چندی
” چندی است كه نام مازندران و شهرستان بابل در مباحث آثار میراث فرهنگی داغ شده است، بویژه كه همین چندی پیش 11 اثر تاریخی از مازندران كه 4 اثر آن از شهرستان بابل بود، در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. متاسفانه، این بر سر زبان بودن نام مازندران و بابل نه برای پیشینه شكوهمند و كهن آن، بلكه به دلیل تخریبها و ویرانیهایی است كه بر سر آثار تاریخی و فرهنگی آن همیشه سایه افكنده است. “
است كه نام مازندران و شهرستان بابل در مباحث آثار میراث فرهنگی داغ شده ، بویژه كه به تازگی۱۱ اثر تاریخی مازندران كه ۴ اثر آن برای شهرستان بابل بود، در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. متاسفانه، این بر سر زبان بودن نام مازندران و بابل نه برای پیشینه شكوهمند و كهن آن، بلكه به دلیل تخریبها و ویرانیهایی است كه بر سر آثار تاریخی و فرهنگی آن همیشه سایه افكنده است.
دیر زمانی نیست كه گزارشهای ویرانی یك گرمابه تاریخی از سوی شهرداری بابل را شنیدهایم و یا گزارشی از وضعیت نگران كننده غار قلعه اسپهبد خورشید كه بزرگترین تاق آهكی جهان و یكی از نمادهای مقاومت و ملی خواهی این سرزمین نیز به شمار میآید؛ را خواندهایم.
مازندران به دلیل نوع آب و هوای آن كه بارانی و همیشه نمناك است، آثار سنگی و تاریخی كمتری را در خود نگاه داشته است. این وضعیت اسفناك زمانی وخیمتر میشود كه ما آگاهانه و یا ناخودآگاه بدست خویش برای ویرانی و نابودی یادمانهای گذشتمان اقدام كنیم
در جلوگیری از این روند خوسرانه، متاسفانه به دلیل برخی مسائل، سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری بسیار آسیب پذیر و ضعیف عمل كرده است. این ضعف در بیشتر مواقع به جایی رسیده است كه حتا توان رویارویی با شهرداریها را نیز از دست داده است.
شهرداری نهادی است كه همیشه در پیوند با مردم، باید كوشا، زحمتكش و خدمتگزار شهروندان باشد، اما در برخی موارد نه تنها نگاهبان حقوق شهروندان شهر خود نیست، بلكه نقص كننده حقوق ملی آنها است.
با نگاهی گذرا به كارنامه چند سال گذشته شهرداری بابل، پی به این موضوع میبریم كه این ارگان خدمتگزار نه تنها حافظ منافع تاریخی شهر نبوده، بلكه تخریب
” چندی است كه نام مازندران و شهرستان بابل در مباحث آثار میراث فرهنگی داغ شده است، بویژه كه همین چندی پیش 11 اثر تاریخی از مازندران كه 4 اثر آن از شهرستان بابل بود، در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. متاسفانه، این بر سر زبان بودن نام مازندران و بابل نه برای پیشینه شكوهمند و كهن آن، بلكه به دلیل تخریبها و ویرانیهایی است كه بر سر آثار تاریخی و فرهنگی آن همیشه سایه افكنده است. “
كننده چهره آن نیز بوده است. تخریب بخشی از بافت تاریخی شهرستان به بهانه بافت فرسوده بودن، تخریب گرمابه تاریخی میرزا یوسف ملكی به بهانه ساخت پاركینگ عمومی و تخریب منظر و صدمه زدن به پل تاریخی محمد حسن خان!
این پل تاریخی در اواخر دورهی زندیه و اوایل قاجاری به دست والی بارفروش(بابل) «محمد حسن خان»،( كه برخی او را منصوب به ایل قاجار نیز میدانند) به گونه امروزی ساخته شده است. یكی از موارد شاخص این بنا كه به سبک معماری صفوی است، استفاده از سفیدهی تخم مرغ (به گفته بومیان زرده تخم مرغ و ساروج) در ساخت بنا است.
این اثر تاریخی ۶ متر پهنا و ۱۴۰ متر درازا و دارای ۸ تاق چشمه است كه پهنای ۶چشمهی بزرگتر آن هر كدام ۷۵۵ سانتی متر و بلندای این پل تا رودخانه (بابلرورد)۱۱متر است. با وجود قدمت و كهنگی این اثر ملی، متاسفانه همچنان ماشینهای سنگین و سبك از روی آن گذر كرده و هر روز به آن صدماتی را وارد میكنند. علاوه بر این مشكل، تاق چشمههای این پل به جای آنكه میزبان گردشگران و آرامش دهنده روان آنان باشد، میزبان زباله و نخالههای شهری شده است. در حالی كه این اثر پتانسیل بالایی برای جذب گردشگران بومی و داخلی دارد، اگر به آن رسیدگی شود؛!
با وجود این همه مشكلات كه پل محمد حسن خان به دوش میكشد، شهرداری و شورای شهر بابل در یك اقدام غیر اصولی كه بسیار به آن مفتخر بودند و تبلیغات و هزینهی زیادی نیز برای آن انجام دادهاند، بدون اجازه و هماهنگی میراث جادهای، بنام جادهی ساحلی را در حاشیه رودخانه بابلرود احداث نمودند كه از زیر یكی از تاق چشمههای پل گذر میكرد، این بخش از جاده كه ابتدا به بهانه مرمت و رهگذر پیاده ساخته شد، به محلی برای گذر خودرورهای
” چندی است كه نام مازندران و شهرستان بابل در مباحث آثار میراث فرهنگی داغ شده است، بویژه كه همین چندی پیش 11 اثر تاریخی از مازندران كه 4 اثر آن از شهرستان بابل بود، در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. متاسفانه، این بر سر زبان بودن نام مازندران و بابل نه برای پیشینه شكوهمند و كهن آن، بلكه به دلیل تخریبها و ویرانیهایی است كه بر سر آثار تاریخی و فرهنگی آن همیشه سایه افكنده است. “
سنگین و سبك بدل شده است، كه متاسفانه چندی پیش با عبور یك خودرو سنگین از زیر آن و برخورد به تاق چشمهی این پل تاریخی؛ صدماتی را بدان وارد كرده است. حال آنكه به دلیل عبور خودروها، این مكان، به محلی پر خطر برای عابرین پیاده بدل شده است!
حال پرسش اینجاست كه با این روند خودسرانه و ضعف سازمان میراث فرهنگی در صیانت از آثار تاریخی، آینده این یادمانهای تاریخی-فرهنگی كه شناسنامهی ملت ما محسوب میشود، چگونه خواهد بود؟ البته از حق این گفتار نباید گذشت كه سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری نمیتواند و نخواهد توانست بدون یاری و همدلی دگر دستگاهها و مردم، به تنهایی از آثار تاریخی و فرهنگی نگهداری كند، چرا كه پاسداشت این یادمانها بر گـُردهی تك تك مردمان این سرزمین، مسئولین و دستگاهها است.
پل تاریخی محمد حسن خان كه بر روی رودخانه بابلرود همچنان استوار مانده تا گواهی باشد برای آیندگان، در تاریخ بیست و دو اردیبهشت سال۵۲ خورشیدی به شماره ی ۱۴۱۴ در فهرست آثار ملی جای گرفته است.
علیرضا صادقی امیری
دبیر انجمن جوانان سپید پارس