهد آدمي بود که در واقع به جاي ايجاد صلح و دوستي بين اين دو به تيره شدن روابط آنها دامن مي زد. ماري که دائما دور گردن او بود نشان از چه بود؟ شايد يک تعبيرش اين باشد که زن همچون ماري است که دائما در حال نيش زدن است. و يا در صحنه ديگري مي بينيم که او در حالي که تلفني با اميد صحبت مي کند و آتش به زندگي آنها مي اندازد، در حال گرفتن ماهي از آکواريوم مي باشد. واقعا او از آب گل آلود ماهي مي گرفت؟ با اين بيان او دوست اميد بود يا دشمنش؟
بهتر است بگوييم آن مار شخصيت خود جاهد بود که با دشمني و نيش زبان هاي خود ، دامن به اختلافات مريم و اميد مي زد.
2- حقوق اجتماعي زن
از جمله ديگر حقوق زنان،حق اجتماعي آنان مي باشد. زنان مي توانند با احراز شغلي به تناسب شخصيت روحي و جسمي خود، به کار بپردازند.در اين زمينه اسلام هيچ نوع منعي با اشتغال زنان ندارد. به شرط اينکه بتوانند حقوق خود را نسبت به همسر و فرزندان ادا نمايد و اين شغل در جهت تحکيم و ثبات خانواده باشد، نه فروپاشي آن.
در فيلم به گونهاي به موضوع اشتغال پرداخته بود که آنرا به عنوان عاملي براي فروپاشي زندگي ميدانست؛يعني بيتوجهي به خودش، همسرش و زندگيش. اين نوع نگاه به اشتغال زنان از دو جهت قابل بررسي است:
الف)نگاه فمنيستي به نقش و وظايف زنان
در اين نگاه زنان به جهت تساوي حقوق با مردان مي بايست پا به پاي آنان کار کنند و کار بيرون از خانه به عنوان وظيفه اصلي آنان قلمداد مي شود. لذا پرداختن به امور خانه، همسرداري و تربيت جزء وظايف او به شمار نمي رود. اگر رسيد انجام مي دهد وگرنه...
در حالي که نگاه ديني ما بر خلاف اين امر است. تا کي مي خواهيم به تارهاي پوسيده فمنيسم چنگ بزنيم؟ اگر به اصل وجودي تفاوت زن و مرد از حيث ساختار که قرآن به آن اشاره نموده، قائل باشيم ديگر غرق در افکار آنان نشده و هر ساله و چند باره با اين نخ بي رنگ و پوسيده، لباس آزادي زنان و زنان عليه مردان بر تن نميکنيم.
ب) از منظر ديگر به گمان نويسنده، فيلم قصدش مخالفت با اشتغال به تنهايي نيست، بلکه ابزاريست براي تحقير کردن مقام زن. تيره و تار نشان دادن جامعه زنان و مسائل مربوط به آنان، بزرگنمايي مشکلات زندگي و مهمتر از آن طلاق به عنوان مبغوضترين حلالها و مسائلي از اين دست، در جشنوارههاي متعدد از نگاه هر انسان عاقلي فقط نميتواند يک تساهل و تسامح فرهنگي ساده باشد، بلکه يک عقبه سياسي نيز به دنبال دارد. آقايان دست اندرکار جشنواره دست مريزاد! هر سال دريغ از پارسال!
3- از ديدگاه فقهي
در نگاه ديني همان گونه که دستور اسلام به برگزاري ازدواج آسان است، در باب فقهي نيز براي جاري شدن صيغه نکاح نياز به شاهد نيست. ولي براي طلاق نياز به شاهد است و اگر شاهد زن بود، مي بايست دو نفر باشند. اين موضوع علاوه بر اينکه کار طلاق را مشکل مي کند، نشان از اهميت موضوع مي باشد. ما طلاق را به عنوان آخرين راه ميدانيم ، و مقدم بر آن تفاهم،گذشت، صبر و همينطور که قرآن مي فرمايد رفتار نيکو" و عاشروهن بالمعروف" مي باشد. ولي در فيلم چيزي که به عينه مشاهده مي شود، طلاق به عنوان اولين و کوتاهترين راه است !
علاوه بر آن در سکانسي از فيلم زماني که مريم براي تقاضاي شاهد به دکان بقالي !! مراجعه مي کند قيمت شاهدين طلاق گرانتر از شاهدين ازدواج است و زماني که علت را جويا مي شود آن مرد مي گويد چون ازدواج نوعي دربند شدن زنان و طلاق نوعي آزادي مطلق براي آنان است !!!
در باب طلاق ذکر دو نکته ديگر ضروري است:
- بي تفاوتي پدر و مادر مريم نسبت به طلاق دخترشان. به گونه اي که پدر هميشه يک لبخند بر لب دارد و مادر با خونسردي به جاي حل اختلاف به طرفداري از داماد خود ميپردازد.
- فيلم دادگاهها و مجتمع قضايي را صرفا محلي براي طلاق نشان مي دهد تا برقراري صلح و دوستي بين زوجين آن هم با دعوا و جنجال!
4- ساير موارد
- در فيلم نشان داده شد که مريم به کلاس تيراندازي مي رود. در حال تمرين تمام تيرهاي او به خطا مي رود. اما بعد از طلاق تير او به هدف مي خورد. يعني طلاق تنها هدف او بود؟ يا اينکه تمام راههايي که مريم بعد از ازدواج رفته به گونه اي بي هدف بوده، اما بعد از طلاق زندگي برايش هدفدار شده؟
- يکي از همکاران مريم ، مردي است که رفتار زنانه دارد. در بخشي از فيلم رئيس شرکت زماني که به مريم پيشنهاد ازدواج مي دهد، آن مرد مي گويد به تو هم گفت؟! گويا قبل از مريم، او مورد خواستگاري (!) قرار گرفته است. تمام الفاظي که رئيس به مريم مي گويد عينا آن مرد تکرار مي کند. شما خود قضاوت کنيد اين چه معنايي مي دهد؟
در پايان ذکر اين نکته ضروريست که فيلم 89 دقيقه به تحقير زنان و سياه نمايي جامعه زنان و مسائل آنان پرداخت (همچون جشنواره هاي قبل) و تنها دقيقه پاياني با نمادي از لباس سفيد مريم ، به تنش ميان او و همسرش پايان داد ! و اين قابل تأمل است.