سعیده وحیدنیا یکی از عکاس- خبرنگارانی است که موفق به برپایی نمایشگاه عکس در ایالت کالیفرنیای آمریکا شده است. او که در حال حاضر ۲۷ سال سن دارد از ۱۳ سالگی به عکاسی روی آورده و به گفته خودش همیشه در ذهنش هر چیزی را کادر بندی می کرده است تا اینکه در دانشگاه در رشته ارتباطات (روزنامه نگاری) قبول شد و برای مدتی به اجبار با دور بیش خداحافظی کرد. او اما در سال آخر دانشگاه وقتی برای درس فتوژورنالیسم مجبور شد دوباره به عکاسی برگردد توانست در این درس بالاترین نمره کلاس را کسب کند. وحیدنیا در حال حاضر در روزنامه های کشور مشغول به کار است. این هنرمند به فرهنگ، اجتماع و طبیعت ایران علاقه دارد و به همین دلیل هم تمرکز کاریش نیز بیشتر در این زمینه هاست. سعیده وحیدنیا یک فعال محیط زیست نیز هست و در همین زمینه نیز عنوان سومین خبرنگار محیط زیست کشور را در سال۸۸ به خود اختصاص داد. به مناسبت برپایی نمایشگاه عکس این هنرمند با گفتگو با وی نشسته ایم .
چه شد که در خارج از کشور به فکر برپایی نمایشگاه افتادید؟
من همیشه منتظر یک موقعیت مناسب بودم که بتوانم نمایشگاهی برپا کنم. تا اینکه برادرم برای تحصیل به آمریکا رفت و به من هم پیشنهاد دادم که برای برپایی یک نمایشگاه عکس در آنجا برایم اقدام کند و اینگونه بود که از بین هزاران عکسی که در آرشیوم داشتم شانزده عکس را گلچین کرده و فرستادم. این چنین بود که نمایشگاه من به مدت ۱ ماه در کافه سوسایتی کوپرتینو ایالت کالیفرنیا برگزار شد.
با توجه به این که گفتید علاقه مند به اماکن تاریخی و طبیعت هستید از چه مکان هایی هست که دوست داری عکس بگیرید و هنوز نگرفته اید؟
من خیلی دلم می خواهد به شهر تاریخی یزد بروم و در آنجا عکاسی کنم همچنین چغازنبیل و شوش دانیال را هم برای عکس گرفتن دوست دارم که در آینده قطعا به آنجا سفر خواهم کرد.
حمایت های خانواده تاثیری در موفقیت های شما داشته است یا نه؟
قطعا داشته است. من تمام موفقیت هایم را مدیون خانواده و برادر دوقلو و همسرم هستم که اگر آنها و تشویق هایشان نبود به اینجا نمی رسیدم.
شما عکاسی را کجا آموختید؟
من از سن ۱۳ سالگی وقتی پدرم برای ما یک دوربین zenith خرید به عکاسی علاقمند شدم. کم کم خودم کار با دوربین را آموختم و در خانه به عکاس خانواده تبدیل شدم به طوری که در خانه مان فردی نبود که کار با آن دوربین را بلد باشد وعکس بگیرد. من هنوز هم آن دوربین را دارم و به طور قطع عکاسی آنالوگ را بیشتر از عکاسی دیجیتال دوست دارم اما بنا به شرایط مجبور شدم حدود ۴ سال پیش دوربین دیجیتال بخرم اما هنوز هم اگر هوس کنم به سراغ آن دوربین قدیمی ام می روم. بعد از سال ها حدود ۲ سال پیش به یک کلاس آموزش عکاسی رفتم که ببینم تا چه حد من معلومات ذاتی ام از طریق یاد گیری آموزشگاهی تفاوت دارم و حمل بر تعریف نباشد دیدم هر چیزی که در این سال ها خودم تجربی آموخته ام خیلی بهتر از این بود که به کلاس عکاسی رفتم. چرا که به نظر من هر چیزی تجربه کردنش بهتر از فراگیری های آکادمیک است. هرچند اصلا با دوره آکادمیک مخالف نیستم اما معتقدم تجربه در کنار آکادمیک بسیار بهتر خواهد بود. اما به هر حال من همیشه کتاب های عکاسی زیادی را هم خوانده ام و فیلم های زندگی عکاسان معروف را هم دیده ام.
چند سال است که به طور حرفه ای این هنر را دنبال می کنید؟
من از سال ۸۶ به طور حرفه ای به این هنر روی آوردم. و هنوز هم خودم را یک فرد آماتور در هنر عکاسی می دانم و راه درازی را برای موفقیت های بزرگتر در پیش روی دارم.
مهمترین عامل و انگیزه که باعث شد به سمت هنر عکاسی بروید چه بود؟
از کودگی وقتی به آلبوم های خانوادگی نگاه می کردم ثبت لحظه را دوست داشتم و همین ثبت لحظه ها به من لذت فراوانی می داد. با نگاه کردن به عکس های خانوادگی به این فکر می افتادم که در آن لحظه فرد مورد نظر در عکس ها در چه فکر بوده و چه می کرده است و یا اینکه اگر دوربین نبود هیچ گاه چنین یادگاری هایی به جا نمی ماند . همین عوامل باعث ایجاد انگیزه برای عکاسی کردن در من به وجود آورد. در حال حاضر با نگاه کردن به تک تک عکس هایم، خاطرات ثبت آن لحظه ها را هم به یاد می آورم و این باعث لذت دو چندان در من می شود.
در بین تمامی عکس هایتان آیا عکسی را هم شده بیشتر از بقیه دوست داشته باشید؟
بله اما این که از همه بیشتر فقط یک عکس را دوست داشته باشم نه. اما هستند عکس هایی که بسیار آن ها را دوست دارم. هرچند ممکن است از نظر برخی یک عکس معمولی به نظر آید.
آیا تا به حال به فکر بر پایی نمایشگاه در داخل ایران هم افتاده اید؟
هر هنرمندی دوست دارد در وهله اول در کشور خود شناخته شود و من هم به دنبال مساله هستم. امیدوارم در آینده نزدیک بتوانم یک نمایشگاه هم در ایران بر پا کنم.
به عنوان آخرین سوال مهمترین مشکلاتی که جوانان در بروز خلاقیت های هنری در ایران با آن مواجه هستند چیست؟
به نظر من همیشه کمبود امکانات، خلاقیت می آفریند. در ایران متاسفانه همیشه مشکلاتی بر سر راه هنرمندان هر حوزه ای وجود داشته است. پس این خود هنرمند است که بتواند از کوچکترین امکانات موجود، نهایت استفاده را داشته باشد. ضمن آنکه اگر جامعه هم به هنرمندان جوان و نو پا بها بدهد جوانان با استعداد رشد و نمو پیدا می کنند و می توانند بهتر خلاقیت خود را از حالت بالقوه به بالفعل مبدل نمایند و آثار جدیدی را خلق کنند