مردمی بودن عهد هميشگي نقاشان قهوه‌خانه‌اي است
كاظم چليپا نقاش قهوه‌خانه‌اي در گفتگو با هنر نيوز:
مردمی بودن عهد هميشگي نقاشان قهوه‌خانه‌اي است
 
تاريخ : سه شنبه ۱۶ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۵۲
كاظم چليپا گفت: وقتي بحث از فرهنگ ايران مي‌شود نمي توانيم ادبيات ايراني را ناديده بگيريم. چون ادبيات نمايانگر و منعکس کننده فرهنگ ايراني است و تاريخ ثبت شده است. خوب چه فرهنگ و ادبياتي غني تر از شاهنامه و اشعار مولانا.

با كاظم چليپا فرزند یکی از نوابق نقاشان قهوه خانه‌ای کشور نشستيم که می‌خوانید:



هنرنیوز: تاريخ و ريشه پيدايش نقاشي قهوه‌خانه‌ای به چه دوره اي باز مي گردد؟

در واقع اين نقاشي پس ازحکومت قاجار شکل گرفت. نقاشی‌هاي قهوه‌خانه‌ای که مختص دربار بود، وارد کوچه و بازار و قهوه خانه شد و شکل جدي به خودش گرفت. مرحوم «حسين قوللرآغاسي» و «محمد مدبر» اولين کساني بودند که نخستين تابلوها و پرده‌هاي مذهبي وحماسي را کشيدند. بعدها همين نقاشی‌ها در قهوه خانه ها وسر گذرها و توسط نقالها و دراويش براي مردم تعريف مي‌شد. در واقع اين دو نفر اين نقاشي را به ميان مردم آوردند. اين نقاشی‌ها هيچ گونه تقليدي از نقاشی‌هاي اروپايي ورئاليسم نبود. تابلوهاي حماسي هم بود. مثلاً «شب سهراب کشون». اين نقاشی‌ها هم در قهوه‌خانه کاربرد داشت. در آنجا نقالها از روي اين پرده‌ها نقل مي‌خواندند و داستان‌هاي حماسي را براي مشتري هاي قهوه خانه بازگو مي‌کردند. اصولا نقاشي قهوه‌خانه‌ای يا برگرفته ازمتون مذهبي، حوادث صدر اسلام و وقايع عاشورا و قصص قرآن است، يا برگرفته از ادبيات حماسي و عرفاني است. البته بخشي هم برگرفته ازفرهنگ عامه است مثل پرده‌هاي نقاشي که سلماني هاي دوره گرد داشته‌اند.



هنرنیوز: به نظرتان چه خصوصيتي اين نقاشي را برجسته و ممتاز مي‌كند؟

من فكر مي‌كنم سادگي معيار اصلي اين گونه از نقاشي است. نقاشان در اين نقاشی‌ها، هدفشان حفظ سنت‌ها بوده نه چيز ديگري. مي‌خواستند يک سري آيين‌ها و اعتقادات را ثبت کنند، آن هم کساني که دانش آکادميک نداشته‌اند. البته به مرور با تکرار اين اتفاق، نقاشي قهوه‌خانه‌ای به گونه‌اي خاص از نقاشي تبديل شد. در اين سبک نقاش تلاش دارد تا احساس خود را نيز در تصاوير نشان دهد. به‌طور مثال وقتي مي‌خواهد ائمه اطهار (ع) را به تصوير بکشد از رنگ‌هاي سبز و سفيد و به طور کلي از رنگ‌هاي روشن استفاده مي‌کند و همواره براي نشان دادن اشقيا رنگ‌هاي تيره را به کار مي برد. در نتيجه اين نقاش سوژه اصلي و موضوع اصلي‌اش را در مرکز تابلو مي گذارد. در نقاشي قهوه‌خانه‌ای درشت نمايي اصل سوژه موردنظرش است و آناتومي زياد رعايت نمي شود، به همين دليل نام خيالي سازي را نيز به اين نوع نقاشي اتلاق کرده اند. طبيعت سازي نيز از عناصري است که کمتر دراين گونه نقاشی‌ها مشاهده مي شود. درازا، قدرت غلو و اغراق دراين آثار برد فراواني دارند و نقاش مي تواند با استناد به منابعي که دردست دارد به نوعي به اغراق نيز بپردازد. اصالت نقاشي قهوه‌خانه‌ای به جزئيات، نقش آفريني و تزهيبي است که با زحمت زياد و با قلم هاي ظريف روي زانو بند ، ساعد بند و لباس ها و تجهيزات اسب و چيزهايي از اين قبيل به کار مي رود. نقاشان با ذوق و دست آشنا به نقش از گوشه کنار قهوه خانه از میان جمع پر مهر مردم برخاستند. دل و غیرت در گرو این ندا و پیمان گذاشتند. آنچنان وفادار و ایستاده به قرار خویش که قهوه‌خانه، خانه‌شان شد و کاشانه شب و روزشان، میعادگاه باروری ذوق و هنر و خلاقیت شان و با مردم بودن، عهد همیشگی‌شان. در قهوه‌خانه‌ها بود که این هنرمندان تهی‌دست و رنجیده، ضمن حفظ ارزش‌های شیوه هنر شمایل‌نگاران و پرده‌کشان گذشته مرز و بوم شان، خود بانیان مکتبی اصیل و فراخور شأن و آبروی این هنر؛ پشتوانه مردمی گردیدند که دیری نپایید تحت عنوان نقاشی قهوه‌خانه در تاریخ هنر ایران در مقامی بس والا و پایدار به جای ماند.



هنرنیوز: اين هنر که برجسته از تاريخ و فرهنگ ايراني است چه نقشي در حفظ هويت ايراني مي‌‌تواند داشته باشد؟

وقتي بحث از فرهنگ ايران مي‌شود نمي‌توانيم ادبيات ايراني را ناديده بگيريم. چون ادبيات نمايانگر و منعکس کننده فرهنگ ايراني است و تاريخ ثبت شده است. خوب چه فرهنگ و ادبياتي غني‌تر از شاهنامه و اشعار مولانا. کتاب شاهنامه از ديرباز بهترين منبع الهام نقاشان براي خلق آثار بوده است. اين کتاب به واسطه داشتن جنبه‌هاي ملي گوناگون همواره مورد الهام و توجه نقاشاني بوده است که به هنرنقاشي قهوه‌خانه‌ای گرايش داشته‌اند. امروز ما به عنوان آخرين و جديد‌ترين سبک درهنر نقاشي، سبک «کانسپچوال» (هنر مفهومي) را مشاهده مي‌کنيم. سبکي که مي‌تواند در چارچوب‌هاي بسيار ساده و با عناصر بي‌تکلفي به معرض نمايش مخاطب گذاشته شود. اما سوال اين جاست که آيا اين سبک‌ها مي‌توانند آينه دار تاريخ وفرهنگ وهنر ما باشند؟ مسلما اين طور نيست. اگر به وسيله ابزارهاي هنري واصولا تابلوها، هويت ملي وبا قدمت ما به نسل هاي جوان‌مان انعکاس داده نشود، کودکان ونوجوانان مان درگمراهي مي مانند و براي درک هويت ملي خود دچار مشکل مي شوند.



هنرنیوز: چرا امروزه هنر نقاشي قهوه‌خانه‌ای که هنري ملي است در مقابل سبك‌هاي انتزاعي و آبستره منسوخ شده و آنچنان که بايد شناخته شده نيست؟

اين سبک نقاشي قهوه‌خانه‌ای از اوايل قرن يازدهم مخصوصا در زمان صفويه قيمت و ارزش و حرمت زيادي داشت، اما کم‌کم دشمنان با ديدن بالا رفتن روحيه دلاوري مردم و ايستادگي در مقابل حملات دشمنان به فکر تضعيف روحيه و مقابله با اين هنر افتادند. در کل آنها هر نوع هنر و پديده اجتماعي که اراده مردم را تقويت مي‌کرد و مقاومت را بالا مي‌برد از بين مي‌بردند چنان که بسياري از پرده‌هاي موجود در آن زمان از بين رفتند و نابود شدند و فقط چند پرده مذهبي که دلاوري‌هاي ائمه اطهار را نشان مي دهد باقي مانده است.اما در کل بايد گفت اين هم به دليل غفلت از اين هنر در همان دوران هاست که کلا اين هنر از ارزش افتاد و کم کم به فراموشي سپرده شد. از اواخر سال هاي 1330 تا40 تبليغات سوء در مورد اين هنر انجام شده بود و حتي نامگذاري اين هنر که در همين سال ها اتفاق افتاد تاثير پذير از اين تبليغات منفي بود.درست است که اين نقاشي در قهوه خانه ها به کار گرفته مي شد اما نشات گرفته از سنت ايران است و مي توانست مثل نقالي نام بهتري به خود ببيند.حالا اگر دولت هاي وقت و مسوولان از آن دوره تا کنون غفلت کرده اند شايد به دليل تاثير همان بي ارزش جلوه دادن اين هنر بود. نه تنها مسوولان که گاهي مي بينيم که هنر مندان ما هم اين بي انصافي را در مورد اين سبک نشان مي دهند. به طور مثال ديده شده يک نقاش سبک کوبيسم يا سوررئال يک مطلبي عليه اين نقاشي مي گويد که پرسپکتيو، کمپوزيسيون يا ترکيب بندي در اين نقاشی‌ها رعايت نمي شود. بيان اين مطالب از هنرمندي که در جامعه شناخته شده است تاثيرش بر مردم و مسوولان بيشتر از هر فرد و دشمن ديگري است.



هنرنیوز: تا كنون چه اقداماتي در راستاي حفظ آثار هنري نقاشي قهوه‌خانه‌ای انجام شده است؟

موزه هنرهاي معاصر تقريبا آثار باقي مانده نزد مجموعه‌داران، منازل و موزه‌هاي مختلف را جمع‌آوري کرد و به مدت دو ماه در موزه هنرهاي معاصر به نمايش گذاشته شد. خوشبختانه در بين آنها آثار هنرمنداني که فوت شده بودند و آثار هنرمندان بزرگ ديده مي شد که اينها از ارزش هنري بالايي برخوردارند و بايد در حفظ آنها کوشيد. هم اکنون قديمي ترين تابلويي که از نقاشي قهوه‌خانه‌ای برجا مانده است تابلويي است که بلندي آن در حدود 2/5 تا 3 متر است که آن را که سه صحنه از عاشورا است; نقاشي گمنام روي پرده اي از اطلس کشيده است که در حال حاضر در آستان قدس رضوي موجود است. اما به هر حال بعد از اين همه سال غفلت برگزاري يک نمايشگاه دو ماهه براي جبران کافي نيست و اگر مي خواهيم اين هنر برخاسته از فرهنگ ايراني همچنان حفظ شود بايد تلاش شبانه روزي شود و بيشتر از اينها جدي گرفته شود.



کد خبر: 16339
Share/Save/Bookmark