فیلم سینمایی «خاکستر و برف» به عنوان اولین فیلم سینمایی «روح الله سهرابی» امسال در بخش فیلمهای اول سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر حضور دارد. سهرابی پیش از اینکه فیلمساز شود چند کتاب تالیف کرده و در زمینه ساخت فیلم کوتاه داستانی تبحر خاصی داشته است و فیلم سه اپیزودی «محدود ابری را در کارنامه هنری و کارگردانی خود دارد و این فیلم توانسته در جشنواره های مختلف دنیا هم دیده شود وجوایزی را نیز کسب کند.
این فیلم در خصوص باید ها و نباید ها ، خواستن ها و نخواستن ها،قضاوت وعدالت ، انتظار و دلواپسی های داستان خود را برای مخاطب با هوش امروز سینمای ایران تعریف می کند. خاکسترو برف از واقعیت های جامعه و از دلنگرانی های مادرانی سخن می گوید که در طول این سال ها چشم انتظار فرزندان و عزیزان خویش بودند. ستارگانی که از خود گذشتند تا ما امروز وجود داشته باشیم و با حضورمان گرما بخش زندگی همدیگر باشد.
خاکسترو برف روایت از آسوءتفاهم ها ، تردید ها و شک هایی است که آدمهای فیلم نسبت به همدیگر دارند ودرام قصه با وجود این ها برای مخاطب شکل می گیرد. فیلم داستان شخصیتی به نام احسان با بازی «کامبیر دیرباز» است که بعد از ۲۵ سال به ایران باز میگردد و تا به دیدار دوستی رود که زندگی خود را مدیون اوست . در واقع حضور او با پرده برداشتن از واقعیت ها و معضلات اجتماعی همراه است . احسان با حضور در ایران به همه می خواهد بفهماند که نه آن چیزی است که دیگران در خصوص او می اندیشند و نه آن چیزی است که درظاهر از شخصیت او می بینیم . بلکه او حضور این شخصیت در دل روایت و داستان فیلم به گواهی مضمون و ساختار فیلم از خود گذشتگی و ایثار است . از سویی حضور احسان در ایران باعث بروز اتفاقاتی میشود تا جایی که چند خانواده به لحاظ عاطفی به هم میریزند و درگیریهایی نیز شکل گرفته و قصه فیلم را پیش می برد.
فیلم ارزشی و اخلاقی «خاکسترو برف» که این روزها درسی ویکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر به نمایش درآمده در سانس های نمایش خود در سینماهای مردمی نیز مورد استقبال مخاطبین مختلف قرار گرفته است. در لایه زیرین خود به عواقب جنگ و مصائب آن نیز به شکل غیر مستقیم می پردازد. اما مضمون وموضوع فیلم را نمی توان با فیلم های دفاع مقدس در یک نوع غالب تقسیم بندی کرد وفیلم بیشتر اثری اجتماعی از گذر ایام را مد نظر دارد که آدمها خود واقعی خویش را فراموش می کنند وبیشتر ازآنکه به دیگران فکر کنند به فکر اهداف و منافع شخصی خویش ، خودخوداهی و غرور خود را بالاتر از مشکلات و نگرانی های دیگران می دانند.
دراین فیلم کامبیر دیرباز به عنوان پارت نر یا کارکتر مثبت و خوب فیلم با گریمی متفاوت ظاهر شده و توانسته با سکوت ها و نوع بازی درونگرایانه ای که نسبت به سایر نقش هایی که تاکنون برای سینما بازی داشته است ، بتواند شخصیتی جذابی را برای مخاطب خلق کند. از سویی دیگر در مقبال دیرباز ، شخصیت منفی داستان به نام «ابراهیم» با بازی «قربان نجفی » حضور دارد که به شغل معلمی می پردازد .نجفی نیز به درستی و با درک مناسب نقش خویش از پس ایفای نقش ابراهیم برآمده است . هر چند که در سکانس هایی از فیلم با توجه به شغلی که ابراهیم دارد ، رفتار و اعمال وی هیچ تناسبی با او ندارد وعملا مخاطب شاهد شخصیتی است که دوست دارد همه چیز از دیدگاه او ارزش مند باشد وبا نگاه وتفکر وی شکل بگیرد . در واقع به نظر می رسد که هدف فیلمساز از خلق شخصیت ابراهیم و دادن شغل معلمی به او این بوده که به مخاطب بگوید برخی از مواقع در زندگی از کسی یا قشری رفتاری می بینی که اصلا انتظار آن را نداری . ابراهیم هم به دلیل اینکه معلم است وبچه های مردم را آموزش می دهد قاعدتا باید شخصی مهربان، آگاه ومنطقی باشد اما عملا رفتار او با اعمال او هم خوانی ندارد و بیشتر از آنکه آموزنده باشد، شخصیتی دفع کننده و غیر جذاب دارد.
یادداشت از علی یعقوبی