گزارش «هنرنیوز» از نشست نقد و بررسی ادبیات دهۀ شصت؛ (2)
احمد شاکری: ادبیات نتوانست همپای شعار انقلاب پیش برود
تاريخ : دوشنبه ۲۸ تير ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۰۲
احمد شاکری در نشست نقد و بررسی ادبیات دهۀ شصت گفت: در ادبیات دهۀ شصت شعار ما این بود که انقلاب را به جهان صادر کنیم؛ ترجمۀ ادبیاتی این حرف این است که ما میخواهیم ادبیات جهانی داشتهباشیم اما ادبیات ما نتوانست همپای این شعار پیش برود. نویسنده «سرزمين پدري» با معرفی سه اثر مهم در زمینۀ شناسایی ادبیات دهۀ شصت ادامهداد: اولین کتاب مهم در این زمینه، کتاب 100 سال داستاننویسی است؛ که آغاز ادبیات داستاننویسی را از مشروطه قلمداد میکند. دربارۀ مولف این کتاب «آقای میرعابدینی» میتوان بیانکرد که ایشان یک تدوینگر خوب است، اما یک متفکر قوی نیست؛ چون بخش زیاد این کتاب را از دیگران نقل کرده است. آقای عابدینی از حوزۀ اندیشهای بر میخیزند که متعلق به ادبیات شبه روشنفکری است و بر همین اساس برخی از نویسندگان نام آشنای حوزۀ ادبیات متعهد جایی در کتاب ایشان ندارند.
نویسنده «عريان در برابر باد» ادامه داد: کار دیگری با نام «درآمدی بر ادبیات داستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی» توسط آقای فریدون اکبری شلدرهای در این زمینه انجام شده؛ که این اثر به شدت کلیگو و به لحاظ علمی و تحقیقی غیر قابل استناد است.
کتاب سوم با نام «چشم انداز و منظری از ادبیات داستانی پس از انقلاب» مربوط به آقای سرشار است که البته چاپ نشده اما به صورت مقالات مختلف ارائه گردیده است.
سردبیر فصلنامۀ «اصحاب قلم» با اشاره به شکل برگذاری اینگونه نشستها ادامه داد: ما امروزه نیازمند به طرح سوالات علمی هستیم، سوالات کلی به طور معمول جوابهای آسانی دارند چون اینگونه سوالات را با جوابهای کلی می توان پاسخ گفت.
وی ادامه داد: بهتر است از خود بپرسیم اصلاً چرا باید گفتهشود ادبیات دهۀ 60،70 یا 80؟ اگر بخواهیم یک زمان تقویمی برای ادبیات تعیینکنیم این تقسیمبندیها مشکلی ندارد. اما باید دید تقسیم بندی زمانی در ادبیات بر پایۀ چه ملاکهایی است؟آیا فقط بحث روند بودن اعداد مطرح است؟ در نتیجه این ملاک تقسیم بندی بسیار کم ارزش است، چون ادبیات را نمی توان با ملاکهای اعتباری غیر مرتبط با ادبیات سنجید، ادبیات باید با ملاکهایی تقسیمبندی شود که مربوط به ادبیات است. این نویسنده ادامه داد: سوال قابل بحث دیگر در این زمینه، این است که بپرسیم ادبیات با چه چیززنده میماند؟ من پاسخ این سوال را اینگونه بیان میکنم: ادبیات زنده است با زندگیای که در جریانهای ادبی وجود دارد. با این وجود ممکن است در گذشته آثاری با خوانندگان فراوان نوشتهشده باشد ولی تبدیل به یک جریان نشود.جریان هایی در تاریخ ادبیات ما متولد شدند، تاثیرگذار بودند، هنوز هم هستند، زاد و ولد کرده اند،شاخه دواندند و الان به حیاط خودشان ادامه می دهند. اما باید توجه داشت که تیراژ کتاب در شکلگیری جریان ادبی نقشندارد.
نویسندۀ مجموعه داستان «سرزمین پدری» در ادامه دربارۀ عوامل موثر بر شکلگیری جریان ادبی توضیحداد: یکی از این عوامل بحث نقد است. البته باید در نظر داشت که برخی از این عوامل، بیرونمتنی و برخی درونمتنی است. که من بیشتر به عوامل بیرونمتنی اشاره خواهمکرد.این نویسنده ادامه داد: بهطور معمول جریانهایی در کشور ما ماندگارند که دارای دستهای توانایی باشند و این دستهای توانا حوزههای نظریهپردازی جریانهای ادبی است. این مهم نیست که مخاطب شما بفهمد اثر شما خوب است یا نه، بلکه مهم این است که به مخاطب این خوب بودن را القا کنید و مخاطب شما قبول کند که با یک شاهکار هنری روبهرو است. در این صورت شما با اثر خود میتوانید یک جریان ادبی ایجادکنید.
سوال دیگر این است که آیا جشنوارهها میتوانند جریان ادبی ایجادکنند؟ نه اینطور نیست، اگر چنین بود تا به حال جشنوارههای مختلف موجود جریان ادبی ایجاد کردهبودند؛ اما تجربه به ما ثابت کرده که جشنوارهها به تنهایی نمیتوانند این کار را انجامدهند.
امیر حسین مکاریانی