صحبت‌هاي بازيگر نقش «حرمله» درباره شيوه قصاص «مختار»
صحبت‌هاي بازيگر نقش «حرمله» درباره شيوه قصاص «مختار»
 
تاريخ : شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۳۲
بازيگر نقش حرمله در سريال «مختارنامه» درباره چگونگي حضور در اين مجموعه، چگونگي رسيدن به اين نقش، شيوه روايت قصاص مختار در مقابل حرمله و تجارب‌اش از اين حضور تاريخي صحبت كرد.

به گزارش هنرنیوز به نقل از فارس، انوش معظمي متولد سال 1350 است و در كارنامه هنري اش حضور در آثاري نظير مسافر ري، پرچم هاي قلعه كاوه، روز رستاخيز، معصوميت از دست رفته، روزهاي به يادماندني، همه فرزندان من، روزي بود، روزي نبود، تئاترهاي دندون طلا، رستم و اسفنديار، يك زن، يك مرد، آواز شنزار، حوالي تئاتر شهر و ... به چشم مي خورد.

اما آنچه او را اين روزها بيشتر معروف كرده و نامش را بر سر زبان ها انداخته است، ايفاي نقش حرمله يكي از اشقياء كربلاست.

معظمي درباره حضورش در سريال «مختارنامه» و ايفاي نقش حرمله در گفت و گو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس گفت و گويي انجام داده كه متن كامل آن را در ادامه مي‌خوانيد:



**سابقه همكاري شما با آقاي ميرباقري به كجا برمي گردد و چه شد براي ايفاي نقش حرمله از سوي ايشان انتخاب شديد؟

- همكاري من با آقاي ميرباقري به سال 77 يا 78 برمي‌گردد كه براي اولين بار من در يكي از نمايش‌هاي صحنه‌اي ايشان به نام «دندون طلا» حضور پيدا كردم و بعد از بازي در آن نمايش آقاي ميرباقري همواره به من لطف داشتند، من در «مسافر ري» نيزحضور داشتم، به دنبال آن در سريال «معصوميت از دست رفته» نيز برايشان بازي كردم. زماني كه اين سريال را كار مي كرديم، اوايل پيش توليد «مختارنامه» نيز بود. آن موقع براي آقاي ميرباقري نقش يكي از چريك‌هاي علوي را برايشان بازي مي‌كردم و آنجا بود كه جرقه‌هاي بازي در نقش حرمله توسط من در ذهن ايشان زده شد. سال بعد كه من براي سريال مختارنامه به دفتر ايشان رفتم كه آقاي ميرباقري و آقاي فلاح آنجا بودند، آنجا آقاي ميرباقري خيلي خاطرشان نبود كه با من درباره اين نقش صحبت كرده و خيلي بي پيرايه از من پرسيدند كه چه رلي دوست داري بازي كني؟ نقش مثبت بازي مي‌كني يا منفي؟ كه من آنجا يادآوري كردم كه شما قول بازي در نقش حرمله را به من داده‌ايد و همان موقع ايشان هم گفتند كه تو اين نقش را بازي مي‌كني.اين طور شد كه بعد براي تست گريم رفتيم و نتيجه آن شد كه ديديد.



**چقدر نسبت به شخصيت حرمله اطلاعات تاريخي داشتيد و او را مي شناختيد؟

- من خودم بچه هيئتي هستم و تا حدودي او را بر اين اساس مي‌شناختم اما آن طور كه بايد مطالعه براي بازي و ايفاي نقش حرمله داشته باشم، نداشتم. ولي شخصيت ملعوني را كه از دور ما شيعيان مي‌شناسيم، كاملا مي‌شناختم. البته دو مطلب اين ميان وجود دارد. اول اين كه ما به عنوان شيعه اهل بيت به امام حسين(ع) و فرزندانشان ارادت داريم. از اين بابت كه قسمت شده و من افتخار پيدا كرده‌ام كه به نوبه خود خدمتگذار باشم و نقشي ايفا كنم به كنار، اما به لحاظ شغلي و حرفه‌اي هم كه بخواهيد نگاه كنيد ما كمي جداي از عامه مردم فكر مي‌كنيم. ميزان كار در يك نقش را هم به عنوان بازيگر مي سنجيم. معمولا اصل نيز بر اين است كه نقش‌هاي منفي جاي كار بيشتري نسبت به نقش‌هاي مثبت دارند و اين را عموم بازيگران نيز معتقدند چون داراي منحني بازيگري افت‌وخيزداري است. اين هم يك جذابيت دارد به همين دليل من خاطرم مانده بود. ضمن اين كه اين گونه رل‌ها هم نبايد روي زمين بماند و يك نفر بايد آن را كار كند.



**وقتي به طور قطعي قرار شد در سريال كار كنيد چقدر به دنبال منابع تاريخي و اصلي رفتيد؟

- به نوبه خودم كه نقش مهمي به من واگذار شده بود و اعتماد آقاي ميرباقري كه اين قدرت را در من ديده بودند و نقش را به من دادند، مطالعات خود را وسيع كردم و نسخه‌هاي مختلفي از انواع و اقسام تعزيه را مطالعه كردم، مقاتل مختلف را به همراه منابعي كه به آنها دسترسي داشتم، خواندم. همچنين به بعضي از روحانيون عزيز نيز مراجعه كردم و از آنها مشورت گرفتم. منتها در تاريخ به عنوان منبع ادبي خيلي كم درباره حرمله مطلب يافتم و بيشتر از نيم صفحه يا يك صفحه بيشتر نبود.



**در حقيقت همان مطالب كوتاه نيز بيشتر حول حضورش در كربلا بود؟

- بله. اين ملعون تيرانداز قدري بوده و چند تير خيلي مهم در واقعه كربلا رها كرده است. تيرهايي كه به قلب امام‌حسين(ع)، به چشمان معصوم ابوالفضل(ع)، گلوي حضرت علي اصغر(ع)، عبدالله بن حسن و حضرت علي‌اكبر اصابت كرده. البته من براي بازي در نقش اين فرد قسي‌القلب نقل قول‌ها و آنچه كه شفاهي دستگيرم شد خيلي بيشتر از منابع كتبي بود. در كنار تمام اينها از راهنمايي‌هاي آقاي ميرباقري استفاده كردم و هرجا كم مي‌آوردم ايشان چند كد به من مي‌دادند و مرا راهنمايي كردند.



**شنيده شده كه روز برداشت صحنه‌هاي مربوط به حرمله، آقاي ميرباقري با عصبانيت و لحن تندي با شما برخورد كرده، اين مطلب صحت دارد؟

- آقاي ميرباقري از نوادر كارگرداني هستند كه علاوه بر اين كه بر امور كارگرداني اشراف و تسلط كامل دارند، بازي شناس و بازيگردان خيلي قهاري هم هستند. ايشان همواره با تمام گروه مهربان هستند، ولي روزي كه روز ضبط سكانس پاياني بود، من تغيير رفتاري را در ايشان مشاهده مي‌كردم كه معني‌اش را نمي‌فهميدم و حتي چند جا به من پرخاش كردند و به نوع ايستادن من هم اعتراض مي‌كردند يا اين كه چرا اين كلمه را اين طور گفتي؟ من هم هر لحظه از درون قليان پيدا مي‌كردم و برايم علامت سوال شده بود كه مگه من چه كرده‌ام و چرا ايشان با من تغيير رفتار داده‌اند؟ براي من خيلي مهم بود كه ايشان با ما چطور رفتار مي‌كنند و في الواقع براي ما مثل يك پدر بودند. من هم مانند بچه‌اي در خانواده بودم كه از پدرش بي مهري ديده باشد. حتي آن روز ناهار نتوانستم بخورم و غمگين بودم و استرس داشتم. بعد از ناهار هم يك سري ديالوگ‌هاي تازه آوردند و گفتند كه بايد اين‌ها را بگويي. همه اينها بر استرس من اضافه كرد و آشوبي در من پديد آورد. اما به لطف خدا و كرم امام حسين(ع) ما خيلي زودتر از آنچه پيش‌بيني مي‌شد، پلان‌ها را گرفتيم. ايشان خيلي بر بازي هيستريك تاكيد داشتند و بعد از برداشت پلان‌ها ايشان لبخند رضايت آميزي هم زدند و وقتي داشتيم برمي‌گشتيم، دستي به شانه‌ام زدند و خوش و بشي با من كردند. بعد من متوجه شدم كه همه اينها تمهيدي براي بهتر شدن اين سكانس‌ها بوده است.



**آيا واقعا اين كار ميرباقري بر شما تاثير گذاشت؟

- قطعا تاثير گذاشت. مجموعه عواملي وجود دارد كه باعث مي‌شود شما به بازي برسيد. شما يك بازي مي‌خواهيد كه در كمال آرامش باشد و اين آرامش را كارگردان براي شما مي‌سازد. يك جايي هست كه اين شخصيت كاملا حالت ماليخوليايي و نيمه ديوانه دارد، كارش تمام است و مي‌خواهد روان مختار را به هم بريزد تا برنده اين دوئل باشد كه همه اين ها به همت كارگردان ميسر شد. بعدها كه من راش هاي كار را مي‌ديدم، متوجه شدم و ديدم كه رفتار ايشان چقدر با من حساب شده بوده است و همه اين‌ها هوش و ذكاوت يك كارگردان بزرگ است.



**داستان دوئل مختار و حرمله از ابتدا به اين شكل در سريال نوشته شده بود يا بعد به اين نتيجه رسيديد؟

- آقاي ميرباقري قبلا به من گفته بودند كه مرگ حرمله طي دوئل با مختار اتفاق مي‌افتد اما اين كه آن را نوشته بود يا نه و يكسري از ديالوگ‌ها را به دلايلي كه گفتم تازه به من دادند و امكان داشت اگر اين ديالوگ ها يك هفته پيش من بود، آن قدر تاثيرگذار اجرا نمي شد. دكوپاژي كه استاد در ذهنش بود فكر مي كنم از اول همين بود.



** در برخي منابع تاريخي ذكر شده كه حرمله به اين شيوه كشته نمي‌شود...

- بله. در تاريخ غلو شده است. در اين كه اين شخصيت به خاندان پيامبر جفا كرده و دل شيعيان را به درد آورده است، شكي نيست. ولي به اين ماجرا پيرايه و افسانه بسته‌اند كه خيلي هم منطقي نيست. اينها را براي اين كه دل شيعيان خنك شود به آن اضافه كرده‌اند، ضمن اين كه ما يك ادبيات مكتوب تاريخي داريم و يك ادبيات دراماتيك كه از دو جنس هستند. شما اگر بخواهي يك رمان بنويسي مي‌تواني تمام روايات را بررسي كرده و منطبق كني ولي در فيلم اينگونه نيست و بايد كوتاه ترين و موجزترين روايت به تصوير كشيده شود. ضمن اين كه يك كليت وجود دارد كه درام با آن كليت موضوع كار دارد. اين كه در اين كليت در قيام مختار اين اشقياء به دام افتاده و مجازات شدند، يك كليت است. حرمله همينطور. حال براي باورپذيرتر شدن ماجرا كارگردان اجازه ورود به جزئيات را دارد و آن را با سليقه خود مي‌چيند.

ما الان در زمانه‌اي زندگي مي‌كنيم كه غربي‌ها با تمام توحشي كه دارند يك متهم را با يك آمپول در خواب مي‌كشند. حال شما ببينيند كه در چنين زمان و تبليغاتي كه عليه شيعيان در حال انجام است، ما بياييم و بر اساس روايت‌هايي كه شده چنين قصاصي را ترتيب بدهيم. چقدر سوء استفاده رخ مي‌دهد؟ اگر كمي لنز را وايد كرده و از بالاتر ماجراها را ببينيم، خيلي موفق تر خواهيم بود.



**گفته مي‌شود شما ساعات بسياري براي گريم وقت مي‌گذاشتيد، اين ماجرا صحت دارد؟

- در مقاطع مختلف اين گريم تست شد و چند نوع مختلف انجام شد ولي هيچكدام به دل آقاي ميرباقري نمي نشست و ناراضي بودند. البته استاد ولدبيگي گريمهاي بسيار سنگيني انجام مي دادند و وقت مي گذاشتند و حتي يك روز 8 ساعت براي يكي از گريم ها وقت گذاشتند ولي وقتي آقاي ميرباقري ديدند نپسنديدند. تا اينكه ايشان به اين نتيجه رسيدند كه ابروهاي من را فيد كنند و چشم ها داخل تر و پيشاني برجسته تر شود. قيافه هم منزجرتر و مخوف تر بود. روي صورت من زحمت بسياري كشيده شده بود. آن روز آقاي ميرباقري رفته بودند ناهار و وقتي برگشتند و من را ديدند لبخند رضايتي زدند و گفتند اين حرمله اي است كه من ميخواهم.

در روزهاي اول روزي حدود 6 ساعت گريم وقت من را مي گرفت و در اواسط كار سريع تر شد و به 4 ساعت هم رسيد. براي دستان پر موي حرمله نيز دو جوراب واريس تدارك ديده بودند كه روي آنها بين 100 تا 200 هزار گره كار شده بود. آنها را دست مي كردم و همان قدري سرعت كار را بالا برده بود.



** درباره آنچه از بازيتان در نهايت ديديد و روي آنتن رفت نظرتان چه بود؟

- در كارهاي درام هميشه آدم آرزو مي‌كند كه كاش فرصت داشتم تا بهتر بازي مي كردم اما خوشبختانه از بازخوردها متوجه شدم كه خدا را شكر خوب جواب داده و آن انزجاري را كه شيعه نسبت به اين شخصيت دارد، نشان داده است. لحظات متاثر كننده شيعه و يا تمهيدات دراماتيك ديگر نظير مرگ همسر و فرزند كيان نيز تاثير بسياري داشت. خانواده ام نيز كه بعنوان آدم هاي بي طرف مرا ديدند گفتند موفق بوده و تاثير خود را گذاشته است. به حرمله ما كسي نخنديد و خنثي نبود و تاثيرگذاري خود را داشت.



**خانواده شما وقتي در كنارتان اين قسمت ها را مي‌ديدند چه حسي داشتند؟

- خواهر و برادران جوان من وقتي كار را ديدند خوشان آمد ولي مادر مومنه من قدري ساده‌تر با اين اتفاق روبرو شدند و كمي نگران بودند و مي‌گفتند كه مردم بدوبيراه مي‌گويند و لعنت مي‌فرستند و من هم به ايشان مي گويم كه اين لعن و نفرين‌ها به حرمله است نه به ما.

من فكر مي‌كنم كه نصيب مادر من ثواب است چون هم مادر من است و من هم كه عاشق و نوكر امام‌حسين(ع) و هر كاري براي اهل بيت و امام حسين(ع) انجام مي‌دهيم. اين كه فقط يك نقش منفي بود.



** ناراحت نيستيد كه الي‌الابد به نام حرمله شناخته مي‌شويد؟

- در تعزيه و كار عاشورايي هدف، نشان دادن عمق واقعه كربلاست. اصلا ناراحت نيستم از اين جريان چون رل با من زندگي نكرد و او را به سرعت دورانداختم نا اذيتم نكند و روي روانم تاثير نگذارد.ضمن اين كه اين ماندگاري بخشي موفقيت كار من را مي‌رساند. اگر من شخصيتي را بازي كنم كه در ذهن‌ها بماند پس موفق بودم. زنده ياد فتحي نيز به نام عمروعاص شناخته مي شد و من شاگردي ايشان را كرده‌ام. ايشان آن نقش را جاودانه كرد و انشالله كه اين خدمت‌شان به شيعه، در آن دنيا به دردشان بخورد. اميدوارم كه اين نوكري و خدمت من نيز در آخرت به كارم بيايد و خود امام حسين(ع) به داد من برسد.





گفت‌وگو: مريم فيروزفر

کد خبر: 27364
Share/Save/Bookmark