زنی بر سر دوراهی
نگاهی به فیلم «چهل سالگی»
تاريخ : شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۲۳
سحر عصرآزاد: علیرضا رئیسیان سالها پس از «ایستگاه متروک» با فیلم "چهل سالگی" در بیست و هشتمین جشنواره فجر حضور یافت، فیلمی که اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته ناهید طباطبائی است که مصطفی رستگارپور آن را به یک فیلمنامه سینمائی تبدیل کرده است.
«چهل سالگی» داستان عشق سودائی است که عقیم مانده و پس از 20 سال احیا میشود، اما در شرایطی که همه چیز تغییر کرده است. قهرمان فیلم زنی 35 ساله به نام نگار (لیلا حاتمی) است که از زندگی عادی خود دلزده است و بازگشت عشق سالهای جوانی او را در موقعیتی چالشبرانگیز قرار میدهد.
به این ترتیب، نگار زنی است که با مختصات عام چهل سالگی و گذشتهای خاص باید آزمونی سخت را بگذارند تا بفهمد از زندگی چه میخواهد. بالتبع این موقعیت با توجه به همه خط قرمزهائی که دارد از درامپردازی بر بستری واقعی آمده و همین نکته میتواند به باورپذیری و همذاتپنداری مخاطب با آن دامن بزند.
روایت به گونهای طراحی شده که در عین پیشرفت روند خطی داستان که با آمدن کوروش کیان شکل میگیرد، گذشته هم به گونهای متقاطع از نقطه نظر شخصیتهای اصلی یعنی نگار، فرهاد و کیان روایت می شود. در واقع تکمیل شدن روایت زمان گذشته است که میتواند رابطه زمان حال این سه نفر را شناسنامهدار کند و البته قضاوت مخاطب را نسبت به موقعیت زمان حال آنها به چالش بکشد.
بخصوص در مورد شخصیتی مثل کیان که در جوانی نگار را ترک کرده و به خارج رفته و حالا برای اجرای یک کنسرت به ایران بازگشته است. همانطور که موقعیت فرهاد (محمدرضا فروتن) در زمان حال به عنوان شوهری عاشق و مطلق به واسطه نقش تعیینکنندهای که در جدائی نگار و کیان در گذشته داشته، به گونهای تعدیل میشود.
فیلم در عین پیگیری این خط اصلی با محوریت رمان، نگاهی هم به قصه «پادشاه و کنیزک» مثنوی مولوی دارد و با تلفیق این دو خط داستانی قصد دارد فیلم را واجد لایههای عمیق و درونیتر کند.
اما واقعیت این است که پیگیری این چند روایت با توجه به زمانی خاص که برای پیشبرد هر یک لازم است در کنار خط فرعی استاد قدیمی فرهاد (عزتالله انتظامی) که تداعیکننده دادگاهی خودخواسته برای محاکمه فرهاد است، همه و همه فیلم را از تمرکز بر هسته اصلی دور میکنند.
و هسته اصلی فیلم چه چیزی است جز کشمکشهای درونی یک زن متأهل دلزده از زندگی زناشوئی که هوائی تازه او را به گذشته فرا میخواند و او بر سر دوراهی انتخاب ساحل امن یا موج سواری است.
واقعیت این است که با توجه به خطوط قصه و مفاهیمی که تلاش شده در فیلم به همسوئی برسند، کمتر میتوان به حس و حال درونی نگار نزدیک شد و دلمشغولیهای فرهاد به این تمرکز لطمه میزند.
حال اگر قرار است فضای کلی فیلم به نسبت بین این زوج -با دیوار بلندی که بینشان است- تقسیم شود بهتر بود اگر خطوط فرعی و قصه های قرینه تعدیل میشد تا حداقل روایت داستان این دو شخصیت بتواند با تمرکز بیشتر مخاطب را درگیر کند.
«چهل سالگی» در عین محوریت قصهای درونی و جذاب که کشمکش های درونی و بیرونی یک زوج را طرح می کند ناکام از عمق دادن به شخصیت ها و روابط گذشته و حال آنها است. در حالیکه اقتباس از یک رمان ادبی می توانست امتیازی ویژه به آن بدهد.