این جایزه که در زنجیره دیگر جشنواره ها، بزرگداشت ها و برنامه های حوزه هنری قرار داشت و تنها نام کانون پرورش فکری را یدک می کشید با حواشی قابل تاملی مواجه شد که جای بحث دارد.
مهمترین این حواشی نکاتی است که فرزند مرحوم سلمان هراتی درباره پدرش در این مراسم گفت و مورد طعن و انتقاد بسیاری واقع شد. آنچه رسول هراتی در بروشور برنامه برای پدرش نوشته بود از شناخت او نسبت به پدرش سرچشمه داشت. اما برخورد مسئولان حوزه هنری سبب شد تا شکافی بین برگزار کنندگان این مراسم و خانواده سلمان هراتی پیش آید.
پس از گذشت ۲۷ سال از درگذشت سلمان هراتی در ۲۷ سالگی حوزه هنری و کانون پرورش فکری تصمیم به برگزاری برنامه ای گرفتند که سنگ بنای آن نسبت مستقیم شاعر با حوزه هنری بود.
سخنان علیرضا قزوه مدیرآفرینش های ادبی حوزه هنری در نشست خبری این جایزه گواه این مدعاست:« از سال ۶۳ تا ۶۵ سلمان با حوزه هنری در ارتباط بود و به جلسات شعر حوزه هنری می آمد و هر بار با دفتری از ترانه و شعر و سرود می آمد، سلمان از شاعران حوزه هنری است و شعرهایش هم در راستای شعر شیعی و مسلمانی و اعتراض بود. سلمان از آغازگران شعر اعتراض مسلمانی و اعتراض به كسانی بود كه می خواستند انقلاب را مصادره كنند.»
مصادره کامل سلمان هراتی توسط حوزه هنری تا بدانجاست که شناخت نامه این شاعر بر مبنای اساسنامه حوزه هنری در راستای شعر انقلاب مدون شده است. گو اینکه سلمان با بند بند این اساسنامه، اتصال ناگسستنی داشته و باید مصادره به مطلوب شود.
مهمترین انتقاد خانواده هراتی نسبت به آنچه درباره سلمان هراتی در این مراسم داشتند اسطوره سازی نابهجای حوزه هنری از این شاعر است؛ انتقاد به فروبردن سلمان هراتی در هاله تقدس و مصادره افکار و اندیشه او جهت اضافه شدن نامش به لیست شاعران حوزه هنری.
اگرچه برگزاری بزرگداشت برای شاعران و اندیشمندان انقلاب اسلامی از برنامه های قابل تحسین حوزه هنری است لیکن هیچ دلیلی وجود ندارد که ارزش های انسانی این افراد که اغلب امروز در قید حیات نیستند در هاله اسطوره سازی الوهی حوزه هنری فرو رود و اساسا نگرشی کم مناسبت با احوال و سکنات آن ها ایجاد شود که صحت ندارد.
سلمان هراتی را به طور حتم خانواده اش بیش از دیگران می شناسند اگرچه تعامل و مناسبات او با دوستانش فراوان بوده باشد اما قطعا هیچکس به اندازه همسر و فرزندانش از خلق و خوی او اطلاع نداشتند لذا انتقاد از این عبارت که رسول هراتی می گوید« سلمان به شهادت خانواده، دارای شخصیتی عجول و در بسیاری اوقات احساساتی بود که در آثارش نیز مشهود است. در عین حال او دارای شخصیت بزلهگو و بشاش بود و در جمعهای دوستان - چیزی که در عکسها هم مشهود است - شخصیتی محوری و مرکزی داشت. بسیار اهل تفریح و تفرج با دوستان بوده و کمتر پیش میآمد که در خانه بماند. حتا گاهی خانواده را برای این کار به دردسر هم انداخته است.»
به طور حتم اطلاعاتی که پسر سلمان هراتی درباره پدرش می دهد موثق تر از اطلاعاتی است که مدیران و مسئولانی که مراودات اندکی با او داشته اند به جامعه فرهنگی تزریق می کنند.
چنین نگاهی بیش از آنکه به شناخت زوایای معرفتی سلمان هراتی کمک کند سبب دور شدن مردم از او می شود؛ زیرا قدسی سازی انسان ها خطر ترس از نقد او را به همراه خواهد داشت.
البته در سالهای گذشته این امر که شاعران و نویسندگان بسیاری تنها به صرف داشتن یک اثر یا حضور در یک سازمان توسط متولیان آن مصادره شده و تفکرات آنان در لایه لایه سخنرانی ها و نوشته های مسئولان گم شده است متداول است و آسیب جدی به حوزه فرهنگ و اندیشه تلقی می شود.
باید گذاشت اهالی قلم و اصحاب اندیشه با آنچه اندیشه واقعی خودشان بود به جامعه شناسانده شوند نه با شناخت نادرست عده ای که از مصادره این افراد در رزومه سازمانی منفعت زیادی عایدشان می شود.