مجموعه تلویزیونی «تهران پلاک یک» به کارگردانی «مهدی مظلومی» روی آنتن شبکه تهران است و تلاش میکند که بتواند معضلات جوامع شهری را به خوص در بحث زندگی آپارتمان نشینی برای مخاطب بیان کند. معضلاتی که در جوامع شهری خواسته یا ناخواسته وجود دارند و هیچ راه گریزی هم از آنهاست. زندگی اجباری که در جوامع شهری به لحاظ زندگی در خانههای غیر ویلایی به نام آپارتمان به وجودآمده، ناخواسته باعث شده که حریم زندگی افراد به خطر بیافتد و هر آن این امکان وجود دارد که فرد بدون این اینکه خوداش متوجه باشد به حریم خصوصی دیگران وارد شود. در توضیح بیشتر این معضل باید گفت که به دلیل نبود توان مالی مردم در خرید خانههای بزرگ و حیاط دار، افزایش جمعیت درشهرها، کمبود زمین برای احداث خانههای تک واحدی و ویلایی، نبود کار در شهرهای کوچک و به ویژه در روستاها و توان مالی ضعیف قشر متوسط روبه پایین جامعه برای خرید خانههای تک واحدی و ویلایی در چند دهه اخیرزندگی آپارتمان نشینی باب شده وامکان دارد دریک ساختمان مثلا چند واحده چند خانواده با گویشها وفرهنگهای مختلف زندگی کنند واین کنار هم زندگی کردن به دلیل اختلافات فرهنگی که وجود دارد. در برخی از مواقع معضلاتی را نیز به وجود میآورد که از جمله آن میتوان عدم رعایت حقوق دیگران در مواردی متعدد شود. به عنوان مثال میتوان گفت که امکان دارد خانوادهای از یک شهر کوچک به دلایل متعدد از جمله نبود کارو امکان تحصیل برای فرزندان به شهر بزرگی مانند تهران مهاجرت کرده و چون توان مالی برای خرید یا اجاره خانهای ویلایی و تک واحدی را نداشته باشند، مجبور به زندگی در آپارتمان شوند. در چنین شرایطی این خانواده فرهنگ و تربیت خانوادگی خود را نیز با خود همراه خواهد داشت ودوست ندارد آن را فراموش کند. این خانواده همچنان پیرو زندگی سنتی خود در خانههای حیاط دار در شهر کوچک خود خواهد بود؛ مثلا صحبت کردن با صدای بلند، رفت و آمد در هر زمان از شبانه روز، بلندی صدای تلویزیون، رادیو و ضبط صوت تا آن میزان که دوست داشته باشند و بسیاری از نمونههای دیگر، با این تفکر که چهار دیواری اختیاری است همچنان بر آن شیوه زندگی سنتی آنها حکم فرمایی خواهد کرد.
در مجموعه تلویزیونی «تهران پلاک یک» که با همکاری موسسه تصویر شهر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ساخته شده و روی آنتن شبکه تهران رفته، مخاطب با ساکنان مجتمع مسکونی به نام «دلنواز» آشنا شده ودر هر قسمت به زبان طنز به شکل اپیزودیک با معضلات زندگی آپارتمانی آشنا میشود و همچنین عدم رعایت فرهنگ آپارتماننشینی نیز در این سریال نقد میشود. در هر قسمت مخاطب با گوشهای از این مشکلات آشنا میشود. مثلا در یکی از قسمتهای این مجموعه پسری که فکر میکند نباید در مقابل در ورودی هر آپارتمان کفشی باشد، تک تک کفشهای ساکنان آپارتمان را برداشته با سطل زباه میانداخت و فکر میکرد که این کفشهایی که در بیرون ازآپارتمانها است کفشهایی هستند که قرار است دور ریخته شوند. یا اینکه در یکی دیگر از قسمتها کارگردان سریال به نقد عضلی به نام شلوغی بش از ندازه در واحدهای آپارتمانی میپرداخت که دربا سر و صدای یک خانواده بقیه خانوادهها آسایش لازم را نداشتند. در واقع مهدی مظلومی در این سریال تلاش کرده که بتواند فرهنگ درست زندگی کردن در آپارتمان را به مخاطب نشان داده واز مستقیم گویی در این خصوص نیز خودداری میکند. وی هرگز آدمها را سیاه یا سفید مطلق نشان نمیدهد بلکه آدمها دراین سریال خاکستری هستند و بسیاری از اعمال و حرکاتی را که میمنند در اغلب موارد به دلیل ناآگاهی و نداشتن دانش و اطلاعات کافی در این خصوص است. از روی کینه یا نفرت خاصی صورت نمیگیرد. در این راه چقد وی موفق میشود که این مشکلات را به نمایش بگذارد، یا نه، قضاوت با مخاطب خواهد بود. هر چند نباید ازاین نکته مهم نیز غافل شد که تلویزیون قطع به یقین نمیتواند تمام سلیقهها و خواستههای مخاطبین خود را تأمین کند وساخت اپیزودیک این سریال به دلیل گرفتاریهای خاصی که در زندگی شهری برای مردم وجود دارد میتواند کمک شایانی در جذب مخاطب کند. چراکه امکان دارد مخاطبین سیما به دلیل مشغله کار یا غیره نتواننند چند قیمت یک سریال را ببینند واپیزود یک بودن سریال و مجزا بودن داستان هر قسمت میتواند برای مخاطبی که مثلا از قسمت چهارم یک سریال مخاطب آن میشود، قابل پیگری باشد. به این معنا که اگر مخاطب گرفتار امروز تلویزیون حتی نتوانسته باشد برخی از قسمتها را دنبال کند، چیز زیادی از دست نداده باشد و پس از هر قسمت میتواند همچنان همراه سریال باشد. هر چند در شرایط کنونی زندگی آدمها و آستانه تحملشان تغییر کرده و دسترسی به شبکههای مختلف ماهوارهای دنیا نیز بیش از قبل آسان شده است. اما اگر یک سریال تلویزیونی بتواند حرفهای نو جذابی را برای مخاطب تعریف کند میتواند علاوه بر جذب مخاطب باعث رو اوردن مردم به سمت شبکههای داخلی نیز شود.