ابولفضل جلیلی در گفتگو با هنرنیوز:
«کودکان کار» دلسوز ندارند
ابوالفضل جلیلی گفت: بسیاری از مسئولین خودشان نمی خواهند باور کنند که کودکان ما در این کشور چه وضعی دارند. دلسوز نیستند وکار انقلابی انجام نمی دهند چون عاشق انقلاب نیستند.
تاريخ : يکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۱۲
ابوالفضل جلیلی در پاسخ به سوال خبرنگار هنرنیوز مبنی بر اینکه به نظر شما بهترین کارهای کودک در چه دورهای ساخته شده است؛ گفت: به نظرم بهترین کارها در حوزه کودکان بر میگردد به زمان قبل از انقلاب اما در بعد از انقلاب دهه شصت تنها دههای بود که به کودکان خوب میپرداخت.
کارگردان فیلم سینمایی «گال» در بیان این مطلب که چرا وضع موجود برای کودکان به وجو آمده است؛ گفت: من همیشه گفتم که ما باید در اصل مطلب مشکلات مان را جستوجو کنیم. اصل مطلب اینجا است که ما کسی را که دلسوز بچهها باشد نداریم. کودک و بچه در کشور ما جدی گرفته نمیشود. فکر کنید ما در ادبیاتمان این را جمله معروف را داریم، که وقتی کسی کار احمقانهای میکند به او میگوییم (این چه کار بچه گانهای بود که انجام دادی) میدانید چرا این را میگوییم؟ به این دلیل است که ما هنوز بچه را باور نداریم. ما نمیخواهیم درک کنیم که بچههایی که با آنها این گونه برخورد میکنیم در آینده رهبران این مملکت میشوند.
وی در ادامه گفت: من سالها پیش میگفتم که اگر شما بچهها و کودکان مدرسهای را خوب تربیت کنید نیازی به گشت ارشاد و از این چیزها ندارید. ما کودکانمان را رها میکنیم. بزرگترهای این مملکت در طول انقلاب فرصت نکردند که جوانی کنند و اینها در سنین بالاتر به فکر نوجوانی کردن میافتند. در واقع به طور واقعی در کشور ما نسلی با عنوان کودک و نوجوان وجود ندارد. مکانهایی با عنوان مثلاً کانون پرورش فکری کودکان یا مرکز حمایت از کودکان بیشتر سوری هستند و در واقع کارکرد درست و مفیدی ندارند.
این هنرمند در اداه افزود: مثالی میزنم ما چقدر به یک مسئول بدهیم تا حاضر باشد کودک هشت و نه سالهاش یک شب تا صبح در خیابان بماند و داخل سطل زبالهها را برای پیدا کردن یه تیکه پلاستیک بگردد در ازای چه مقدار پول حاضر میشود تا این کار را انجام دهد. این یعنی درک کردن اگر این اتفاق برای آن مسئول بیفتد میتواند به عمق این اتفاق غیر انسانی که برای کودکان در کشور ما میافتد پی ببرد.
جلیلی در ارتباط با شعارهای زیبایی مسئولین میدهند گفت: همه چیز فرمالیته است در حد یک شعار که هیچ وقت تلاشی برای اجرایی شدنش نمیشود. یک کودک نه ساله در کشوری که صاحب این همه ثروت خدادادی است چرا باید سر چهار راه خیابانش دست فروشی کند. دوستان و مسئولین نمیخواهند این مسائل را باور کنند به قول قدیمیها (خوش خبری در بیخبری است) نمیخواهند باور کنند که چه وضع دردناکی برای این کودکان وجود دارد. ما نباید در یک کشور مسلمان همچین چیزی داشته باشیم که حالا بخواهیم در ارتباط با آن جشنواره راه بیاندازیم.
وی در ارتباط با پر درآمد بودن یک کار خلاف در کشورمان گفت: ما زمانی که انقلاب کردیم انقلابمان انقلاب فرهنگی بود. متاسفانه در حال حاضر همه به دنبال مسائل اقتصادی هستیم. آن هم اقتصاد شخصی که منفعتش فقط برای شخص خودمان باشد. پول در آوردن هدف شده است و متاسفانه کسانی در این مملکت که خلاف میکنند جزو قشر پردرآمد هستند. در مملکت ما شرایط به گونهای شده است که پول حرف اول را میزند.
وی در ادامه افزود: در حدود پانزده سال پیش زمانی که در ارتباط با دختران فراری تحقیق میکردم متوجه شدم در آمدی که یک دختر فراری در ماه دارد از در آمد یک رییس جمهور بیشتر است. خوب وقتی یک دختر سالم در شرایط بد مالی قرار بگیرد و به دلایل مختلف وارد این راه بشود دیگر برگشت پذیر بودنش سخت است. این مسائل نیاز به یک مدیر دلسوز دارد. من همیشه میگویم یک مدیر انقلابی باید عاشق انقلاب باشد. کسانی که انگیزه داشته باشند راه برایشان باز میشود. اما مدیران انگیزه خدمت ندارند.
جلیلی خصوصیات یک مدیر دلسور را این گونه عنوان نمود: مدیران ما فقط به فکر این هستند کارهایی را که قرار است انجام بدهند بدون مسئله خاصی برگزار شود که فلان فرد ایراد نگیرد. نباید از این مسائل ترسید چون هرکسی که بخواهد کار کند قطعاً موجب اشتباه میشود و اشتباهش هم از طرف دیگران باید گفته شود از اشتباه کردن نترسیم از کار نکردن هراس داشته باشیم. این ترسها برای این است که میزشان را از دست ندهند. مدیر باید شجاع باشد.
وی در ارتباط با نقش اصحاب رسانه در اطلاع رسانی در این عرصه این گونه اظهار نظر کرد: اصحاب رسانه مقصر نیستند. این بندگان خدا امنیت شغلی ندارند. وقتی یک خبرنگار به خاطر نوشتن جملهای به راحتی از کار برکنار شود معلوم است که نمیتواند آن مطلب واقعی را انتشار دهد. ما حرفهایی را میزنیم وممکن است به دلیل موقعیتمان کاری با ما نداشته باشند اما خبرنگاران نمیتوانند همچین جراتی را داشته باشند باید شرایط داشتن این جرات را برای شما به وجود بیاورند. به وجود آوردن این جرات دو راه دارد این فضا میتواند از طرف سیاست مدیران به وجود بیاید یا اتحاد خود شما این جرات را به وجود بیاید. که همچین اتحادی هم در بین شما وجود ندارد.