رسانهها در جامعه امروزی نقش انکار ناپذیری پیدا کرده است. رسانهها در همه ابعاد زندگی حضوری تاثیر گذار دارند. به گونهای که زندگی در دنیای مدرن بدون رسانه قابل تصور نیست. رسانه در یک معنای کلی، شامل هر ابزار انتقال معنا میشود ولی آنچه در دنیای مدرن بعنوان رسانه میشناسیم عبارت است از: ابزارهای ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجلات، کتاب، موسیقی و اینترنت و... تقریبا همه مردم کره زمین در معرض این رسانهها قرار دارند و مخاطب شبکه یا شبکههای داخلی یا بین المللی هستند ما اخبار و اطلاعات مختلف را از رسانهها دریافت میکنیم از برنامههای آموزشی و علمی شبکههای مختلف استفاده میکنیم و از محصولات رسانهای مانند فیلم و موسیقی برای سرگرمی و تفنن بهره میبریم.
اخبار و اطلاعات موجود در سطح جهان بسیار متنوع و گسترده است و امکان رساندن همه آنها به نحو تمام و کمال وجود ندارد بنابراین شبکههای رسانهای خواه یا ناخواه مجبورند بخشی از رویدادها را پوشش خبری دهند و در باره آنها اطلاع رسانی کنند. لذا هر شبکهای با توجه به اهداف و ایدولوژی خود نسبت به انتخاب نوع خاصی از اخبار و اطلاعات جهت پخش اقدام میکند.
رسانهها را میتوان از جنبههای مختلف، از قبیل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مطالعه کرد. بررسی جنبههای اقتصادی آن موضوع یک دانش کابردی با عنوان «اقتصاد رسانه» است. اقتصاد رسانه دانش به کار گیری تئورهای اقتصادی است بنابراین نوعی مطالعه کاربردی و بین رشتهای محسوب میشود.
اقتصاد رسانه به سوالاتی از این قبیل پاسخ میدهد:
- چرا مخاطبان برخی از رسانهها در سالهای اخیر به شدت افزایش یافتهاند.
- افزایش قیمت برخی از محصولات رسانهای مانند: قیمت بلیط سینما، قیمت روزنامهها و مجلات چه تاثیری بر میزان تقاضای آن دارد؟
- چگونه بنگاههای رسانهای یا سازمان رسانهای باعث افزایش یا کاهش تقاضا برای سایر محصولات رسانهای میشود؟
- آیا دولتها باید از تولید محصولات رسانهای حمایت کنند؟
پاسخ به سوالاتی مانند آن در دانشی بنام «اقتصاد رسانه» مورد مطالعه قرار میگیرد. در همه این موارد هم دولت هم مخاطبان هم سازمانها و بنگاهای مطبوعاتی با مسالهای بنام تخصیص منابع مواجهاند که تخصیص منابع موضوع علم اقتصاد است. رسانهها چه دولتی و یا خصوصی و چه ترکیبی از این دو، چه در بازار رقابتی و یا انحصاری و سایر بازارها تفاوتی ندارد، چرا که همه آنها از تئوری اقتصاد به تناسب ماهیت بهره میگیرند..
اقتصاد سازمانهای رسانهای:
دو مفهوم برای ورود به این بحث در اینجا اساسی خواهد بود:
۱- اگر جامعه با اقتصاد سرمایه داری و رقابتی باشد در آن سازمانهای رسانهای را بخش خصوصی اداره میکند، نتیجه آن خواهد بود که ما با تعدد سازمانهایی رسانهای رقیب مواجه خواهیم بود. در چنین شرایطی سازمانهای رسانهای برای حفظ دوام خود هم به لحاظ حفظ و جذب مخاطب هم تامین مسائل مالی چه باید بکنند؟
۲- اگر جامعه با اقتصاد دولتی باشد در آن صورت سازمانهای بزرگ رسانهای در اختیار و کنترل دولت خواهند بود. در چنین شرایطی با سازمانهایی مواجه خواهیم بود که اگر چه ممکن است مسائل مالی چندانی نداشته باشند اما مسائل خود را در جذب مخاطب دارند.
بطور کلی سازمانهای رسانهای با نیاز چهار گروه در ارتباط هستند:
- صاحبان رسانهها، یا سهامدارن که مالکیت رسانه را در اختیار دارند.
- مخاطبان، کسانیکه محتوای رسانهها را مشاهده و مطالعه میکنند یا آنرا میشنوند.
- آگهی دهندگان، کسانی که از زمان و فضای رسانهای برای رساندن پیام خود به مخاطبان استفاده میکنند.
- کارمندان رسانهها یعنی کسانیکه برای سازمانهای رسانهای کار میکنند.
نیاز صاحبان رسانهها افزایش سود دهی و افزایش ارزش شرکتهای رسانهای است. نیاز مخاطبان این است که خدمات و تولیدات بالا دریافت کنند، نیاز آگهی دهندگان این است که با هزینه کمتر و خدمات بهتر به مخاطبان خود دسترسی داشته باشند و نیاز کارکنان این است که خواهان دستمزد خوب، برخورد عادلانه و محیط کار مناسب هستند
بازار جغرافیایی سازمانهای رسانهای:
سازمانهای رسانهای در بازارهای جغرافیایی خاصی فعالیت میکنند. محتوای تولیدات و خدماتی که ارائه میدهند نیز به این بازار بستگی دارد. برخی از سازمانها در بازار ملی با یکدیگر رقابت میکنند و برخی در بازار محلی و یا منطقهای مثل شبکهها و خبرگزاریهای استانی و برخی در شبکههای مجازی. منطقه نفوذ یک رسانه مسئله مهمی است مثلا اینکه نفوذ سازمانهای مجازی رسانهها بسیار نامحدود است و میتواند رقابت را در آینده برای این قبیل سازمانها افزایش دهد. درک این مفهوم برای مدیران سازمانهای رسانهای اهمیت دارد و مسئله مهمی در رقابت بین آنها محسوب میشود.
رقابت سازمانهای رسانهای:
رقابت بین سازمانهای رسانهای به بازار دوگانهای که این سازمانها در آن فعالیت میکنند پیوند خورده است. مسئله رقابت و توجه به اقتصاد و در آمد زائی رسانهای از اینجا شروع میشود که سوالات زیر مطرح میشود.
- آیا تولیدات رسانهای شبیه به هم هستند؟
- میزان جایگزینی آنها چقدر است؟
- آیا کالا و خدما ت ارائه شد قابل مبادله است؟
فروش محتوای آموزشی «شیوهای نوین برای در آمد زائی رسانهای:
با توجه به موارد فوق، بازار و رقابت رسانهای امری پیچیده و بسیار تخصصی است که گوئی رسانهها در آن تمامی شیوههای در آمدزائی را امتحان کردهاند و آنهائی که میتوانستند در امر فروش خبر و آگهیهای بازرگانی موفق باشند موفقیت خود را بدست آوردهاند. اما زمزمههای ورود به جامعه اطلاعاتی و فراهم شدن مقدمه آن حتی برای کشورهای در حال توسعه سبب شده است که اطلاعات به کالای خام مورد معامله کارتلهای بزرگ اقتصادی تبدیل شود و علاوه بر نقش زیر بنائی که در فرهنگ و اجتماع بر عهده دارد، در اقتصاد نیز به عنصری غیر قابل رقابت تبدیل شود در دهههای اخیر به دلیل رشد نجومی سایتهای خبری، خبر گزاریها، وبلاگها، صفحات شخصی، طبیعی است در این شرایط آگهیها، فروش اشتراکهای عکس و خبر و فروش مجازی نیز میان این تعداد انبوه به اشتراک گذاشته میشود در نتیجه از در آمد این مراکز کاسته میشود. این امر طی ۵ سال اخیر به اوج خود رسیده است به نحو دیگر آژانسهای بزرگ خبری این روشها را روشی مناسب برای درآمد زائی نمیبینند. از این رو روشهای جدیدی را برای کسب در آمد ابداع کردهاند که روی آوردن به محتوای آموزش یکی از مهمترین و جدیدترین روشهایی است که رسانههای غول پیکر و یا اتحادیههای خبری که کسب در آمد از راه آن را به معنای یک کسب تجاری که مقدار قابل توجهی از هزینهها را پوشش میدهد، آغاز کردهاند.
محتوای آموزشی:
کثرت وسایل خبر رسانی در دهه اخیر سبب شده است تا حرفهای بودن به عامل بقاء برای رسانههای خبری تبدیل شود. «حرفهای» بودن حوزه بسیار وسیعی است که پارامترهای زیادی را در خود جای میدهد و در یک بیان سریعترین، صحیحترین، کاملترین و در نهایت پر مخاطبترین را میتوان از پارامترهایی برشمرد که حرفهای بودن را در یک رسانه رقم میزنند. اما مهمترین پارامتری که در یک مجموعه خبری سبب حرفهای بودن میشود نیروی انسانی و دانشی است که این نیروی انسانی آنرا داراست. در واقع این مهارت و دانش نیروی انسانی است که سبب میشود یک رسانه در شرایط ویژه سریعتر، صحیحتر و کاملتر به یک خبر دسترسی ویژه پیدا کند و باعث افزایش مخاطبان گردد. اکنون این نکته اینجاست که این نیروی ماهر خبری دانش علم خود را که زیر بنای حرفهای بودن است از کجا میآورد؟ پس از این پرسش میتوان به این نکته رسید که آموزش یا همان محتوای آموزشی عنصر انکار ناپذیر تبدیل یک رسانه به بک رسانه حرفهای است. در دنیایی که مرز بندیهای حقیقی آن بهم خورده است و دیگر بسیاری قائل به مرز بندی بین کشورها و افکار نیستند، بصورت طبیعی جغرافیای در آمدزائی نیز بهم میخورد و در نتیجه در یک حرکت بالا به پایین محتوای آموزشی رسانههای بالا دست که بصورت یک استاندارد در آمده است بسوی رسانههای پایین دست سرازیر میشود. این حرکت اقتصادی رسانه باعث کسب در آمدهای هنگفت توسط بنگاههای بزرگ میشود که این قالب با سرمایه گذاری کم و با مواد اولیهای بنام «فکر »به شیوهای نرم افزاری برای مجموعه خود در آمدزائی میکنند. در آمدی که در بعضی موارد به چند برابر در آمدهای حاصله از فروش خبر، عکس و گرفتن آگهی میرسد.
بنابر این در پایان پیشنهاد میشود:
- مراکز رسانه داخلی به ایجاد ارتباطهای مستمر با مراکز رسانهای پیشرفته بپردازند
- در دورههای کوتاه مدت از معروفترین اساتید مراکز آموزش رسانهای دعوت شود تا تجربیات خود را در اختیار دانشجویان و اساتید قرار دهند.
- ارتباط مجازی ویدئو کنفرانسی با دانشگاهها و آکادمیهای معروف ارتباطات انجام شود.
غلامحسین کریمی
دانشجوی کارسناسی ارشد ارتباطات دانشگاه علوم تحقیقات دماوند
منابع:
- بدیعی، نعیم و حسین قندی (۱۳۸۴) انتشارات دانشگاه علامه
- جان استیفن لیتل (۱۳۸۵) نظریههای ارتباطات.
- هربرت جان (۱۳۸۴) روزنامه نگاری جهانی
- معتمدنژاد، کاظم (۱۳۸۶) وسایل ارتباط جمعی
- سعیدی، علی (۱۳۹۰) اقتصاد و رسانه
- موسایی، میثم (۱۳۹۰) اقتصاد رسانهها.