به گزارش هنرنیوز؛قدیانی میگوید اتحادیهها در کشور همیشه ضعیف واقع شدهاند. مثالهایش از اتحادیه طلا و جواهرفروشان و املاک؛ کمی تاملبرانگیز است. اما این واقعیتیست انکارناپذیر. با اینوجود آیا این نتیجه؛ ضعفهای اتحادیه ناشران و کتابفروشان را توجیه میکند؟ هرگز. این اتحادیه هنوز مسیرِ طولانی در پیش دارد و قدیانی بخشی از ناکامیها و از دسترفتن زمان را به حاشیهسازانی نسبت میدهد که تن به ساختارِ صنفی ندادهاند و نقزدن را بهجای همراهی انتخاب کردهاند. در این گفتگو؛ رئیس سابق اتحادیه؛ دلایل برخی ضعفها در عملکرد این صنف را برمیشمرد. گفتوگوی رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان با ایلنا را در ادامه بخوانید.
بسیاری دورهی شما را به محافظهکاری متهم میکنند. نظر خودتان چیست؟ در هر جامعهای؛ نهادهای مدنی و صنفی و مخاطبانی که از این نهادها انتظار دارند مشکلگشای اعضای خود باشند؛ گروهی کنار خود دارند شامل اعضا و طرفدارانی که موفقیت تشکلها به حمایتهای آنها وابسته است. این درباره نهادِ صنفیِ نشر نیز قابل تسریست اما یک صنف نیز انتظار دارد که عضوش با قوانینِ کاری حوزهی خودش آشنایی و نسبت به آن شناخت داشته باشد. در بخش نشر هم اگر ناشران قوانین نظام صنفی و مصوبهی شورای عالی انقلاب فرهنگی را مطالعه کنند؛ دیگر خواستههای بیربط از تشکل و صنفِ خود نخواهند داشت. البته لزومی ندارد کسی مدرس صنعتِ نشر شود اما قطعا دانستنِ قوانینِ روزمره بر هر کسی لازم است. در چنین فضایی اگر خواستههای بیربط از میان رود، بهراحتی میتوان گفتوگو کرد و به وحدت و نتیجهی موردنظر رسید.
یعنی اعضای معترض احتمالا خواستههای نامعقول دارند؟اتحادیه ناشران و کتابفروشان ۶۰ سال عمر دارد و من؛ نفرِ هشتمِ این اتحادیه بودم. تا جایی که به یاد دارم، سال ۷۵ انتخاباتِ هیئتمدیره برگزار شد و حدودِ ۶۰ نفر در این انتخابات شرکت کردند که از آن میان؛ آقای شیرازی بهعنوان رئیسِ اتحادیه انتخاب شدند. از ۶۰ نفر از ناشرانی که در انتخاباتِ اتحادیه شرکت کرده بودند؛ آقای شیرازی حدود ۵۲ رای بهدست آورند و درنهایت بهعنوان رئیس انتخاب شدند. بعد از ایشان؛ مرحوم باقرزاده بهعنوان نایبرئیس انتخاب شدند. همچنین آقای کیاییان دبیر شدند و سپس؛ آقایانِ آخوندی خزانهدار و آقای باقریقمی دیگر اعضای هیئتمدیره شدند. آن روز من بهعنوانِ نفرِ ششم عضوِ علیالبدل و آقای ارشد عینالهی عضو هفتم انتخاب شدیم.
ریاستِ محترمِ وقت؛ آقای شیرازی از ما درخواست کردند مثل اعضای هیئتمدیره در جلسات و فعالیتهای اتحادیه شرکت کنیم و من ۴ سال در کنار آقای شیرازی فعالیت کردم. پس از فوتِ ایشان نیز بنده اعلام کردم خودم را شاگردِ ایشان میدانم البته به معنای استاد - شاگردیِ صنفی درغیراینصورت در تمامِ عمرم هیچجا کارگری نکردهام و از ۱۴ سالگی یک کتابفروشی با سرمایهی پدرم داشتم.
درنهایت بنده ۱۹ سال در اتحادیه بودم. هرچند عضوِِِ هیئتمدیره نبودم و تنها برای ۴ سال به عنوان رئیسِ اتحادیه شدم اما عملا در تعاونیِ ناشران؛ ۱۳ سال عضو هیئت مدیرهی اتحادیهای بودم که قبل از آقای شیرازی به شیوهی کاملا سنتی اداره میشد و از این زمان؛ قدم به قدم مدرن شد. گرچه من از این روند صددرصد رضایت ندارم و فکر میکنم هنوز اولِ راه هستیم.
در همین اتحادیه ناشرانی که کلِ اعضای آن امروز حدود ۱۱۰۰ نفر هستند؛ تنها ۳۰۰ نفرشان از ۲۰۰۰ غرفهی نمایشگاه کتاب را اشغال میکنند. بقیه کجا هستند؟ چرا دیگر تشکلهای قم و شیراز و اصفهان و مشهد باهم سمینارهای سراسری برگزار نمیکنند؟ فکر میکنم باید وحدتی وجود داشته باشد. نه اینکه چهار نفر از اعضای هیئتمدیره چون در قلبِ تهران هستند؛ فکر کنند میتوانند تصمیم بگیرند. اینها مشکلاتی بود که در دورانِ من هم وجود داشت. تا زمانی که ما وحدت نداشته باشیم و نخواهیم به حق و حقوق خودمان برسیم؛ صنعتِ نشر به همین شیوه پراکنده خواهد ماند و عدهای هم رضایت نخواهند داشت.
اشارهتان به پراکندگی حاکم بر اتحادیههای نشر کشور؛ عدم وحدت ناشران حتی تهرانی در صنف اتحادیه ناشران و کتابفروشان متمرکز در تهران را قبول دارم. اما انتظار میرفت هیئتمدیره دچار یک خیزش شود. انتظار این بود که اعضای معترض دعوت شوند و نقدهایشان بررسی شود. انتظار این بود که اتحادیه فریادِ رساتری دربرابر زیادهخواهیهای دیگر نهادها حتی وزارتِ ارشاد داشته باشد. اگر دورهی شما محکوم به محافظهکاریست یک دلیلاش آن است که دربرابر هجمههای وزارت ارشادِ وقت و افراطیها پاسخی از اتحادیه به گوش نرسید. باور دارم که افزایشِ فشارها در دورهی شما؛ کار هیئتمدیره را بسیار سخت کرده بود اما در برخی مواقع سکوتِ اتحادیه شبههانگیز بود. دستکم در دورهی آقای کیانیان؛ در برابر برخی هجمهها به صنعتِ نشر؛ خلاقیتهایی دیده شد. ایشان به راحتی به ارشاد نامه مینوشت و به آنها پاسخ میداد یا برخی مواضع را گوشزد میکرد. در یک کلام؛ کوتاه نمیآمد. اما در دورانِ شما اتحادیه تجربهی متفاوتی را پشتِسر گذاشت. شاید بیشتر طرفدارِ مذاکراتِ پشتِپرده بودید و چنین واکنشهایی را صوری و هیجانی ارزیابی میکردید.آقای کیانیان سال ۶۸-۶۹ واردِ حوزهی کتابفروشی شد و طی دوسال به حوزهی نشر رسیدند. اگر ما سالِ ۷۰ تا ۸۹ را که ایشان در اتحادیه بودند؛ درنظر بگیریم؛ سرجمع میشود ۱۹ سال. از این ۱۹ سال؛ ایشان نزدیک به دوازده سال بهعنوان عضوِ هیئتمدیره درکنارِ آقای شیرازی کار کردند و اگر آقای شیرازی را بهعنوان استاد خودمان باور داشته باشیم؛ ایشان بودند که آبروی صنفی خود را هزینه کردند و به افرادی مانند آقای کیاییان میدان داد تا شکوفا شوند.
آقای کیانیان و من؛ هر دو؛ ۴ سال رئیسِ اتحادیه بودیم. با این تفاوت که من در ۱۴ سالگی کتابفروشی تاسیس کردم. پس ملاحظه میکنید که من ۱۷ سال از ایشان قدیمیتر هستم. سیستمِ شاهنشاهی و جمهوری اسلامی را به عین دیده و لمس کردهام. اولین ناشری هستم که شورای بررسی بخش خصوصی را در حوزهی کودک و نوجوان راهاندازی کرد. پس ابتکار و خلاقیت در وجودِ من هست و من اساسا به این مطلب اعتقاد دارم.
در زمانِ آقای کیانیان؛ هیئتمدیرهای وجود نداشت و ایشان به تنهایی اتحادیه را اداره میکردند. آن زمان دو نفر که سطحِ پایینی داشتند؛ توسطِ آقای کیانیان انتخاب شدند پس ایشان خودشان تنها مردِ یکهتاز اتحادیه بودند. اگر پروندههای دورانِ ریاستِ آقای کیانیان را مطالعه کنید؛ متوجه میشوید شرایط چگونه بود. نمیگویم ایشان کار نکرده درحالیکه ایشان زحمتِ بسیار کشیدند اما در هیئتمدیرهی هفت نفرهی من که غیر از خودم؛ همهی اعضای آن؛ تحصیلات سطح بالا داشتند؛ حتی یک نفر هم استعفا نداد. من تنها رئیسِ اتحادیه در کل کشور هستم که توانستم۳۰ نفر از ناشرانِ برندِ کشور را جمع کنم و به درخواستِ وزیرِ ارشادِ وقت؛ درکنار نمایندگانی از صنفِ صحافها، لیتوگرافها و چاپخانهداران با وزیر گفتگوی طولانیمدت داشته باشیم. در این جلسه گفته شد که عنقریب است که اتحادیه ناشران باوجودِ مشکلاتِ بسیار تعطیل شود. همانجا نامهای رئیسجمهور تنظیم شد که با آن موافقت نشد و نامه به جلسهی هیئتوزیران فرستاده شد و نتیجهی آن تهیهی ساختمانی شد که در حال ساخت است.
در تمام مدتی که ریاستِ هیئتمدیره را عهدهدار بودم؛ بهرغم اینکه تا امروز یک دهشاهی برای خودم از کسی قرض نکردهام؛ اما برای صنفام دستِ نیاز دراز کردم. با تسلط به قوانین و مقررات و کمکِ مشاورانی که پشتِ صحنه داشتم؛ حقام را گرفتم. سه مناظره در زمانِ من؛ در رسانهملی انجام شد که در آنها نقد صریحی از مسائلِ صنفی مطرح شد. گرچه نشریههای اتحادیه در زمان بنده؛ چاپ منظمی نداشتند اما ۲۴ صفحهی آن تبدیل به ۸۰ و ۱۲۴ صفحه شد. مقالهها و نقدهای تند را خودم و برخی دوستان مینوشتیم. در همان روزها نزدِ رهبرِ انقلاب از شفاف نبودن ممیزی سخن گفتم و شورای عالی کتاب. در دورهی من؛ یک نشرِ تعلیقی وجود نداشت و این اتفاقات در شرایطی رخ داد که معاونانِ فرهنگی ارشاد به سرعت و پیوسته درحال تغییر بودند.
اما اتحادیه نتوانست جمعِ کوچکِ خود را گستردهتر کند. نتوانست فعالیتِ فراگیری حتی در تهران داشته باشد. نتوانست دستکم نیمی از ۷۰۰۰ ناشری که در کشور فعال هستند یا دستکم مجوز نشر دارند را به خاطرِ منافعِ مشترکشان دورهم جمع کند.در شرایطِ فعلی وقتی یک نفر با مدرکِ فوقِلیسانس و لیسانس بهراحتی میتواند کارتِ نشر دریافت کند؛ واقعا ما ناشری نداریم. من امیدوارم کسانی که این کار را بهعنوانِ شغلِ سوم و چهارم انتخاب کردهاند؛ از نشر خارج شوند. تعدادِ پروانهی نشر در کشور حدود ۱۲۰۰۰ عدد است اما ۸۵ درصدِ تولیدِ کتاب به دستِ تنها ۴۵۰ ناشر اتفاق میافتد. خیلیها با پروانهی نشرِ خود کارِ اقتصادی میکنند و هیئتمدیره هم عاطفی برخورد میکند و حتی یکبار کتابفروشیِ غیرِعضوِ را پلپ نمیکند.
به این ترتیب اتحادیه قصد ندارد واردِ بخشِ حرفهای صنفی شود و سره را از ناسره جدا کند و از منافع همین ۴۵۰ ناشر دفاع کند. این یعنی انتظارِ یک اتحادیهی جدی و پیگیرِ حقوقِ اعضا هنوز دور از ذهن است.من بهعنوانِ یک فردِ صنفی که ۴ سال رئیسِ اتحادیه بودم؛ از شما میپرسم آیا اتحادیه املاکِ کشور با ۱۲۰۰۰ عضو توانسته حقِ خود را بگیرد؟ اتحادیههای طلا و جواهرفروشان با آنهمه گردشِ مالی چقدر توانستند مسائلِ صنفی خود را حل کنند؟ باید باور کنید اتحادیه ناشران هم راه خودش را طی میکند اما اگر جهش فوقالعادهای در آن نمیبینید به خاطرِ عدمِ حمایتِ اعضا و عدمِ وجودِ امکاناتِ مالیست و همچنین جوسازیِ گروههایی که در حاشیه هستند و دایم مزاحمتهایی ایجاد میکنند. وقتی همهی دورهی سازندگی و اصلاحات و اعتدال را بررسی میکنیم؛ میبینیم که در قوانینِ جمهوری اسلامی مشترکاند اما در بخشهای مدیریتی؛ ما شاهدِ اعمالِ سلیقههای شخصی هستیم.
یکی از اهداف اتحادیه؛ بهروز کردنِ فعالیتهای آن با رویدادهای نشرِ جهان است. امروز قطعا نشرِ ایران توانایی همکاریِ جدی با همتایانِ خود در افغانستان، پاکستان، لبنان، عراق، سوریه و دیگر کشورهای منطقه را دارد. میدانیم که این کشورها در بسیاری موارد تشنهی بازارِ کتابِ ایراناند و در بسیاری از موارد ایران میتواند در چاپ و انتشارِ آثار آنها به زبان خودشان وارد همکاریهای مشترکِ جدی و گسترده شود. باید قبول کرد ورودِ ما به بازارِ کتابِ آمریکا و اروپا رویایی بیش نیست اما بهراحتی میتوانیم بازار کتاب افغانستان را بهدست بگیریم اما امروز کجای کاریم؟! اتحادیه در انعقادِ قراردادهای همکاری با کشورهای منطقه هیچ توفیقی نداشته. آیا منتظرِ دولت باید بود؟در طولِ این سالها به نمایشگاههای متعددی در کشورهای مختلف رفتم و این نظر شما را کاملا میپذیرم. نشرِ کتابهای انگلیسی با بیشمار مخاطب؛ به خوبی توسطِ کشورهای اروپایی و آمریکایی مدیریت میشود اما ما حتی نمیتوانیم روابطمان با افغانستان را مدیریت کنیم. در دورانِ ریاستِ خودم بر اتحادیه یک کارگروه تشکیل دادم و ۳۰ نفر از افغانستان به این جلسه در ایران دعوت شدند. اما یکی از اعضای کارگروه؛ پیش از اینکه من به جلسه برسم؛ سخنرانی بسیار توهینآمیزی با افغانها داشت و همین مسئله باعث شد آنها برای همیشه بروند و من از سرمایهی شخصی خودم هزینه کردم تا با برگزاری جلسهی دیگری دلخوریها را از بین ببرم. متاسفانه منام؛ منامها و خودبینیها بسیار به ما ضربه زده و این مسئله از خودِ من شروع میشود. وظیفهی اتحادیه فراهمسازی بستر ورود کتابها به ایران است نه اینکه خودش مجریِ چنین کاری شود.
مانند یک دو سال گذشته؛ اتحادیه مسئولیتِهایی در نمایشگاه دارا خواهد بود. قرار است از صفر تا صدِ نمایشگاه به دستِ اتحادیه باشد. در این میان موسسهی نمایشگاهها گه نقشی دارد؟ پول؛ دست چه کسیست؛ چه کسی نظر میدهد؛ چه کسی تصمیم میگیرد و چه کسی اجازهی هزینه کردن دارد؟وقتی ۲۸ سال قبل آقای صباحِ زنگنه که در زمان وزارتِ آقای خاتمی؛ نمایشگاه کتاب را برگزار کردند؛ شرایطِ اقتصادی و جنگ؛ مشکلات بسیاری ایجاد کرده بود. از آن زمان هنوز صنعتِ نشر نتوانسته فعالیتِ مستقلی داشته باشد و همچنان نیازمندِ حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولت است. درنتیجه با وجودِ شرایطِ اقتصادیِ امروز و تحریمهایی که طی سالهای گذشته اعمال شده؛ بهنظر میرسد هزینههای دولت برای نمایشگاه کتاب هرساله بسیار گستردهتر و گرانتر میشود. کلِ نمایشگاه هرساله چندین کمیته دارد که سال گذشته اتحادیهی ناشران تصدی ۴ کمیتهی آن را عهدهدار بود. درنتیجه بخشهایی از نمایشگاه برعهده موسسهی نمایشگاهها و برخی کمیتهها شامل ناشران داخلی، جنبی، اطلاعرسانی و بینالملل با اتحادیه بوده است. طبیعیست که هزینههای نمایشگاه هم توسط همان موسسه نمایشگاهها انجام میشد جز درباره این ۴ کمیته.
و در پایان؟خواهش من این است که بزرگانِ صنعتِ نشر و کسانی که تجربهی مدیریتی دارند برای پیشبردِ اهدافِ کتاب و کتابخوانی و برگزاری نمایشگاههای تخصصی درست و گرفتنِ حقوقشان از دولت وحدت کنند. یکی از توقعاتام این است که بزرگان جمع شوند و مشکلاتِ تعاونی را حل کنند تا درکنار اتحادیه؛ بتواند متممی برای بهبودِ شرایطِ کتابفروشان و ناشران باشد.