به بهانه طرح تغییر پایتخت؛
۲۲۹ سال پایتختی با تهران چه کرد؟
طرح انقال پایتخت که آخرین بار در دولت دهم مطرح شده بود این روزها دوباره بر سر زبانها افتاده است و تصویب آن از سوی نمایندگان مجلس بر جدی بودن آن افزوده است. حال پرسش اینجا است که پایتخت بودن چه تاثیر بر معماری، میراث تاریخی و طبیعی این شهر گذاشته است و انتقال آن چه بر سر آن خواهد آورد؟
تاريخ : دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۱۱
ماندانا خرم- به گزارش هنرنیوز؛آسمان سیاهش را سخت در آغوش گرفته است. دیگر خبری از انارستان مشهورش نیست. چنارستانش رو به نابودی است و کوچه باغهای شمال آن تبدیل به کوچه برجها شده است. کمتر کسی میداند این شهر چه قدمتی داشته و دارد.این وضعیت شهر تهران است. شهری که اولین بار در زمان «شاه طهماسب صفوی» مورد توجه قرار گرفت و زمانی که توسط «آغا محمدخان قاجار» به عنوان پایتخت ایران انتخاب شد شهره آفاق شد. شهری که دو انقلاب مهم و سرنوشت ساز را در خود دید و به واسطه اینکه مقر حکومت بود حافظه تاریخی آن پر است از خاطرات گوناگون. با این وجود ازدحام جمعیت و نوسازیهای که در آن صورت گرفته است حافظه تاریخی این شهر را دچار چالش فراوان کرده است و انتقال آن هم معلوم نیست چه چالش تازهای به هویت تاریخی این شهر اضافه یا از آن کم میکند ؟
به کجا چنین شتابان
«نصرالله حدادی» تهرانشناس در ارتباط با انتقال پایتخت از تهران و تاثیر آن روی حافظه تاریخی و هویت این شهر توضیح میدهد:« پیش از سال ۱۱۶۳ که تهران توسط «آغامحمدخان قاجار» به عنوان پایتخت ایران انتخاب شند ۳۳ شهر دیگر هر کدام برای چند دهه پایتخت ایران بودند اما هیچ کدام به اندازه شهر تهران نتوانستند پایتخت بمانند.این شهر در این ۲۲۰ سال و اندی که پایتخت بود فراز و نشیبهای گوناگونی را پشت سر گذاشت تا به اینجایی که هست، برسد.از آن زمان تا کنون هر پادشاه و یا حکومتی به قدرت رسید اثری از خود به جای گذاشت. مانند «شمشالعماره» که در زمان «ناصرالدینشاه» ساخته شد و یا «برج میلاد» که در زمان حاضر سر به آسمان کشید و در یک کلام تهران از خود فرهنگی ندارد بلکه مجموعهای متشکل از فرهنگها و خرده فرهنگهای گوناگون است که هویت این شهر را ساختهاند.»
این تهران شناس در ادامه درباره وضعیت کنونی حافظه تاریخی شهر تهران میگوید:«دیگر حافظهای نمانده که بخواهیم از آن صحبت کنیم.متاسفانه از سال ۱۳۲۰ که تعریف تازهای از شهرنشینی توسط آمریکاییها در جامعه ما بیان شد رفته رفته بیشتر بناهای نفیس معماری از بین رفتند و معماری ایرانی جای خود را به آپارتمانهایی دادند که بیشترین ظلم را در حق مردم تهران و ایران کردند. این روند همچنان با پافشاری عجیبی در حال ادامه است.»
به گفته حدادی تهران به بیماری صعب العلاجی دچار شده است که هر دارویی برای آن تجویز کنیم چند درد دیگر آن تشدید میشود.انتقال پایتخت به هیچ وجه طرح درست و کارشناسی شدهای نیست.
او این پرسش را مطرح میکند که چگونه میخواهیم بیش از ۲۲۰ سال قدمت را یک شبه به جای دیگری منتقل کنیم.بهترین کار این است که همه امکاناتی که در تهران هست را به شهرستانها منتقل کنیم تا افراد به جای مهاجرت به تهران در شهر خود بمانند.
این طرح جدی نیست!
اسکندر مختاری استاد معماری و شهرسازی طرح انتقال پایتخت به شهرهایی همچون اصفهان، شیراز، مشهد و سمنان را غیر جدی و غیر قابل اجرا میداند و اضافه میکند:« تمام شهرهایی که از آن به عنوان گزینه پایتخت جدید نامبردهاند اکنون با مشکل آلودگیهای زیست محیطی مواجه هستند و در صورتی این طرح میتواند به نتیجه مثبتی برسد که از نظر کارشناسان به خوبی استفاده شود. در غیر این صورت سرمایه ملیمان را هدر خواهیم داد. مانند طرح انتقال آب دریای خزر به کویر. تمام دریاچههای ایران در حال خشک شدن است آن وقت به جای احیا آنها میخواهیم آب دریاچه خزر را به کویر منتقل کنیم.هرچند اگر بتوانیم جلوی اذحام جمعیت در تهران را بگیریم میتوانیم میراث را نجات دهیم و این طرح تنها میتواند از ورود جمعیت تازه به این شهر جلو گیری کند.»
اگر زلزله بیاید سال ۱۳۶۸ پس از زلزله «رودبار» نگرانی از وقوع زلزله در تهران در میان اعضای هیات دولت پیش آمد و آن زمان هم بحث انتقال پایتخت مطرح شد.اکنون هم یکی از دلایل انتقال پایتخت جلوگیری از صدمات وارد شده در زلزله احتمالی است.حال پرسش اینجا است که تخریب بافت سنتی پایتخت چه تاثیری روی این موضوع خواهد گذاشت.
دکتر مهدی زارع زلزله شناس و از موافقان طرح انتقال پایتخت در ارتباط با تخریب بافت سنتی شمال شهر تهران و خطرات آن در هنگام زلزله میگوید:«تخریب باغهای شمال تهران نقشی در بالا بردن میزان خطر زلزله ندارد، چرا که خطر (Hazard) زمین لرزه به وقوع گسلش در پوسته زمین و معمولا در اعماق زیاد ( که برای زلزلههای با بزرگی بیش از ۶ با عمقهایی بیش از ۸ تا ۱۰ کیلومتر) مربوط است.»
این استاد زلزله شناسی دانشگاه در ادامه تأکید میکند:«در شمال شهر تهران تعداد زیادی قنات وجود داشت که امروزه دیگر یا وجود ندارد و یا تغییر کاربری دادهاند که از نقشه دقیق آنها خبری نداریم.این قناتها در هنگام زلزله میتوانند باعث فرو نشست زمین شوند. همان اتفاقی که در زلزله ۱۳۸۲ بم رخ داد. قناتها سامانه انتقال آب سنتی ایرانی هستند.و تاکنون هیچ نقشهای از این سامانه درشهری مانند تهران تهیه نشده است! در زلزله بم کوره قناتها که با فرو ریزش در هنگام زلزله تخریب شدند، موجب ایجاد فرونشست و آسیب بیشتر به بعضی منازل و تاسیسات و شریانها در شهر بم شد. این مسیرهای قنوات در جاهای مختلف تهران اکنون بعضا با موارد و خاک دستی پرشده و در هر زمین لرزه بعدی می تواند با تشدید امواج لرزهای و یا با نشست، میتوانند با فرونشست در زیر ساختمانها و تاسیسات شهری همراه شوند.»
زارع در آخر تأکید میکند:«معماری شهرها باید با توجه به اقلیم آنها ساخته شود.باغهای شمیران نه تنها ریه شهر تهران بودند بلکه به علت باز بودن فضای آن میتوانستند مانند یک پناهگاه و محل استقرار اضطراری جمعیت در هر نوع سانحه طبیعی مورد استفاده قرار گیرداما متاسفانه امروزه بیشتر این پناهگاههای طبیعی از میان رفته است.»