نگاهی اجمالی به وضعیت اقتباس در سینمای ایران؛
از آغاز داستان تا پایان فیلم
 
تاريخ : سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۰۹:۱۶
سید محمد طباطبائی


دشواری امر اقتباس و پیچیدگی فرایند تبدیل متن به تصویر ، تنها مشکل موجود بر سر راه دوستی ادبیات و سینمای ما در این سال ها نبوده است. یکی از مشکلات اقتباس ، عدم توجه به حقوق طرفین در این فرایند است. هر زمان که خبری در باب اقتباس سینمایی از یک اثر ادبی منتشر می شود خبرهای بعدی آن ، به اعتراض نویسنده نسبت به این اقتباس اختصاص دارد. اعتراضی که یک بار به دلیل عدم هماهنگی با نویسنده درباره این اقتباس، عنوان می شود و بار دیگر به دلیل عدم درنظر گرفتن حقوق مادی و معنوی نویسنده و یا ...، این اعتراض حتی گاهی از سوی کارگردان ها نیز مطرح می شود. از آن جهت که آن ها بر این باورند که هر برداشتی را نمی توان اقتباس نام نهاد. بخشی از دلایل بسیار پیش آمدن این موضوع ( بی توجهی طرفین به حقوق مادی و معنوی یکدیگر ) شاید به عدم اجرای قانون کپی رایت در کشور ما مربوط شود. مسئله ای که باعث شده تا گرایش بیشتر فیلمنامه نویسان ایرانی به اقتباس از متون ادبی خارجی باشد تا ادبیات داستانی کشور خودمان. البته در این مورد دلایل اقتصادی هم نقش عمده دارند. چرا که وقتی فیلمساز یک متن ادبی خارجی را برای اقتباس انتخاب می کند دیگر چیزی به نام حق مولف مطرح نمی شود که نگران پرداخت آن باشد. چون کشور ما عضو قانون کپی رایت نیست و به این ترتیب مدعی هم ندارد.

دلیل دیگر گرایش به اقتباس از متون ادبی خارجی رابطه نامناسب میان نویسنده و فیلمساز است . از یک طرف یک نوع بینش در نویسندگان ما وجود دارد که اصولاً سینما را هنری حقیرتر از ادبیات می دانند و دوست دارند فیلم برگردان نعل به نعل اثرشان باشد که چنین چیزی غیرممکن است. در طرف مقابل کارگردان وقتی فیلمی می سازد حوصله اعتراض نویسنده را ندارد. بنابراین وقتی قصه ای مثلا از داستایوفسکی را کار می کند خیالش راحت است که 150 سال پیش از دنیا رفته و کسی با او کاری ندارد. البته هرگز نباید در این رابطه نامناسب تنها رفتار و نوع نگرش نویسنده را بررسی کرد چرا که مسئله دیگر این است که فیلمسازان ما آشنائی چندانی با ادبیات ندارند.

از طرفی ناگفته پیداست که فیلمنامه نویسان و در اصل فیلمسازان ایرانی چندان به اقتباس از آثار ادبی در سینما تمایل ندارند. درباره بی میلی فیلمنامه نویسان به اقتباس ادبی در سینمای ایران می توان به این نکته اشاره کرد که معمولاً اقتباس ادبی از روی داستان هائی صورت می گیرد که یا آثار ماندگار و معتبر ادبی هستند و مردم را جذب می کنند یا از آثار پرفروش سال های اخیر. مثلاً اگر پیتر جکسن «ارباب حلقه ها » را می سازد به این دلیل است که این رمان از اواسط دهه 30 میلادی تا به حال بارها تجدید چاپ شده و میلیون ها نفر آن را خوانده اند. به این ترتیب می توان حدس زد فیلم بیننده بالقوه داشته باشد. این موضوع می تواند دلیل دیگری بر پیشی گرفتن اقتباس از آثار ادبیات خارجی به نسبت اقتباس از ادبیات داستانی ایران در سینمای ایران باشد.مسئله روشن و واضح است. در ایران کمتر کتابی پیدا می شود که چنان مخاطب گسترده داشته باشد که زبان زد باشد و فیلمساز بر این اساس بتواند مخاطب با القوه برای فیلم خود فراهم کند. شاید این ها اما چه ارتباطی به موضوع بحث ( عدم رعایت حقوق طرفین در سینمای اقتباسی ) دارد؟ اگر دقیق تر نگاه کنیم ریشه مسئله را در همین جا می توانیم پیدا کنیم. عدم تمایل به اقتباس در سینمای ایران ( به هر دلیلی که باشد ) باعث شده تا این موضوع به عنوان یک مسئله جدی و مهم در سینمای ما مطرح نشود و به همین دلیل قواعد و مقرراتی ( حتی نا نوشته ) برای آن تعریف نشده است.هرچند این مسئله بی ارتباط با عدم رعایت قانون کپی رایت در ایران نیست.

موضوع دیگر بی توجهی نویسندگان ایرانی به جنبه های تصویری در آثارشان است. شاید به همین خاطر است که می بینیم در ادبیات بیرون از مرزها پیش از این که رمانی خلق بشود کمپانی های تولید فیلم با نویسنده ها قرارداد می بندند و اثر او را برای تبدیل شدن به فیلمنامه می خرند ( توجه کنید...حق اقتباس را می خرند )، اینگونه است که پدیده اقتباس در آن کشورها به شکل یک جریان در آمده است . در حال حاضر جهت گیری ادبیات داستانی ما هم باید به گونه ای باشد که عناصر مشترک بین داستان و فیلمنامه زیادتر بشود . البته برخی بر این باورند که این روش باعث می شود تا اثر داستانی از ماهیت واژگانی خود فاصله گرفته و سینمایی نوشته شود که در پاسخ به این نگرانی باید گفت در اثر مناسب برای اقتباس ، انتظار این نیست که فریم جای واژه را بگیرد بلکه باید این انتظار را داشت که این دو فضا آنقدر به هم نزدیک شوند که به راحتی بتوانیم آن مخروط را به استوانه تبدیل کنیم و ورودی داستان ها به نقطه تولید متن نزدیک تر بشود. شاید به همین دلیل است که شورای اقتباس سیما فیلم اعلام می کند از بررسي 500 رمان و داستان به 50 اثر که قابليت تصویري شدن دارند رسیده اند و وقتی از منظر افق رسانه به آنها توجه کرده اند تنها حدود 5 اثر با معیارها منطبق بوده است.

میزان مجاز دخل و تصرف هم از سوالاتی است که معمولا در زمینه اقتباس عنوان می شود. آیا سینمای اقتباسی به دستورالعمل و یا تعریف خاصی در این زمینه رسیده است ؟یا پرسش مهم دیگر اينکه در حال حاضر مطرح است این است که اقتباس از کجا شروع می شود ؟ برخی مبنای آن را ایده اثر تلقی می کنند، برخی از این عقب تر رفته و معتقدند وجود یک شخصيت ، نماد یا یک موقعیت از اثر هم می تواند اقتباس تلقی بشود . برخی معیار را بالاتر می برند و می گویند باید در طراحی کلی اثر ، قابلیت اقتباس وجود داشته باشد و ما قصه ، شخصیت و موقعیت را در کار تصویری حفظ کنیم. ولی کارهایی که در دنیا و در کشور خود ما به صورت موردی صورت گرفته نشان می دهد باید با وسعت نظر به این دو حوزه نگاه کرد. هم داستان نویسان باید سعه صدرداشته باشند و هم فیلمنامه نویسان تلاش کنند که کار اقتباسی از حد و حدودی خارج نشود .

این مسائل زمانی مهم تر جلوه می کند که به خاطر آوریم هنوز یک ارگان و نهاد مستقل و مشخصی برای مدیریت و تصمیم گیری در بحث سینمای اقتباسی نداریم. هر چند ، چند زمانی است که از فعالیت واحد اقتباس بنیاد سینمایی فارابی می گذرد اما عملا کاربرد مدیریتی آن به شکلی نیست که بشود آن را تصمیم گیرنده و مدیریت کننده سینمای اقتباسی دانست. از طرف دیگر اگرچه این اواخر اخبار و گزارش های متعدد از فعالیت های شورای اقتباس مرکز سیما فیلم به گوش می رسد و خبرهایی هم درباره تصویب و خرید حق اقتباس کتاب های مختلف در این شورا منتشر می شود اما گویا اوضاع آنگونه که در خبرها گفته می شود رضایت بخش نیست چرا که به رغم این خبرها ، نویسندگان کتاب های مورد اشاره از خرید حق اقتباس اثرشان اظهار بی اطلاعی می کنند. « خاطرات عزت شاهی » ، « خاطرات مرضیه حدیدچی » ، « در کمین گل سرخ » ، « سفر به گرای 270 درجه » ، « سیاه چمن » و « نبرد درالوک » از جمله کتاب هایی هستند که خبر خرید حق اقتباس آن ها توسط شورای اقتباس سیما فیلم منتشر شده اما نویسندگان این کتاب ها چندان اطلاعی از فروش این حق ندارند.

این موضوع اما تنها محدود به مرزهای ایران نیست و بی توجهی به حق اقتباس یک اثر ادبیات داستانی ایرانی تنها از سوی فیلمسازان هم وطنمورد بی توجهی قرار نمی گیرد و هنرمندان ساکن ینگه دنیا هم ، هرچند اگر ایرانی باشند ، متوجه شده اند که به راحتی و بدون هیچ مشکلی می توانند از یک اثر ادبی ایرانی برداشت هنری داشته باشند. چندی پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه يك موسسه تئاتر كانادايي قصد دارد با برداشت از رمان «شطرنج با ماشين قيامت» حبيب احمدزاده تئاتري را در كانادا به نمايش بگذارد.این خبر را روزنامه «كرونيكل هرالد» كانادا اعلام كرد و نوشت: موسسه « on light theater» قصد دارد با برداشت از رمان ايراني « شطرنج با ماشين قيامت»،تئاتري را در كانادا اجرا كند.اين موسسه آنقدر جدی این پروژه را در برنامه کاری خود قرار داد که قرار شد تعدادي از عوامل اجرايي و بازيگران براي آشنايي بيشتر با فضاي رمان و جبهه به ايران آمده و تمرينات مقدماتي را در ايران و به همراه تعدادي از بازيگران ايراني انجام دهند. کارگردانی این نمایش بر عهده «شاهين صيادي»؛ كارگردان ايراني الاصل مقيم كانادا گذاشته شده است و به گفته او نمايش اقتباس شده از كتاب «شطرنج با ماشين قيامت» پس از اجرا در كانادا در ايران نيز به روي صحنه خواهد رفت.

در این خبر با همه توضیحاتی که داده شد، اما هیچ بحثی درباره خرید حق اقتباس رمان مورد اشاره مورد توجه قرار نگرفت که آن را از دو وجه می توان بررسی کرد.یکی از آن جهت که این موضوع در کانادا موضوعی بدیهی است و نیازی به توضیح ندارد که باید حق اقتباس اثر خریده شود و از طرف دیگر اینکه این موضوع در ایران ( به دلیل عدم رعایت قانون کپی رایت ) محلی از اعراب ندارد. به هرحال مسئولان این طرح نگرانی بابت موضوع حق اقتباس ندارند. البته ناگفته نماند که موضوع اقتباس نمایشی از این کتاب را به دلیل هماهنگی های صورت گرفته میان حبیب احمدزاده به عنوان نویسنده رمان و شاهین صیادی به عنوان کارگردان نمایش اقتباس شده را باید از این فرایند جدا کرد.
اما مشکل تنها اینجا نیست ، حتی بعد از راه اندازی مراکز پیگیری کننده بحث اقتباس در سینمای ایران هم مشکلات جدیدی پیش می آید که از آن جمله می توان به موضوع راه اندازی سایت ایده است.این مراکز برای این که بتوانند به یک فیلمنامه خوب برسند ،نیاز به سوژه اولیه ای دارند که در شکل گیری قصه موثر است که همان ایده و طرح داستان است . این ایده ها اما بیشتر از طرف جونان جویای نامی ارائه می شود که نام آشنا در عرصه سینما نیستند و به راحتی طرح آن ها به نام فیلمسازی نام آشنا ثبت می شود. موضوعی که برای ما به عنوان مخاطب سینما و پیشتر ، برای سینماگران بی سابقه نیست. بحث هایی که در مورد فیلم های بزرگ و صاحب جایزه کشورمان پیش آمده را می توانیم نمونه ای از این مسئله بدانیم.

در کنار اینها اما یک کار دیگر در مراکز فعال در موضوع سینمای اقتباسی مورد توجه است. رصد کردن آثار ادبیات جهان و حتی فیلم های اکران شده ای که می تواند زمینه فیلمسازی قرار بگیرد ، در دستور کار آنها قرار دارد.حال چگونگی ،حق اقتباس از این آثار برای ساخت فیلم در زیر علامت سوال قرار دارد. .

اما مسئولان سینمای اقتباسی معتقدند توجه به وضعیت اقتصادی چاپ و نشر کتاب هم مورد توجه آن ها بوده است چرا که با توجه به پایین بودن سرانه مطالعه اقتباس می تواند به وضع معیشتی نویسندگان هم سر و سامانی بدهد. ناگفته پیداست به طور کلی پدیده اقتباس ، انقلابی در رمان نویسی کشور خواهد بود ؛ چرا که ما الان با شمارگان پایین کتاب های منتشر شده مواجه هستیم و اقتباس از یک اثر ادبی به نوعی تبلیغی برای آن هم به حساب می آید. اما باید یادآوری کرد این در شرایطی است که حق مولف فراموش نشود.
کد خبر: 8255
Share/Save/Bookmark