«سال هاي مشروطه» توليدي شتابزده و خودخواهانه
تاريخ : سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۰۸:۳۸
مجموعه تلويزيوني «سال هاي مشروطه» را در يک عبارت مي توان خلاصه کرد: «يک خودخواهي آشکار در ساخت سريال»! «سال هاي مشروطه» اگرچه نوآوري هايي هم دارد اما در واقع، «يک خودخواهي آشکار» در ساخت سريالي است که مي توانست با اندکي تامل به اثري قابل قبول تبديل شود.
نکته اول بحث فيلمنامه و انواع و اقسام غلط هاي آشکار بر زبان پرسوناژها به ويژه بازيگر نقش ميرزاي آشتياني است که عبارات «باي نحوکان» (درباره فتواي ميرزاي شيرازي)، «سلام الله عليه» (درباره حضرت فاطمه زهرا) و «عجل الله تعالي» (درباره حضرت مهدي) و «لا حول و لا قوه الا بالله» از آن جمله است.
به جز اينها ديالوگ هاي ديگري هم هست که کاملا احساسي نوشته شده است مثل اينکه «امير بايد مي رفت تا کبير شود» که بيش از آنکه تامل برانگيز باشد، مضحک است. همچنين صحنه هايي مثل قرآن خواندن ميرزا رضاي کرماني براي سيدجمال الدين اسد آبادي و انتخاب آن صدا براي قرائت قرآن که کاملا نامناسب درآمده است.
اشکالات تاريخي هم در اين سريال کم نيست از جمله محل صدور فتواي تحريم تنباکو که در سامرا بوده و نه در نجف. جالب آن است که دست اندرکاران سريال حتي از انتخاب گريم مناسب براي بازيگر نقش امينه ناتوان بوده اند!
نکته دوم اين است که محمدرضا ورزي کارگردان جوانيست که البته مولف نيست لذا ضروري بود تا با استفاده از انواع مشاوره ها به ويژه مشاوره مذهبي و بازنويسي هاي متعدد فيلمنامه، به متني يکدست مي رسيد و آن را مبناي کار خود قرار مي داد تا برخي از نوآوري هاي او در کارگرداني هم جواب مي داد.
اينکه او کارهاي مختلفي را در سريال خود به چند نفر محدود واگذار کرده، باعث شده تا افراد نتوانند در کارهاي خود تمرکز لازم را پيدا کنند مثل آنکه يک نفر هم بازي مي کند هم منشي صحنه است، هم طراحي مي کند هم...! نکته عجيب ديگر اين است که ورزي در مصاحبه اي، هدفش را از روايت تاريخ در تلويزيون، تنها و تنها جلب رضايت مردم مي داند! اگر اينگونه است پس احتمالا تحريف تاريخ در نظر او امري مجاز تلقي مي شود!
همچنين مقايسه اي که او بين سريال خود و سريال ماندگار «هزاردستان» انجام داده، قياسي مع الفارق است و بايد گفت ورزي در حد و اندازه اي نيست که بخواهد خود را با مرحوم علي حاتمي مقايسه کند.
کوتاه سخن آنکه «روايت تاريخ در قاب تصوير» هميشه جذاب بوده و خواهد بود. تلويزيون هم نشان داده که در پرداختن به حوادث تاريخي و بيان آن براي مردم، هميشه پيشتاز بوده است اما آن چه امروز در سريال هاي تاريخي تلويزيوني اتفاق مي افتد، تنها بخش کوچکي از توانمندي هاي هنري ايران عزيز است. ترديدي نيست که «کار تيمي» و پرداختن به اين مقوله ها در پديده اي نه چندان جديد به نام «اتاق فکر» بسيار ضروري است، پديده اي که مديريت تازه تمديد شده صداوسيما هم نسبت به آن بي تفاوت نشان مي دهد. بديهي است نتيجه اين بي توجهي چيزي جز کاهش مخاطب در دراز مدت نيست حتي اگر نظر سنجي هاي امروزي اين سازمان نشان از اقبال فراوان مخاطبان به سريال ها بدهد اما آشکار شدن مشکلا ت مجموعه هاي تلويزيوني، چيزي است که اگر امروز هم براي عامه مردم اتفاق نيفتد، اما گذر زمان و بالا رفتن سطح فهم مخاطب عام باعث خواهد شد تا اتفاق بيفتد. به هر حال اين اتفاق قابل مديريت کردن و قابل پيشگيري است.
نويسنده : حسن حائري