موسیقی ایران متولی رسمی ندارد
گفتگوی هنرنیوز با امین الله رشیدی؛
موسیقی ایران متولی رسمی ندارد
امین الله رشیدی آهنگساز و نوازنده پیشکسوت ایران گفت: متاسفانه ما متولی رسمی و شناخته شده در موسیقی نداریم؛ اهالی موسیقی نمی دانند برای برنامه ها و مشکلاتشان به کجا مراجعه کنند
 
تاريخ : جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۲۴
«شد نغمه خوان مرغ سحر، چشمان من مانده به در، قلبم گواهی میدهد، که او نمی آید دگر» نوای این نغمه به گوش بسیاری از دلدادگان موسیقی آشناست و ترنم آن تداعی گر صوت خوش خواننده اهل دل معاصر و یگانه آهنگساز کاشانی است که مهر هنرش به کام دل و جان هنردوستان، نوش شده است.
استاد امین الله رشیدی، از بزرگمردان موسیقی سنتی ایران و از پیشکسوتان موسیقی در رادیو تهران است. وی امسال همزمان با زادروز رادیو به سن ۹۰ سالگی رسید. کارنامه این هنرمند بزرگ، از شعر و آواز گرفته تا آهنگسازی و نویسندگی چنان غنی است که وی از مواریث فرهنگ و هنر سنتی ایران زمین به شمار می آید.
از آنجا که زادگاه استاد رشیدی راوند کاشان است با ایشان به گفتگو در باب موسیقی و هنر این شهر نشستیم؛


*استاد رشیدی، از زادگاهتان بگویید و گذشته این دیار را برایمان ورق بزنید.
من در چهارم اردیبهشت ماه ۱۳۰۴ در راوند کاشان متولد شدم. شهرستانی که کمتر از ده کیلومتر با کاشان فاصله دارد اما در آن زمان همین مقدار مصافت اندک، فاصله زیادی به چشم می آمد. از قرار معلوم، در بدو تولد فقط مدت چهار ماه در راوند زیسته ام و بعد از آن با خانواده به کاشان نقل مکان کردیم. راوند زادگاه بزرگمردانی چون علامه قطب راوندی در قرن ششم هجری قمری است.

*کاشان در روزگار کودکی شما چگونه بود؟ خانواده شما اهل موسیقی و هنر بودند؟
من تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در کاشان گذراندم جالب است بدانید مادر من دختر ادیب بیضایی کاشانی شاعر مشهور این دیار بود و ذوق هنری داشت؛ او معتقد بود بچه های من باید حرفه و صناعتی بلد باشند تا اگر پشت میز نشینی میسر نشد صناعت به دادشان برسد؛ به همین منظور در تعطیلات تابستانی مدرسه در سال اول به دکان نجاری رفتم؛ به قول ابوسعید ابوالخیر «چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش، چون رنده ز کار خویش بی بهره مباش، تعلیم ز اره گیر در امر معاش، نیمی سوی خود می کش و نیمی می پاش» تابستان سال بعد به دکان حلوایی رفتم که به قول مولوی« هیچ کس در پیش خود چیزی نشد، هیچ آهن خنجر تیزی نشد، هیچ قنادی نشد استادکار، تا که شاگرد شکرریزی نشد.» به همین روال گذشت تا تابستان سال بعد به کارگاه نقاشی قالی رفتم.ذوق هنری درونم ترغیبم کرد این صناعت را به انتها برسانم؛ من خیلی زود به مرحله طراحی نقش قالی رسیدم و حتی در حال حاضر در شرکت فرش ایران طراحی های من موجود است، به طور کل من در نقش قالی به درجه استادی رسیدم و تا وقتی در کاشان بودم این هنر را ادامه دادم تا اینکه در بیست سالگی به تهران مهاجرت کردیم و فضای زندگی من تغییر کرد.

*از اساتید نقاشی قالی و موسیقی در آن دوران در کاشان بگویید.
نقاشی قالی را نزد اولین استادم که مرحوم محمد دبیر الصنایع بود آموختم. لقب «دبیر الصنایع»، لقبی بود که از سوی رضاشاه به آن مرحوم به خاطر بافتن فرش های بی نظیر کاخ سعدآباد به او اعطا شده بود. بعد از آن هم نزد استاد حسن نقش پور اراکی که از نقاشان بنام کاشان بود شاگردی کردم و از آنجا که وی تار می نواخت من مقدمات تار را نزد این استاد فرا گرفتم. با استاد نقش پور روابط خانگی داشتیم و آشنایی من با دستگاه های موسیقی ایرانی از همانجا شروع شد. البته از کودکی به آواز خواندن علاقه داشتم. در آن روزگار با مداحان کاشان به گلدسته‌ها می‌رفتیم و مناجات و سحرخوانی می‌کردیم.


*در تهران از چه زمانی و چگونه به طور جدی وارد فضای موسیقی شدید؟
وقتی به تهران مهاجرت کردیم من تا مدتی در یکی از دفاتر اسناد رسمی مشغول به کار بودم. تا اینکه اطلاعیه ای در روزنامه اطلاعات دیدم مبنی بر اینکه «هنرستان موسیقی تهران دانشجوی شبانه در رشته ساز و آواز به طور رایگان می پذیرد». به دنبال این ماجرا من به هنرستان موسیقی تهران که در خیابان استاد شهریار در مکان فعلی بنیاد رودکی واقع بود رفتم و رشته ساز و آوازکردم در کلاس شبانه و رایگان نام نویسی کردم. در همان زمان اصول نت خوانی را نزد مرحوم موسی معروفی و آواز را در کلاس دکتر مهدی فروغ آموختم. بعد از دو سال شاگردی موسی خان معروفی، او یک تست آواز از من گرفت و کارم را پسندید. نخستین تصنیفی که خواندم، «رنج جدایی» نام داشت که شعرش از دکتر محمد علی مشایخ و آهنگش توسط خود مرحوم موسی معروفی ساخته شده بود.

*استاد رشیدی، از اولین همکاری هایتان با رادیو بگویید.
اولین ایستگاه رادیو توسط پهلوی اول در چهارم اردیبهشت ماه سال ۱۳۱۹ افتتاح شد، من هم متولد چهارم اردیبهشت هستم. این سرنوشتی بود که از همان اول بین من و رادیو گره خورد. حدود هفت ، هشت سال بعد از تاسیس رادیو، در سال ۱۳۲۷ به عنوان خواننده به رادیو تهران راه پیدا کردم و نخستین تصنیفی را که در رادیو اجرا کردم تصنیف «رنج جدایی» بود، تا سال ۱۳۳۴ با ارکستر خادم میثاق همکاری کردم و بعد با گروه های دیگر کار کردم اما چندی بعد به دلیل تداخل شغلی مجبور به فاصله گیری از رادیو شدم. با این حال هرگز در مسیر هنری من وقفه نیفتاد. در مدت همکاری با رادیو بیش از ۱۲۰ آهنگ ساختم.در این اجراها بزرگانی از جمله پرویز یاحقی، حبیب‌الله بدیعی، همایون خرم، عباس شاپوری، محمد میرنقیبی، انوشیروان روحانی و دیگران نوازندگی و همکاری داشتند.


*با توجه به اینکه شما از پیشکسوتان رادیو هستید چرا امروز در گستره فعالیت های رادیویی مشارکت ندارید؟
شاید غم انگیز باشد اگر بگویم درحال حاضر تنها کسی که از بین بزرگان موسیقی دو دهه ۳۰ و ۴۰ که اوج شکوفایی موسیقی ایران است باقی مانده من هستم. اما در تمام این سالها همیشه دست پُر بودم؛ دوستان همه رفتند و کسانی که مانده اند دیگر آلبوم یا آهنگ جدیدی ندارند اما من آهنگهای زیادی دارم که طعم و عطر آهنگهای همان دهه ها را دارد؛ در حال حاضر هرچه به مدیران موسیقی می گوییم این آهنگها باید اجرا شوند به گوش کسی نمی رود و به نظر می رسد کسی از مدیران دلواپس موسیقی نیست و دغدغه جدی برای آن ندارد. در حالیکه بهترین اسپانسر موسیقی ایران در پنجاه سال اخیر رادیو ایران و رادیو تهران بوده است و نیاز است که به موسیقی اهمیت ویژه ای داده شود اما متاسفانه موسیقی دلسوز ندارد و به گفته استاد فرهاد فخر الدینی «خلاقیت در موسیقی مرده است» و این واقعا ناراحت کننده است.

*شما پس از فراگیری موسیقی در جوانی به هنرستان موسیقی آمده و مشغول به تحصیل شدید. لطفا درباره تفاوت آموزش سنتی و آکادمیک موسیقی در ایران توضیح بدهید؟
اساسا در موسیقی سنتی ایران چیزی تحت عنوان تحصیلات آکادمیک وجود ندارد؛ من وقتی در کاشان بودم نت و مقدمات تار را از حسن خان نقش پور اراکی فراگرفتم و سپس این پیش دانسته ها نزد استاد موسی معروفی تکمیل شد. البته تئوریهای خاص آواز و موسیقی را ما در هنرستان موسیقی آموختیم اما به طور کل موسیقی سنتی ایران روال سینه به سینه و نسل به نسل در آموزش دارد لذا تئوریهای دانشگاهی چندان کمکی به ساختار آن نمی کند در حال حاضر هزاران کلاس موسیقی و آکادمی های بزرگ موسیقی در ایران وجود دارد که نتیجه اش فقط فارغ التحصیلانی است که با موسیقی آشنا شده اند. عده زیادی هم به کنسرواتوارهای خارج از کشور می روند و دکترا می گیرند اما باید نکته مهم اینجاست که اساسا موسیقی در بخش آهنگسازی یک موهبت طبیعی است؛ این آکادمی ها آهنگساز بیرون نمی دهند، آهنگسازی باید در وجود آهنگساز باشد، حتی اگر بشود تئوری آن را در مدرسه و آکادمی آموخت اما خود آن فی ذاته باید در درون آهنگساز باشد لذا می بینیم که آهنگسازان معروف ما همان هایی بودند که در دوره شکوفایی موسیقی ایران در دهه ۳۰ و ۴۰ از خود آثار درخشانی باقی گذاشتند و جاودانه ترین آهنگها هم مربوط به همان دوران است کسانی امثال علی تجویدی، مرتضی نی داوود و بسیاری همیشه خوش درخشیده اند حتی با آنکه تحصیلات آکادمیک نداشتند.

*در حال حاضر وضعیت موسیقی در کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
متاسفانه ما متولی رسمی و شناخته شده در موسیقی نداریم؛ اهالی موسیقی نمی دانند برای برنامه ها و مشکلاتشان به کجا مراجعه کنند؛ ما جایی به اسم «خانه موسیقی» داریم که به مدت پانزده سال است فعالیت و حدود هفت هزار عضو دارد ولی تا به حال کار خاصی در حوزه مدیریت موسیقی انجام نداده و همیشه گفته است که ما تولید موسیقی نداریم و فقط می توانیم بیمه هنرمندان را تسهیل کنیم. موسیقی ما در چند سال اخیر تبدیل به یک آشفته بازار شده است، چنان نابه سامان شده است که کسی نمی داند راه برون رفت از این تنگنا چیست، در حال حاضر تعداد خوانندگان و نوازندگان آنقدر زیاد است که بسیار سخت می شود همه را مدیریت کرد.ضمن اینکه همانطور که گفتم در حال حاضر ما آهنگساز بسیار کم داریم، هر قرنی بیش از ده آهنگساز بیرون نمیدهد و به قول دکتر باستانی پاریزی «طبیعت در به وجود آوردن هنرمند بسیار بخیل است». در هر قرن بیش از چند هنرمند در دامن خود نمی پروراند. بنابراین موسیقی ما به جایی رسیده که همه مانده اند با آن چه کنند. روزی دهها آهنگ ساخته میشود ولی هیچکدام در ذهن مردم نمی ماند اما موسیقی هایی که در گذشته ساخته شده اند در ذهن مردم جای گرفته و هنوز هم آنها را زمزمه می کنند.
در چند سال اخیر مُد شده برخی نام آهنگساز بر خود می گذارند، این افراد با انتخاب شعر از دواوین شعر حافظ، سعدی و مولانا روی این اشعار آهنگساز می سازند، این آهنگسازی نیست بلکه این زردی خوانی است، آهنگسازی واقعی این است که آهنگساز اول ملودی را می سازد و بعد با شاعر ترانه سرا تماس می گیرد و برای ملودی ترانه سفارش می دهد، شاعر یا ترانه سرا نیز وقتی ملودی را زمزمه می کند طبق تاثیری که از این آهنگ و ملودی می گیرد کلمات متناسب روی آن می گذارد. این راز بقا و ماندگاری آهنگ هایی است که از آن دوران مانده است و در حال حاضر شرایط به گونه ای است که از هر هزار ترانه یکی بیشتر در ذهن نمی ماند. در این باب بیتی سروده ام که مصداق اوضاع است:«شرری بود و در هوا افسرد، یا چون طفلی که وقت زادن مرد»

*آیا کاشان به دلیل نزدیکی با اصفهان دارای سبک یا مکتب خاصی در موسیقی است؟
کاشان همیشه به عنوان بخشی از اصفهان و در لوای موسیقی این شهر قرار داشته است؛ مکتب اصفهان پیشگامانی دارد که این مکتب می توان از ابراهیم آقاباشی نام برد که شاگردانی چون سید رحیم اصفهانی و علی خان دهکی و نایب اسدالله را تربیت کرد، و این سه شاگرد با انتقال آموخته هایشان به دیگران این مکتب را تا حال زنده نگه داشته اند. در حقیقت تاج اصفهانی را می توان از آخرین بازماندگان این سلسله به حساب آورد.

*در حال وضعیت موسیقی در کاشان به چه صورت است؟
در حال حاضر کاشان نیز همچون سایر شهرها آموزشگاه های موسیقی دارد اما کلاس ها کاربردی ندارند و تا کنون اثر قابل عرضه ای ارائه نکرده اند و با وجود آنکه کاشان از نظر هنر همیشه غنی بوده است بوده اما در حوزه موسیقی و به خصوص آهنگسازی بسیار انگشت شمار هنرمند داشته است.

*استاد شما دستی بر قلم دارید و تا کنون چند جلد کتاب منتشر کرده اید. یکی از این کتابها یک سفرنامه جذاب است. در این باره توضیحاتی بفرمایید.
دو کتابی که از من منتشر شده است یکی سفرنامه «از کاشان تا کاناری» است که در سال ۱۳۷۲ انتشارات سنایی منتشر کرد؛ این کتاب یک سفرنامه معمولی نیست و نگاهی هنرمندانه به همه چیز دارد و مقدمه آن را دکتر باستانی پاریزی نوشته است؛ «عطر گیسو» مجموعه خاطره ها و نغمه ها دومین کتاب من است که توسط انتشارات عطایی در دولت هشتم منتشر شد. اما کتاب اخیر من تحت عنوان «ایران در گذر زمان» بیش از هشت سال در دولت نهم و دهم در وزارت ارشاد ماند و چاپ نشد تا اینکه سرانجام چندی پیش به آقای جنتی وزیر ارشاد مجددا گفتم و او نامه ای نوشت که قرار است این کتاب منتشر شود؛ متاسفانه با این کتاب در دولت قبل رفتار مناسبی نشد و حتی با اینکه افراد زیادی از جمله مدیرمسئول روزنامه اطلاعات از انتشار آن حمایت کردند در حق این کتاب تا همین امروز اجحاف شده است. این کتاب درباره هنرمندان، ادیبان و موسیقیدانان ایران در گذر زمان است.
کد خبر: 81481
Share/Save/Bookmark