ادبیات متعهد مضمون گریز نیست
احمد شاکری نویسنده دفاع مقدس در گفت و گو با هنرنیوز؛
ادبیات متعهد مضمون گریز نیست
 
تاريخ : دوشنبه ۲۴ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۲۹
احمد شاکری، نویسنده دفاع مقدس پیرامون بحث سفارشی شدن آثار جشنواره های ادبی گفت: در حوزه نظریه پردازی ادبی؛ حوزه نقد و حوزه نویسندگی مشکلاتی وجود دارد ؛ تفاوت ادبیاتی که ما طلایه دار آن هستیم به عنوان یک ادبیات متعهد، ادبیات انقلابی، ادبیات دینی و ادبیات دفاع مقدس آن است که همه اینها دارای جوهره‌ایست و آن جوهره تعهد است. در واقع ما به لحاظ آموزه‌های دینی و باورهای اعتقادی خودمان را متعهد به دینی می دانیم که یک شریعت آسمانی است و ما را ملزم به وظایفی می‌کند. ما در ارتباط خودمان با خدا احکامی داریم که تعهد به این احکام نشان دهنده تعهد ماست. یعنی ما ملزم به این هستیم که متعهد باشیم و به عنوان یک عبد راه و سلوکی را که خداوند مشخص کرده را طی بکنیم. این جوهره اعتقادی ما است.

وی در پاسخ به این پرسش خبرنگار هنر نیوز که « آیا حوزه ادبیات، مباحثی منفک از حوزه دین دارد ؟» گفت: قرآن و منابع دینی و تشریحی ابعاد مختلف این قضیه را برای ما روشن کرده اند. ابعاد اخلاقی و ابعاد فعلی و عملی، چون انسان به هر حال در سه حوزه کار می کند؛ حوزه فکر و نظر، حوزه صفات و خلقیات و حوزه عمل. یا انسان فکر می کند یا معتقد به یک صفت نفسانی است، یا عمل می کند که درهر سه بخش این حوزه ها شریعت و معارف دینی برای ما راه هایی را مشخص کرده اند و قواعد و قوانینی را طراحی کرده اند. حال سوال این است که آیا حوزه ادبیات،مباحثی مجزا از حوزه دین داردیا نه؟ یکی از چیزهایی که به نظر می رسد جزء آموزه های غلط و جزء بن مایه های انحرافی است سلسله تفکراتی است که با ورود ادبیات نوین به ادبیات کشور ما پیشامد کرده است وآن اینکه حوزه ادبیات و حوزه هنر را از حوزه دینداری جدا می کند. می گویند انسان در یک مرحله ای دیندار است در یک بعد دیگری که کاملاً قابل تمایز از بعد دینداری اش است نویسنده و هنرمند است واین مسئله به این معنا نیست که هنرمند در جایی که هنر خودش را خلق می کند و تولید هنرش را انجام می دهد ربطی به دینداری اش داشته باشد.

شاکری با تاکید این مسئله در حوزه نویسندگی افزود: اگر در کتب نظری ملاحظه بکنید کسانی که آموزش دادند و ترجمه کردند امر نویسندگی را قائم بر تجربه می دانند، اینها در حوزه تجربه دست نویسنده را باز گذاشتند، گفتند نویسنده می تواند هر امری را که داستان باید به آن بپردازد تجربه کند؛ یعنی این امر مقید به باید و نبایدهای شریعت و دین و قانون الهی است. این دیدگاه البته جنبه های دیگر هم دارد وبسیار وسیع است.

احمد شاکری دیگر پرسش خبرنگار هنرنیوز را پیرامون آسیب شناسی مضمون چنین پاسخ گفت: اگر ملاحظه بکنید می بینید که حوزه نویسندگی نه تنها از این آسیب مصون نمانده بلکه در حوزه نثر این گرایش به شدت دیده می شود. در نقدهای روانکاوانه، در نقدهای جامعه شناسانه، در نقدهای زبان شناسانه، در تئوری های روایت شناسی و در نقد و بررسی ساختاری داستانی، تعداد کثیری از نقدهای ما هیچ اشاره ای به مضمون ندارد؛ یعنی نسبت به مضمون به اصطلاح فقهی بلاشرط است؛ یعنی اساساً انگار مضمونی در این کار نیست؛ یعنی کسی نقد نمی کند متوجه نمی شود بالاخره آیا این داستان مضمونی دارد یا نه؟ و نظر منتقد نسبت به این مضمون نیز به همین روال و این آسیب است. یعنی این در باورهای منتقدان ما جا افتاده که می توانیم به عنوان منتقد به یک اثر بپردازیم حکمی صادر بکنیم نسبت به آن اثر، بدون آنکه آن اثر را نسبت به مضمونش بررسی کرده باشیم. این به این معناست که نسبت اثر را با مضمونش که نسبت ظرف و مظروف است نادیده بگیریم.مثل آنکه شما یک ظرفی را که در آن مظروفی ریخته شده بدون آنکه اساساً بدانید آن مظروف چیست به توصیف و تحلیل ابعاد و ویژگی های آن ظرف بپردازید در حالی که این نگاه به ادبیات خودش سر منشاء اشتباه است. یعنی این نگاه نگاهی است که دقیقاً از دیدگاه های فرمالیستی و ادبیات برمی خیزد و بیشتر دغدغه فرم ، شکل و ساختار را برجسته می کند و مهم جلوه می دهد. همین دیدگاه انتقادی وقتی منتقل می شود به نویسنده هم به همین شکل آثار تولید می شود یعنی نویسنده هم اشرافی به مضمون ندارد.

وی با اشاره به آسیب های فرمالیستی ادامه داد: مضمون گریزی و ابهام افکنی در مضمون خودش می شود یک برجستگی و یک امتیاز و اگر دقت کنید می بینید یکی از چیزهایی که فرمالیست هاخیلی به آن تکیه دارند فرو بردن مضمون در لایه های پنهانی زبان است که دیگر قابل انکشاف نیست. به نظرمن یکی از ویژگیهای ادبیات متعهد و از ویژگیهای متمایز ما نسبت به نگرش های غربی این است که مضمون در آن کاملاً اهمیت دارد؛ این به این معنا نیست که ما طرفدار صریح گویی در مضامین ادبی هستیم و هم این عقیده به این معنا نیست که مضمون باید با آشکاری در اثر بیاید بلکه مضمون باید در اثر وجود داشته باشد نه به این معنا که آشکار گفته باشد و بدون استفاده از فنون روایی گفته باشد.

شاکری با تاکید بر اهمیت مضمون، تصریح کرد: اما برداشت و تعبیرمضمون و القای آن امری خطیر است هم برای نویسنده و هم برای خواننده یعنی هم نویسنده. زیرا به دنبال القای مضمونی روشن در اثر از طرف خودش است و هم خواننده بعد از خواندن متن به مضمون روشن و مضمون قطعی دست پیدا می کند هم روشن بودنش را. اینکه من اصرار دارم بر قطعی بودن آن به این دلیل است که برخی از نگرش ها مضامین قطعی را انکار می کند و می گویند مضمون امری نسبی است. بالاخره هر مخاطبی چیزی برداشت می کند و به اندازه برداشت خودش معتبر هست.

احمد شاکری، پرسش های خبرنگار هنرنیوز را در خصوص جشنواره های ادبی و امتیاز بندی آنها با پیوند به پرسش آغازین این گفتگو چنین پاسخ گفت: در حوزه مدیریت ادبیات داستانی که یک بخشی از آن مربوط است به برنامه هایی که برای ادبیات چیده می شود و یکی از این برنامه ها جشنواره است؛ به این معنی که در جشنواره ها باید به چه آثاری امتیاز بدهیم؟ از مشکلاتی که همین الان سرتاپای ادبیات ما را به خودش آلوده کرده این است که ما هنوز در روش های داوری مان به صورت روشمندی در مورد مضمون اظهار نظر نمی کنیم؛ نمی خواهم مثال بزنم خیلی از جشنواره های معتبر ملی وقتی شما برگه های داوریشان را نگاه بکنید یا اساساً از مضمون نشانی در آن نیست یا مضمون یک امتیازی در کنار امتیازهای دیگر است. یعنی یک اثر با قوت فنی اش می تواند 80 امتیاز را در آن جشنواره بیاورد و برگزیده بشود بدون آنکه اساساً مضمون شایسته ای داشته باشد خوب این نقطه خلاء ماست، این یک نکته که اذعان و اعتراف به مضمون مهم است. نکته دیگری که اهمیت دارد این است که ادبیات جنبه های مختلف دارد و چون ادبیات از زندگی حکایت دارد، زندگی هم جنبه های مختلف دارد و در زندگی بشری هم موضوعات متنوعی وجود دارد. در عالم سینما وقتی قرار است کسی به عنوان نقش اول بازیگری، کسی به عنوان بهترین کارگردان و کسی به عنوان بهترین موسیقی ساز و بهترین طراح صحنه برگزیده بشود هر کدام از این شاخه ها متخصصان خاص خودشان را دارند. کسی که می تواند بهترین موسیقی را به لحاظ فنی تشخیص بدهد و درک بکند با کسی که قرار است بازیگری را تشخیص بدهد تخصصشان با هم فرق دارد.

شاکری با تصریح آسیب عدم حضور متخصص مضمون شناسی در ادبیات گفت: در ادبیات ما متأسفانه تخصصی به عنوان مضمون لحاظ نشده این مضمونی که می گوییم خیلی دایره عمیقی دارد. مضمون یعنی تمام اندوخته های عرفانی و فلسفی، تمام اندوخته های کلامی و فقهی ما، تمامی اندوخته های معارفی که قرآن و روایات ما آورده اند، ولی به نظر می رسد شأنی که برای یک منتقد در نقد ادبی و شأنی که برای یک داور در جشنواره های ادبی در نظر گرفته میشود این است که این فرد با اصول نقد ادبی آشنا باشد و آشنایی او با معارف دینی ضرورتی ندارد.به واقع، نقد معرفتی و نقد مضمونی آثار داستانی نیاز به تخصص دارد ما ناگزیر به استفاده از افرادی هستیم که در معارف دینی ما متخصص هستند می توانند جایگاه و وزن مضمون هر اثر را در مرتبه معارف ما بسنجند، صحت و سقمش را درک بکنند. خیلی از مضامین درک نمی شوند و ارزش گذاری نمی شوند مگر اینکه کسی که می خواهد ارزش گذاری بکند با بخشی از مسائل کلامی و فلسفی مان آشنا باشد یک اشکالش این است متأسفانه الان در جشنواره های ادبی ما تا جایی که من مطلع هستم در هیچ جشنواره ای متخصصی به عنوان متخصص مضمون لحاظ نمی شود. همه جشنواره ها را کسانی داوری می کنند که تخصصشان نویسندگی است، تخصصشان در نهایت نقد ادبی است. این اشکال کار است به همین دلیل خروجی های جشنواره ها خروجی هایی هستند که برخی از اوقات خطا در آنها دیده میشود و به لحاظ مضمونی قابل اتکا نیستند.



کد خبر: 20091
Share/Save/Bookmark