حسين قناعت با اشاره به اين كه هدف من اداي دين كوچكي به اسم بزرگ و مقدس مادر بود، گفت: بيشتر فيلمهاي سينماي دفاعمقدس ما مصرف داخلي دارند اما «زخم شانه حوا» يك فيلم دفاع مقدس با زبان و مخاطب جهاني است.
به گزارش هنر نيوز به نقل از فارس، فيلم سينمايي «زخم شانه حوا» به كارگرداني «حسين قناعت» به تازگي روي پرده چند سينماي كشور رفته است.
با كارگردان فيلم پيرامون موضوع «زخم شانه حوا»، سينماي جنگ، استفاده از بازيگران تئاتري و ... به گفتوگو نشستهايم كه در زير ميآيد:
* از دستياري ملاقليپور و حقيقي تا «زخم شانه حوا»
«حسين قناعت» در ابتداي گفتوگو با فارس در رابطه با چگونگي ساخت اين فيلم گفت: من در سالهايي كه دستيار بودم، در چند كار سينمايي مثل «مزرعه پدري» (زندهياد رسول ملاقليپور) و «سفر به فردا» (محمدحسين حقيقي) به عنوان دستيار كارگردان و برنامهريز فعاليت كردم. من در زمان جنگ 13، 14 سال سن داشتم و جبهه هم نرفتهام ولي به هر صورت آن دوران، دوراني بود كه نميتوان هيچطوري جنگ را از زندگي حذف كرد و آن را نديد. وقتي كه وارد هنر و سينما شدم، آن خاطرات و چيزهايي كه ديده بودم و از دوستان شنيده بودم، اين دغدغه هميشه با من بود كه يك كار اينطوري را انجام بدهم.
وي در ادامه افزود: طرح اوليه اين قصه سال 78 سراغ من آمد و من نوشتم و در طول اين سالها بارها بازنويسي كردم تا اينكه توانستيم سال گذشته «زخم شانه حوا» را بسازيم.
* «زخم شانه حوا» قصه مادران و زنان جنگ است
قناعت در رابطه با موضوع فيلم تصريح كرد: وقتي كه صحبت سينماي جنگ و دفاع مقدس ميشود، جنگ و كشت و كشتار و تيراندازي به ذهن مخاطب نزديك ميشود ولي اين فيلم از اين نظر با تمام اين فيلمها فرق ميكند. «زخم شانه حوا» قصه مادران و زنان جنگ است و اصلاً اتفاقاتي كه ميافتد، بخش زيادي از آن ميتواند اصلاً در جنگ نباشد.
* عشق مادري دليل تحمل سختيهاي چندساله براي ساخت فيلم بود
عشق مادري يكي از دلايل اصلي و اصرار اصلي من براي تحمل سختيهاي چند ساله براي ساخت اين فيلم است. هدف من فقط اداي دين كوچكي به اسم بزرگ و مقدس مادر در اين فيلم بود.
حسين قناعت در ادامه بيان داشت: ما در اين فيلم كشت و كشتار نداريم. «زخم شانه حوا» داراي قصه عاطفي در بستر جنگ است.
* هر جنگي كاراكتر منفي هر فيلمنامه جنگي است
وي در خصوص عنوان فيلم تصريح كرد: من حوا را به شكلي سمبليك، مادر همه مادرها و مادر همه انسانها ميدانم. به نظر من هر جنگي كاراكتر منفي هر فيلمنامه جنگي است. اينجا هم اين جنگ زخمي ميزند به قلب همه مادراني كه فرزندانشان در جنگ ميجنگند.
* قصه «زخم شانه حوا» و «بيداري روياها» با هم تفاوت دارد
كارگردان فيلم سينمايي «زخم شانه حوا» در خصوص شباهت اين فيلم و فيلم سينمايي «بيداري روياها» ساخته محمدعلي باشهآهنگر گفت: من اين فيلم را نديدهام و فقط خلاصه داستان دو خطي آن را خواندهام. مشابه اين قصه در كتاب «من قاتل پسرتان هستم» نوشته احمد دهقان هم وجود دارد ولي قصه ما كاملاً متفاوت است. قصه ما قصه يك مادري است كه پسرش شهيد شده، زن آن پسر در حال ازدواج كردن است. خبر ميرسد جسدي كه دو سال پيش آوردهاند، پسر اين مادر نيست و اشتباه شده. عروسي به هم ميخورد و ميروند براي پيدا كردن پسر. از طرف ديگر كسي كه ميخواست با عروس ازدواج كند، چون از بچگي عاشق اين دختر بوده، با اين به هم خوردن عروسي، يك كينهاي از آن پسر مفقودالاثر به دل ميگيرد. وقتي مادر و عروس براي پيدا كردن پسر حركت ميكنند، داماد هم دنبال آنها حركت ميكند تا اگر قبل از آنها آن پسر را پيدا كرد، حتي او را از سر راه هم بردارد.
* اگر قرار باشد براي هر فيلم اينقدر انرژي بگذارم، ترجيح ميدهم اين كار را نكنم
وي در رابطه با كار كردن در سينماي دفاع مقدس گفت: من براي اين كار خيلي سختي كشيدم. يكي از مشكلات آن درآوردن فضاي آن سالهاست. مثلاً ما وقتي براي فيلمبرداري به راهآهن رفتيم، به ما گفتند همين است و تمام. دست به هيچ چيز نزنيد. ما گفتيم راهآهن آن سالها كه اين شكلي نيست. در نهايت ما مبجور شديم با روزنامه و دكور و تخته يك طوري شكل سالن راهآهن را به آن سالها نزديك كنيم يا اينكه مجبور شديم مدام سربازهايي پرچم به دست را از پشت زمينه رد كنيم كه شكل جديد راه آهن ديده نشود. اين موضوع سادهترين شكل كار است. به هر شكل وقتي كه شما ميخواهيد فضاي جنگ را بگوييد، بايد به آن سالها برويد. البته يكي از مشكلات اين طور كارها بحث بودجه و حمايت است. نه حمايت به شكل درست انجام ميشود و نه بودجه خوبي براي يك فيلم جنگي كنار گذاشته ميشود.
قناعت با بيان اين كه ترجيح ميدهم ديگر به اين صورت انرژي نگذارم، افزود: طرح و فيلمنامه دارم، اگر سريع به نتيجه رسيد كار ميكنم؛ چون سينماي جنگ را دوست دارم ولي اگر قرار باشد من براي هر فيلمي اينقدر انرژي بگذارم، ترجيح ميدهم اين كار را نكنم؛ چون چهار سال براي اين فيلم انرژي گذاشتم. همين يك فيلم براي من كافي است.
* براي سينمايي كه به «زخم شانه حوا» از اكران همينقدر سهم ميدهد، بايد تأسف خورد
وي با اشاره به اكران محدود اين فيلم در سينماها اظهار داشت: وضعيت اكران سينماها به شكلي است كه اين فيلمهاي كمدي سخيف با تمام شعارهايي كه ميدهيم، سهمشان بيشتر از فيلمهايي مثل «زخم شانه حوا» است. براي سينمايي كه در آن «زخم شانه حوا» سهمش از اكران همينقدر است، بايد تأسف خورد. به هر حال 5 سالن سينما به فيلم دادهاند و شكل سينماي ما اينطوري است و سهم «زخم شانه حوا» از اين سينما همين 5 سالن سينماست.
* حق «زخم شانه حوا» بيشتر از اين بود
حسين قناعت در رابطه با توجه جشنوارهها به اين فيلم اضافه كرد: جشنوارههاي فجر و دفاع مقدس و حتي حوزه، هيچ كدام فيلم ما را نديدند. هيچ كس را متهم نميكنم ولي هر نمايشي كه رفتم، مردم عادي داخل سالن سينما بودند و از فيلم خوششان آمد و تعريف كردند.
من كه در اين سينما زندگي ميكنم و جنس و حد سينما را ميشناسم، به نظرم حق «زخم شانه حوا» بيشتر از اين بود كه نديده گرفته شد. دليل اين نديده گرفته شدن را نميدانم. فيلم در جشنواره فجر از بخش مسابقه كنار گذاشته شد و حتي به اندازه فيلمهاي كودك و نوجواني كه در بخش مسابقه بودند، لياقت اين را از طرف مسئولان جشنواره پيدا نكرد كه در بخش مسابقه شركت كند. در جشنواره فيلم دفاع مقدس هم همينطور. حتي «زخم شانه حوا» در برنامهاي در حوزه هنري كه بعد از جشنواره 10 فيلم را نمايش ميدهند، اكران نشد.
* قول ميدهم هر كس براي ديدن فيلم برود، پشيمان نخواهد شد
وي ادامه داد: «زخم شانه حوا» اصلاً ديده نشد و الان چند روزي است كه اكران شده و مردم ميتوانند ببينند و نظر بدهند. من به شما قول ميدهم هر كس براي ديدن اين فيلم برود، پشيمان نخواهد شد. اين را شك نكنيد. من قصد تعريف كردن ندارم ولي اين فيلم در احترام به مقام مادر ساخته شده و ما فيلمهاي به اين صورت كم داريم؛ به خصوص در بستر جنگ.
* از هر 100 نفر، حداقل 90 نفر راضي از سالن بيرون ميآيند
قناعت در ادامه صحبتهاي خود به فارس گفت: من تمام تلاشم را كردم كه يك فيلم خوب بسازم و به جرأت ميتوانم بگويم كه از هر 100 نفري كه داخل سالن ميروند، امكان ندارد حداقل 90 نفر راضي از سالن بيرون نيايند. يك همچنين فيلمي در همه جشنوارهها كنار گذاشته شد و من هم نميدانم ماجرا چيست؟
* عده زيادي از بازيگرهاي گيشهاي اصلاً بازيگر نيستند
اين كارگردان در خصوص استفاده از بازيگران تئاتري و عدم بهرهگيري از بازيگران گيشهاي، تصريح كرد: بخش زيادي از بازيگران گيشهاي، بازي اين سكانسهاي نوشته شده را نميتوانستند در بياورند؛ چون عده زيادي از اين بازيگرهاي گيشهاي اصلاً بازيگر نيستند و فقط صورت خوبي دارند. من در اين فيلم نياز به بازيگر داشتم، كسي كه بتواند بازي كند. سختترين نقش ما نقشي است كه خانم «آهو خردمند» بازي كرد. يك مادر، يك بازيگر به اين سن و سال، تصور كنيد، توپ و تانك و خاك و شهرك سينمايي و راهآهن و ...؛ اول بازيگر بايد خيلي بازيگر باشد كه نقش را دربياورد و دوم اين كه بايد روحيه خوبي داشته باشد و آنقدر حرفهاي باشد كه ما را پشت صحنه اذيت نكند. خوشبختانه خانم خردمند يكي از بهترين كانديدهاي ما براي اين نقش بود و من خيلي خيلي راضيام از اينكه با اين هنرمند كار كردم. هومن سيدي، زهير ياري، نيره فراهاني و ... هم همينطور.
* «زخم شانه حوا» با بودجه ويديويي توليد شد
وي افزود: بيشتر ما دنبال اين بوديم كه افراد بازيگر باشند تا اينكه گيشه آنچناني داشته باشند. از طرفي بودجهاي كه براي اين فيلم اختصاص داده شده بود، بودجه ويديويي بود و با توجه به اينكه 10 درصد كار در مرحله اول انجام شده بود، ما با بودجه ويدئويي 90 درصد كار را انجام داديم و اگر هم ميخواستم (كه تمايل نداشتم)، توان مالي اين موضوع را نداشتيم كه من از اين بابت به نوعي خوشحالم.
قناعت در ادامه بيان داشت: «زخم شانه حوا» قرار نيست فروش آنچناني داشته باشد ولي اگر اين فيلم تعداد سالن بيشتري داشته باشد و تبليغات بهتري براي آن ميشد فروش خوبي خواهد داشت. مگر «ميم مثل مادر» فيلم آخر زندهياد رسول ملاقليپور درباره مادر نبود و آيا فروش كمي كرد؟
با توجه به دو- سه نمايشي كه همراه مردم ديدم، الان ميتوانم به جرأت بگويم كه اگر بروند و فيلم را ببينند، قطعاً راضي از سالن بيرون ميآيند. من سعي كردم فيلم خوبي بسازم تا اينكه بخواهم فيلم را فداي بازي كسي بكنم تا در گيشه موفق شود.
* «زخم شانه حوا» بهترين فيلم من است و بعيد ميدانم دوباره بتوانم فيلمي اينچنين بسازم
«حسين قناعت» در ادامه گفتوگو با فارس در رابطه با جايگاه اين فيلم در كارنامه خود و سينماي دفاع مقدس گفت: «زخم شانه حوا» بهترين فيلم من است و بعيد ميدانم بتوانم يك همچنين فيلمي بسازم. جايگاه آن در سينماي جنگ را نميدانم ولي ميدانم كه فيلم خاصي است. فيلمنامه «زخم شانه حوا» فيلمنامه خاصي در سينماي جنگ است و امكان ندارد كسي پايان آن را حدس بزند.
* بيشتر فيلمهاي سينماي جنگ ما مصرف داخلي دارند
كارگردان «زخم شانه حوا» در رابطه با توانايي اين فيلم براي معرفي دفاع مقدس به جهانيان گفت: «زخم شانه حوا» اين توانايي را دارد. بيشتر فيلمهاي سينماي جنگ ما مصرف داخلي دارند. قصه اين فيلم ميتواند با مخاطب آن طرف آب ارتباط برقرار كند؛ چرا كه هر انساني از يك مادر زاييده شده و اصلاً مهم نيست كه اين جنگ، جنگ ايران و عراق است يا جنگ هر كجاي دنيا با هر كجاي دنيا.
وقتي كه فيلمهاي جنگي ما به جشنوارههاي خارجي ميرود و نميتوانند ارتباط برقرار كند به اين دليل است. به جرأت ميتوانم بگويم كه «زخم شانه حوا» ميتواند اين جايگاه را داشته باشد و با مخاطبين غير ايراني ارتباط برقرار كند، چون تمام حرفش ارتباط مادر با فرزند است.
* من دنبال قهرمانپردازي نيستم
وي در پاسخ به اين سؤال كه چقدر موضوع قهرمانپردازي در سينما را قبول داريد؟ گفت: من آن جنس سينماي جنگ كه قهرمانپروري ميكند را دست ندارم. آن جنس فيلمها براي دهه 60 و 70 بود. الان فضا عوض شده و آدمي مثل من كه جبهه هم نرفته، ميآيد و با نگاه تازهتري به جنگ نگاه ميكند. شايد ديگر آن علاقهاي كه امثال رسول ملاقليپور و ابراهيم حاتميكيا به همرزمانشان داشتند، آدمي مثل نداشته باشد. به همين دليل من دنبال قهرمانپردازي كه چطور بچهها شهيد شدند، نيستم. من دنبال قصه متفاوت جنگيام.
تمام آدمهاي فيلم ما همين خانوادهها هستند. من اصلاً قهرمان جنگي ندارم. قصه ما مادران و خانوادهها هستند و اينكه اين جنگ و شهادت بچهها چه بازتابي در زندگي خانوادهها دارد. اگر بخواهيم آنطور حساب كنيم، قهرمان فيلم همين مادر است.
وي در ادامه با بيان اينكه اميدوارم «زخم شانه حوا» ديده شود، در پايان اظهار داشت: اميدوارم اين فيلم كه چند سال از زندگيام را برايش گذاشتم، بتواند با مردم سرزمينم كه خيلي هم دوستشان دارم، حرف بزند. باز هم ميگويم هر كس برود فيلم را ببيند، امكان ندارد كه ناراضي از سالن بيرون بيايد، چون معتقدم «زخم شانه حوا» فيلم شريفي است.
گفتوگو: حميد يادروج