هادی عامل هاشمی در گفتگو با هنرنیوز:
نمایشهای آیینی و سنتی را بیاهمیت کردهاند
هادی عامل هاشمی گفت: از جشنوارهها و تعداد حضور نمایشهای آیینی و سنتی در آنها میتوان فهمید که چقدر به این نمایشها بها داده میشود.
تاريخ : سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۵۳
هادی عامل هاشمی در پاسخ به سوال خبرنگار هنرنیوز مبنی بر این که نحوه شکل گیری نمایش «مضحکه دزد ها» چگونه بوده است؛ گفت: ما نمایش «مضحکه دزدها» را برای جشنواره آئینی سنتی آماده کرده بودیم. البته بنده دو سال پیش متن ژان آنوی را به نام «بال ماسکه دزدها» خواندم و به ذهنم رسید که میتوانم از این متن یک تخته حوضی خوب در بیاورم. به نظر من به متنهای کمدی که ژان آنوی نوشته است به گونه دیگری باید نگاه کرد و آنها را باید از متنهای روشن فکرانهاش جدا کرد. کسانی که این متنها را خوانده باشند باورشان نمیشود که آنوی متنهایی داشته باشد که طنز در آنها به کار رفته باشد.
وی در پاسخ به این سوال که چه زمانی با متن «بال ماسکه» آشنا شدهاید؛ گفت: دو سال پیش که این کتاب ترجمه شد و من هم آن را خواندم آن را به پویان غفاری نویسنده نمایشمان پیشنهاد دادم. علت پیشنهادم به ایشان این بود که قبلاً با او کاری را انجام داده بودم. البته آن کار بنا به دلایل سیاسی که در سال ۸۸ وجود داشت به اجرا نرسید.
کارگردان نمایش «افسانه ببر» در ارتباط با انتخاب بازیگرانش گفت: من به متن «بال ماسکه دزدها» اعتماد داشتم و میدانستم که حتماً از آن یک تخته حوضی خوب در میآید. البته باید بگویم که من در جشنواره آیینی سنتی شش دوره شرکت داشتهام که تقریباً جزو پایههای ثابت این جشنواره شده ام. برای رسیدن به این جشنواره ما تقریباً نه ماه تمرین کردیم. اما کاری که انجام دادم این بود که نرفتم سراغ بازیگرهایی که به قول معروف این کاره هستند. چون از قرار معلوم کارهایی مانند تخته حوضی و تقلید به افرادی نیاز دارد که مهارتهای لازم در این کار را داشته باشند.
وی در ادامه افزود: این نمایش پایان نامه فوق لیسانس بنده بود. من موضوع پایان نامهام پرورش بازیگر در نمایشهای ایرانی است و این موضوع را در برابر نمایشهای شرق دور و پرورش بازیگر در آنجا مانند ژاپن و چین قرار دام و مقایسه کردم. این موضوع برایم جالب بود که آنها چگونه در کارهای سنتی شان بازیگر پرورش میدهند و ما چگونه این مسیر را طی میکنیم. در ایران بنده از نمایشهای سنتی مان تخته حوضی و تعزیه را انتخاب کردم.
این هنرمند در ادامه گفت: من سعی کردم تحقیقم را عملی هم تجربه کنم یک کارگاه تشکیل دادم متشکل از بچههای که علاقهمند هستند و بدن خوب و راحتی دارند اما تجربهای در این زمینه نداشتند. در تمرین سعی شد که به زبان بدنی بیشتر توجه بشود. سعی شد که بچهها در این تمرینها دارای مهارت بشوند. شاید باورتان نشود مدتی سالن من شبیه سیرک شده بود.
هاشمی با اشاره به اینکه کمدی برادران مارکس را دوست دارد گفت: من براداران مارکس را خیلی دوست دارم و کمدی که آنها در کارشان استفاده میکنند به نظر من یک کمدی جهانی است. آنها هر کدامشان مهارتهایی دارند مثلاً یکی از آنها ساز میزند دیگری در بحث مهارتهای بدنی کارهای ویژهای را انجام میدهد. بررسیهایی کردم و متوجه شدم که قدیمیهای ما هم که در تخته حوضی فعالیت داشتهاند این فیلمها را میدیدند و به گمانم شاید برخی از رفتارهای آن ها برگرفته از این فیلم ها باشد.
کارگردان نمایش «حساب پرداخت نمی شه» در ارتباط با جایگاه نمایشهای ایرانی و آیینی سنتی گفت: متاسفانه به این گروه نمایشها بها داده نمیشود. خیلی بد است که جشنواره آیینی سنتی دو سال یک بار برگزار میشود. اصلاً از تعداد کارهایی که از این جشنواره وارد سی و دومین جشنواره تئاتر فجر شده است میتوان فهمید که نمایشهای آیینی سنتی ما چه جایگاهی دارد چه قدر مورد توجه مدیران است. نمایش ایرانی ما نفس میکشد اما چگونه؟ همانطور که حال تئاتر ما خوب نیست حال نمایشهای ایرانی هم خوب نیست و به آن توجه ویژهای نمیشود.
وی در ادامه افزود: ما در مبحث پژوهش در ارتباط با نمایشهای آیینی و سنتی مان خیلی موفق عمل نکردهایم. در ژاپن و یا چین یاد داشتهایی دارند که دویست سال پیش نوشته شده است و آنها میدانند که آن زمان چه بر سر این شیوه نمایشی شان آمده و چه کشف و شهودهایی انجام شده است.
وی در ادامه گفت: اما متاسفانه برای ما این امکان وجود ندارد و افرادی که در آن موقع فعالیت داشتهاند شغل دومی داشتهاند که از آن امرار معاش میکردند و سواد این را نداشتند که یاد داشت بردارند. حسین کسبیان و داریوش اسدزاده جزو معدود افراردی هستند که در این رابطه نوشتههای خوبی دارند. اساساً تئاتر با نمایش تفاوت دارد. ما نمایش ایرانی داریم اما متاسفانه متن نمایشی نوشته شده ایرانی نداریم.
هاشمی در باره دست آورد نمایش «مضحکه دزدها» گفت: دست آورد نمایش «مضحکه دزدها» زنده نگه داشتن این آیینها و سنتها است و نام افرادی مانند احمد خان معید به گوش مخاطب می رسد تا مخاطب با امثال آن غریبه نباشند. فردی که عمرش را وقف نمایشهای ایرانی کرد و سالنهای زیادی را به وجود آورد.