جشنواره «عمار» باید از فضای محفلی خارج و گفتمان انقلاب اسلامی را به بدنه سینما توسعه دهد
اظهارات«شمقدری» از نحوه شکل گیری و فعالیت یک رویداد مردمی
جشنواره «عمار» باید از فضای محفلی خارج و گفتمان انقلاب اسلامی را به بدنه سینما توسعه دهد
 
منبع : ویژه نامه حلقه وصل
تاريخ : سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۳۵

به گزارش هنرنیوز، جواد شمقدری رئیس پیشین سازمان سینمایی که در جشنواره فیلم عمار امسال در سینما فلسطین حضور پیدا کرد در گفتگویی اظهار داشت: این توقع را داریم که جشنواره فیلم عمار گفتمان انقلاب اسلامی را از یک فضای گروهی و محفلی خارج کند و اهداف و فعالیت خود را به بدنه سینمایی کشور توسعه دهد.

آقای شمقدری جشنواره مردمی فیلم عمار در زمان مدیریت شما بر سازمان سینمایی شکل گرفت. آیا شما در آن موقع وظیفه‌ای نسبت به این جشنواره احساس نمی‌کردید؛ یعنی وقتی که شنیدید یک جشنواره کاملا مردمی با این هدف و آرمان شکل گرفته، این احساس در شما به وجود نیامد که باید از پا گرفتن چنین جشنواره‌ای حمایت کرد؟

ما از همان ابتدا در سازمان سینمایی سعی کردیم که خارج از کارهای تعریف شده و روزمره معاونت سینمایی، کارهای متفاوتی را هم در داخل کشور و هم در عرصه بین‌المللی در جهت احیای گفتمان انقلاب اسلامی شکل دهیم. در داخل کشور بعد از اتفاق‌های سال ۸۸ و رخ دادن حماسه ۹ دی، فقط یک ماه به سالگرد این حماسه مانده بود که در جلسه معاونین که با حضور آقای وزیر برگزار میشد پیشنهادی مطرح شد که در رابطه با حماسه ۹ دی یک اتفاقات فرهنگی‌ای رخ بدهد. بلافاصله به ذهن من رسید که تنها چیزی که در حوزه سینما می‌تواند تعریف شود، برگزاری یک جشنواره فیلم است که موضوعش هم اتفاقا می‌تواند حماسه ۹ دی و فتنه باشد. فیلم «یزدان تفنگ ندارد» ساخته پسرم این ذهنیت را در تقویت کرد تا بتوانم تعریف کنم که این جشنواره باید چطور باشد. بلافاصله برنامه‌ریزی کردیم و یک اعتباری را برای این جشنواره کنار گذاشتیم. چون اصل حماسه ۹ دی یک حماسه واقعا مردمی و خودجوش بود، همانجا به ذهنم رسید که چه خوب است که فرآیند شکل‌گیری این جشنواره هم کاملا مردمی باشد. بخصوص اینکه اکثر جشنواره‌های ما دولتی هستند و حتی اگر هم بعضی وقت‌ها نقش دولت پنهان باشد ولی خیلی قوی است. دنبال این بودیم که این جشنواره واقعا مردمی باشد و نقش دولت آنقدر کاهش پیدا کند که حتی اگر لازم شد بود معاونت سینمایی در آن حضور پیدا نکند. جشنواره‌ای باشد که حتی مدیریت را بتوان نقد کرد و فرایند مردمی‌اش کاملا حقیقی باشد. آن موقع زمان خیلی کمی داشتیم، برای همین از آقای داود مرادیان که شناختی داشتم و می‌دانستم که خیلی سریع‌العمل است و می‌تواند سریع قضیه را راه بیندازد. ایشان را صدا کردم و گفتم یک همچین داستانی است، شما بیا این را به عهده بگیر. یک لیستی به او دادم و گفتم که در این راه می‌تواند از اینها هم کمک بگیری و من دیگر به سراغت نمی‌آیم. در این لیست هم نام دوستانی مثل آقای طالب‌زاده، جلیلی، نیرومند، آقای دکتر عباسی و دوستان دیگری که در این فضا هستند، بود. به آقای مرادیان گفتم راهی را برو که دیگر نیازی به حضور من نباشد. جزء اینکه کمک‌های مالی و معنوی در صورت نیاز انجام می‌دهم. گفتم حتی اگر لازم باشد نامه نمی‌زنم و صحبت می‌کنم که سینما فلسطین را در اختیار شما بگذارند، اگر برج میلاد را هم می‌خواهید می‌رویم و با شهرداری صحبت کنیم که در اختیار شما قرار بدهند و... فقط شما بیا و دنبال کار برو. که اتفاقا ایشان دقیقا همانجا پرسیدند که آیا ما می‌توانیم شما را نقد کنیم؟ گفتم حتما این کار را بکنید. چون اتفاقا می‌خواهیم که این جشنواره مردمی بماند، نمی‌خواهیم الصاق و الحاقی به دولت و مدیران دولتی داشته باشد. ضمن این که من فکر می‌کنم با این کار جشنواره می‌تواند ماندگار شود.

این اتفاق برای آذر ماه سال ۸۹ است؟

بله، دقیقا. ایشان رفت. یک سری لیست فیلم هم به او دادم و گفتم که من این فیلم‌ها را می‌شناسم. خودتان هم می‌توانید در این فرصت کم فیلم کوتاه تولید کنید، وگرنه همین لیست را سامان بدهید و شروع کنید. ایشان هم انصافا یاعلی خوبی گفت و شروع کرد. من هم دیگر درگیر کارهای روزمره و کارهای خودمان شدم. با این وجود واقعا دغدغه داشتم که آیا این کار می‌شود و یا نمی‌شود؟ گفتم اسمش را هم خودت انتخاب کن، ولی به من هم پیشنهاد بده تا من هم یک نظری داشته باشم. فکر کنم ایشان در همان جلسه به سخنرانی حضرت آقا اشاره کردند و گفتند که حضرت آقا در آن سخنرانی فرمودند که «این عمار!» آقای مرادیان پیشنهاد دادند که اسم جشنواره را هم «جشنواره مردمی فیلم عمار» بگذاریم. چون عمار هم اسم قشنگی است و هم اینکه شخصیت عمار یک شخصیت جالبی است. می‌خواهم بگویم که تقریبا در جلسه اول همه تصمیمات را من و ایشان گرفتیم. خلاصه بعد ایشان رفت و یکی دو بار هم گزارش داد. اتفاقا همه دوستان خوب‌مان هم حمایت و همکاری کرده بودند. کم‌کم دیدم که آقای جلیلی نقش محوری تری پیدا کرد و نهایتا الحمدالله جشنواره پا گرفت.

یعنی آقای مرادیان با خود آقای جلیلی هم در این خصوص به صورت مستقیم صحبت کردند؟

بالأخره حتما این کار را کردند، ولی من جزئیاتش را دقیق نمی‌دانم. شاید در گزارش‌هایی که آن موقع آقای مرادیان به من دادند، باشد ولی الان خاطرم نیست. حتما رفتند، چون من یادم است که اسم دادم. حتی فکر کنم اسم احسان حسنی را هم آوردم و گفتم که این دوستان می‌توانند کمکت کنند. باز اگر یک وقت لنگ شدی، آقای عباسیان و امثالهم از مدیران ما هستند و می‌توانند کمکت کنند.

ببینید اتفاق افتادن فتنه ۸۸ به ذهن آدم جهت می‌دهد ولی می‌خواهم بدانم شکل‌گیری یک جشنواره ارزشی قبل از اتفاقات ۸۸ هم در ذهن آقای شمقدری بود یا نه؟

همیشه نگاهمان این بود که قرار نیست ما جشنواره‌ها را به ارزشی و غیرارزشی تفکیک کنیم. اعتقاد داشتیم همه جشنواره‌ها باید ارزشی باشد. برگزاری جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در بهترین روزهای انقلاب برای این بود که بهترین شاخص‌ها را راجع‌به پیروزی انقلاب به یاد همه ما بیاورد. می‌گفتیم سینمای ما باید همه چیزش ارزشی شود. پس تفکیکش آن موقع در ذهن ما نبود. لذا ما هیچ وقت به این فکر نکردیم که یک جشنواره مستقلی هم برگزار کنیم که نگاهش، فیلم‌سازانش، جهت‌گیری‌اش ارزشی باشد و معتقد بودیم که همه باید ارزشی باشند. این نظر دقیقا تا زمانی که خود من به معاونت سینمایی آمدم، همراه من بود. در ادامه اتفاق‌هایی در دوره اصلاحات و سال ۸۸ رخ داد که شرایط را تغییر داد و به این نتیجه رسیدیم که باید بر روی ارزش‌ها تأکید کنیم. اگرچه این اتفاق در جشنواره فیلم فجر هم باید بیفتد و همه باید همت کنیم تا جشنواره فیلم فجر در راستای مسائل ارزشی استمرار پیدا کند. با افتادن این اتفاق‌ها احساس کردم ما بیاییم جشنواره‌ای را با رویکرد ارزشی و با هدف گفتمان‌سازی برای انقلاب اسلامی راه‌اندازی کنیم که تحت تاثیر رفت و آمد دولت‌ها نباشد و یک جایگاه کاملا مردمی و مستقل داشته باشد. این ضرورت از آنجا جدی شد. البته تاکید می‌کنم که نباید این تفکیک اتفاق بیفتد. اینکه بگوییم این جشنواره ارزشی است و آن جشنواره به ارزش‌ها کاری ندارد. این را خطرناک می‌دانم و معتقدم این را باید کنار بگذاریم. اگر بگوییم جشنواره عمار و مشابه آن یک جشنواره مردمی و مستقلی هستند که خودشان را تابع سیاست دولت نمی‌داند و به دنبال ارزش‌ها و گفتمان‌های انقلاب اسلامی هستند و... بلافاصله باید پرسید که پس جشنواره فجر چیست!؟ جشنواره فجر هم باید دنبال گفتمان‌های انقلاب اسلامی باشد. اما این جشنواره در چارچوب پروتکل‌های دولتی و بین‌المللی برگزار می‌شود و طبیعی است که یک مقدار قواعدش متفاوت باشد، هزینه‌هایش بیشتر باشد، تشریفات بیشتری داشته باشد و... معتقدم تفاوت فجر با دیگر جشنواره‌ها فقط باید در این بخش‌ها باشد، نه در رویکرد. همه جشنواره‌های ما باید یک رویکرد داشته باشند. اتفاقا خطرناک است که ما بخواهیم جشنواره‌ها را به ارزشی و غیر ارزشی تفکیک کنیم.

آقای شمقدری در ادامه به نسبت بین عمار و فجر خواهیم پرداخت. شما ایده تشکیل جشنواره عمار را به آقای داود مرادیان دادید، صحبت‌ها و حمایت‌ها شد و عمار شکل گرفت. خود شما در شورای سیاست‌گذاری این جشنواره بودید یا نه؟

نه.

در افتتاحیه دوره اول عمار بودید؟

افتتاحیه سال اول ضرورت داشت که باشم ولی سال بعد نیامدم، برای اینکه استقلال جشنواره از مدیران دولتی بیشتر تجربه شود.

شاید در دوره دوم با برگزارکنندگان عمار اختلاف نظر پیدا کرده بودید؟

نه، نه. بالأخره ممکن است هر دو نفری با هم اختلاف نظرهایی در روش‌ها و یا برداشت‌ها داشته باشند و این طبیعی است. اما در جهت‌گیری کلی جشنواره قطعا اختلافی وجود نداشت.

آقای جلیلی که اصلا این صحبت‌ها را قبول ندارد و می‌گوید تمام آنچه امروز ما به عنوان عمار می‌شناسیم، برای خودشان است؟

بعید می دانم این حرف برادر خوبمان آقای جلیلی باشد. ضمن آنکه آقای مرادیان شاهد و ناظر گفته‌های من هستند. همان طور که گفتم آقای جلیلی با مدیریتی که در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی پیدا کرده بود الحمدالله نقش محوری در برگزاری این جشنواره یافت. واقعیت این بود که از همان ابتدا قرار گذاشتیم که من نقشی بجز همان راه اندازی اولیه دیگر نداشته باشم. تا جشنواره عمار کاملا به صورت مردمی تثبیت شود. نقدهایی هم به بعضی روش‌ها داشتم که اگر شرایطی برای طرح آن بود، حتما می‌گفتم. ولی در آن مقطع زمان مناسبی پیش نیامد و من هم چیزی نگفتم. البته در محافل خصوصی‌تر صحبت‌هایی شد ولی هیچ وقت رسانه‌ای نکردیم.

امروز و در این مصاحبه چه ضرورتی باعث شده که آقای شمقدری همه آنچه که در این مدت نگفته را می‌خواهد رسانه‌ای کند؟

ببینید اگر می‌خواهم یک سری نکات را در این مصاحبه بگویم، از باب این که بتوانیم جشنواره را پویا و با بیان ضعف‌هایش بتوانم به اصلاح و پویایی جشنواره عمار کمک کنیم. از همان ابتدا قرار بود جشنواره با آزمون و خطا راهش را پیدا کند. من هم اصلا ادعایی نداشتم و از همان ابتدا فرض‌مان این بود که قرار است من نباشم و عمار مستقل باشد. در اینکه چه کسانی باید باشند هم دخالت نکردم. وقتی شنیدم که آقای جلیلی عملا پشت مجموعه ایستاده، خیلی خوشحال شدم. چون احساس کردم که جشنواره مردمی فیلم عمار یک بانی و یک دفتر و دستک پیدا کرد. می‌ترسیدم که این جشنواره مثل یک بچه یتیم در یک بیابان رها شود و هیچکس هم سرپرستی‌اش را به عهده نگیرد. این خیلی خطرناک بود. ولی خب الان یک اشکالاتی وجود دارد و اینها باید گفته شود.

یعنی فکر می‌کنید عمار از آن ایده اولیه شکل‌گیری خود منحرف شده و امروز نیاز است این اشکالات بیان شود تا اصلاح‌هایی صورت بگیرد؟

تعبیر انحراف را قبول ندارم. به اعتقاد من عمار تا سال دوم رو به رشد بود ولی از سال دوم تا سال پنجم درجا زد و این درجا زدن خیلی بد است. ما حدیث از معصومین داریم که اگر دو روز مومن مثل هم باشد، ضرر کرده است. پس ما باید رو به جلو باشیم. از همان ابتدا بخشی از هدف برگزاری جشنواره عمار به اهداف کلی برگزاری جشنواره‌ها بر می‌گردد. الان شما ببیند جشنواره کن و برلین چه بلایی بر سر سینمای ایران آوردند. می‌گویم بلا، چون آنها در عرصه سینما سیاستگذاری می‌کنند و این سیاست‌ها برای ما بلا می‌شود. چرا؟ چون سیاست آنها با سیاست ما ۱۸۰ درجه در تضاد است. دیگر جشنواره‌های جهانی هم دارند همین فرآیندها را طی می‌کنند؛ یعنی جشنواره‌ها یک هدف‌گذاری و یک سیاستگذاری دارند که باید در آن مسیر جلو بروند تا اثر خودشان را در سینما، سینماگران و فرآیندهای تولید در پخش بگذارند. معتقدم جشنواره عمار واقعا سال اول و دوم این کار را کرد و تاثیرگذار بود اما به نظرم از سال سوم تا الان درجا زده است. امیدواریم امسال نقطه عطفی باشد که از این فرآیند خارج شود. چون خود جشنواره مثل ایستگاه و توقف‌گاهی است که ما برمی‌گردیم و در آنجا رویکردهای آتی خودمان را برنامه‌ریزی می‌کنیم و در مسیر جدید به راه می‌افتیم و جلو می‌رویم. به نوعی بار و بنه، نیروی انسانی و... برای ادامه راه فراهم می‌کنیم. مثل مسافرهای کاروانهای قدیم که وقتی به یک کاروانسرا می رسیدند و گاهی شب تا صبح را در یکجا منزل می‌کردند تا صبح با نیرو و توان جدیدی مسیر را ادامه می‌دهند. اما اگر در کاروانسرا بمانی و تکان نخوری! این می‌شود فساد. چون ما هدفمان این است که به کربلا برسیم، لذا در کاروانسرای وسط راه نباید ماندگار شد و اتراق دائمی کرد. بعد از دوره دوم مقداری احساس می‌شود که این اتفاق در جشنواره عمار افتاده است؛ یعنی ما یک سری موفقیت‌های را که در زمان خودش خیلی هم ارزشمند بودند، به دست آوردیم ولی در یک فرآیند کلی به فعالیت‌های معمولی خودمان دل خوش کردیم و مسیر را ادامه ندادیم. البته اینکه اقتضائات و توانایی‌های و ظرفیت‌ها به خصوص در حوزه کمک‌های مالی چیست، یک بحث جداست. البته من معتقد نیستم که حمایت‌های معنوی و مالی مناسبی از عمار صورت نگرفته است. وقتی رهبری با بچه‌های عمار وقت می‌گذارند و گفتگو می‌کنند، این نشان می‌دهد که ظرفیت و حمایت لازم هست. حالا اگر این فرض را بپذیریم که این حمایت‌ها بوده که به نظرم هست، الان ما از جشنواره عمار چه توقعی داریم؟ این توقع را داریم که گفتمان انقلاب اسلامی را از یک فضای گروهی و محفلی خارج کند و آن را به بدنه سینمایی کشور نفوذ دهد. جشنواره عمار می‌توانست چند فیلمساز حرفه ای، نمیگویم دهها فیلمساز، تربیت کند که برای این رویکرد و برای ترویج این گفتمان فیلم بسازند و وارد سینمای حرفه‌ای شوند. البته همیشه هم نمی‌توان فیلمساز ساخت، چون کار سختی است ولی می‌توان جذب و همراه کرد. در کنار این می‌توان یک پروسه ۱۰ ساله تعریف و ۱۰ کارگردان را تربیت و به بدنه سینمای ایران تزریق کرد. راهش چیست؟ راهش این است که جشنواره مردمی فیلم عمار باید از فضای محفلی و گروهی خارج شود.

چه تضمینی وجود دارد که خروج از فضای محفلی و گروهی و ورود به بدنه سینما نقطه افول این فیلم‌سازان نباشد؟

من از کلام آقا استفاده می‌کنم که فرمود زره بپوشید و به میدان بروید. رهبر معظم انقلاب هم می‌دانند که این فضا، فضایی است که تقوا می‌خواهد. این زره پوشیدن در جشنواره عمار برای آن است که بتوان از تجربه دیگران استفاده کرد. جریان‌شناسی و کارهای مطالعاتی مناسبی که بتوان حق را از باطل تشخیص داد. راه دیگرش این است که از نیروهایی جوان امروز عمار مراقبت کنیم که به آن طرف نلغزد. الان یکی از اشکالات جشنواره عمار این است که مرشد ندارد؛ یعنی یک تیمی در عمار وجود ندارد که نسبت به تار و پود قضیه آشنا باشند و بتواند فیلمساز و فیلمش را ارزیابی کنند و نقاط مثبت و نقاط انحرافش را استخراج کنند. ما نمی‌توانیم همینطور چشم بسته قلاب‌مان و یا تورمان را در دریا بیندازیم و ماهی بگیریم. این روش حداقل برای سیاستگزاری درست جواب نمی‌دهد. ما باید قطعا افراد را شناسایی کرده و از اینها حمایت کنیم. جوانانی را شناسایی کنیم که ظرفیت تبدیل شدن به یک استعداد درخشان در سینمای ایران را داشته باشند و از همه مهم‌تر آرمان و دغدغه گسترش گفتمان انقلاب اسلامی را با فهم دقیق و با جوشش درونی نه تقلیدی داشته باشند و به خاطر جنگ بیاند به سینما، نه به خاطر ورود به سینما بگویند که حاضریم فیلم جنگی هم بسازیم. نکته بعدی اینکه اگر این فیلم‌ساز آمد و در جشنواره عمار فانوس گرفت. همه هم روی اینکه این فرد فیلم‌ساز خوبی است، اجماع دارند... از او حمایت کنیم. اگر۲۰ تا فانوس دادیم، حداقل از پنج تای آنها حمایت کنیم تا فیلم بعدی‌شان را بسازند و پیشرفت کنند.

آقای شمقدری در گوشه و کنار می‌شنویم که عمار را در برابر فجر تعریف می‌کنند و برخی معتقدند که عمار باید جای فجر را بگیرد و... شما که از ابتدای شکل‌گیری هر دو جشنواه بودید نظرتان در مورد این بعضا اغراق‌ها چیست؟

این خیلی خطرناک است که در فضای رسانه و در گزارش‌ها یک تصویر غیرواقعی از خودمان ارائه بدهیم. یک جاهای تبلیغات لازم است، اما حداقل خودمان باورمان نشود. این حرف بی‌ربطی است که بخواهیم بگوییم جشنواره عمار باید جای جشنواره فجر را بگیرد. اینها هر کدام ویژگی و کارکرد خاص خودشان را دارند. یا اینکه در گوشه و کنار می‌شنویم که می‌گویند جشنواره عمار بهتر از جشنواره فجر است! این تعریف اغراق‌آمیز است و باید مراقبت کنیم. بله، اینکه جشنواره عمار می‌تواند بهترین جشنواره ایران شود؟ این حرف درستی است و باید هم بشود، این آرزوی خوبی است ولی اینکه بگوییم هست و یا شده! این خودش تبدیل به ضد خودش خواهد شد. جشنواره فجر هم اتفاقا باید جشنواره فجر بماند. الان خیلی‌ها دوست دارند که جشنواره فجر را شقه شقه کنند و حتی اسم فجر را هم بردارند. این کار ی است که عده ای ماموریت دارند آن را به سرانجام برسانند. و به نظر من یکی از محورهای نفوذ دشمن همین اقدامات است، چون با این کار سابقه انقلاب اسلامی را از یک رویداد سینمایی حذف می کنند. همین جمله ای در پرانتز بگویم که اگر هم یک روزی خدای ناکرده یک احمقی پیدا شد و اسم فجر را برداشت! دیگر نمی‌تواند بگوید سی و چندمین فیلم فجر! باید بگوید اولین جشنواره فلان! به نظرم هر کسی با هر شکلی که بخواهد جشنواره فیلم فجر را تضعیف کند، قدم در جهت نفوذ فرهنگی برداشته است. پس باید مراقبت کنیم و نباید اینها را با هم قاطی کنیم و ارزشی شدن و ماندن جشنواره فجر هم باید مطالبه همه ما باشد. این خیلی خطرناک است که بگوییم ما جشنواره عمار را داریم، پس سایر جشنواره‌ها را بی‌خیال. مثل آنکه امروز شاهد هستیم جشنواره سینما حقیقت که بسیار جشنواره مهم و کلیدی است در پس این رویکرد، حاشیه امن یافته و هرکار دلش می خواهد می کند و داد کسی هم در نمی آید! مهمترین ویژگی جشنواره فجر مردمی بودن و استقلال آن است، والا در اینکه همه جشنواره ها متعلق به ماست و باید مطالبه گر رعایت همه ارزشها و رویکردهای انقلاب اسلامی در آن باید بود فرقی بین جشنواره عمار و فجر و جشنواره سینما حقیقت نیست. اگر کسانی بخواهند برای این جشنواره ها دو ماموریت نسبت به رویکردها ایجاد کنند این ریشه در همان تفکری دارد که دین را از سیاست جدا می داند.

منبع: ویژه نامه حلقه وصل
کد خبر: 87142
Share/Save/Bookmark