به گزارش هنرنیوز، در شمال شرقی ایران استان کوهستانی آذربایجان شرقی قرار دارد که مرکز این استان شهر تبریز یکی از پرجمعیتترین و توانمندترین شهرهای ایران است که به دلیل قرار گرفتن در مسیر شاهراههای بازرگانی آسیا و اروپا همواره اهمیت بسیاری داشته است. به دلیل وجود کوهپایههای سهند و رودهای مهمی چون ارس، تنوع و شرایط اقلیمی و آب و هوایی منطقه تحت تأثیر آب و هوای مدیترانهای قرار دارد که همین امر سبب شده مردم بسیاری در دامن طبیعت بکر و سرسبز زندگی کنند و روستاهای بسیاری را در کنار رودها و دامنه کوهها بنیان نهند. از مهمترین این روستاها میتوان به روستای لیقوان و اُشتَوین در منطقه ارسباران نام برد. گرچه چهره امروزین روستا قدیمی و فقیرانه است اما این مراکز روزگاری محل استقرار اقوام و محل شکلگیری متنوعی از چشماندازهای طبیعی بوده است. نزدیکترین و شگفتانگیزترین روستای آذربایجان شرقی در فاصله ۶۲ کیلومتری شهر تبریز و ۲۲ کیلومتری جنوب شهر اسکو در دامنه کوهپایههای سهند واقع شده است.
زمانی که از یک زن و شوهر فرانسوی گردشگر نظرشان دربارهی کندوان را جویا میشوم، در پاسخ میگویند: « اینجا واقعاً زیباست. ما هرگز خانههایی چنین زیبا ندیدهایم. فکر زندگی در غار هیجانانگیز است. ما فکر میکنیم داخل این خانهها در تابستان بسیار خنک و زمستان گرم است برای همین مردم در داخل آنها زندگی میکنند.»
ارتفاعات سهند یکی از مهمترین کوههای آتشفشانی خاموش ایران است. فعالیت آتشفشانی این کوه ۱۴۰ هزار سال قبل به پایان رسیده است. پس از عقبنشینی دریاچه حوزه کندوان، صخرههای سنگی کندوان ظاهر گشته است و به سبب فرسایش خاص خود به صورت برجستگیهای افقی، ستونی، مخروطی و هرمی شکل درآمدهاند. این مخروطها در برابر آبهای جاری نفوذناپذیرند و در برابر فرسایش سطحی مقاومتی متوسط از خود نشان میدهند. استحکام این مخروطها موجب شده که بعدها مردمانی با کندن خانههایی در دل آنها روستای کندوان را بنا نهند.
مردم این روستا بیش از هر چیز یک افسانه یا اسطوره را نقل میکنند که از آن باید همچون نمادی رمزآلود برای شناساندن هویت آنها بهره جست. آنها میگویند که اجدادشان زمانی در جزیزه شاهی دریاچه ارومیه ساکن بودند اما روزی مارها حمله میکنند و کودکان آنها را در خطر مرگ قرار میدهند به همین دلیل مردم از آن منطقه کوچ میکنند و به کوههای سهند و سرانجام دره کندوان کشیده میشوند.
رضا کبیری – کارشناس میراث فرهنگی - میگوید:« در هزاره سوم پیش از میلاد بین دولت ایلام و اشور اطراف دریاچه ارومیه جنگ سختی در گرفته بود. ایلامیها مارها را پرستش میکردند و چنان برای این جانور احترام قائل بودند که تصویر یا مجسمه آن در تمام زوایای زندگیشان وجود داشت.
این که نیاکان کندوانیها اورارتو، گوتی یا لولوی بودند چندان روشن نیست اما این واضح است که در جنگهای آشور و ایلام صدمات بسیاری بر آنها وارد شده است و این صدمات از طرف ایلامیها بوده است که طنابها، عصاها و یا اسلحههایی مارگونه داشتند و آنها را وادار به مهاجرت کردند. »
یکی از بومیان نیز معتقد است کندوانیها عشایر اطراف جزیره دریاچه ارومیه بودند که چون به این منطقه میآیند و احساس راحتی بیشتری در این منطقه میکنند و ماندگار میشوند.
کبیری توضیح میدهد که آنچه را میتوان با نظریه علمی امروزی توجیه کرد آن است که کندوان حاصل یک ارتباط منطقی میان انسان با محیط اطراف خودش است اگر به حوزههای اجتماعی و بناهای اطراف سهند نگاه کنیم در مییابیم دامنههای کوهستانی سهند دارای مراتع بسیار بسیار غنی و دارای ارزش چراگاهی بالاست. اساس معیشت در این منطقه در اطراف توده کوهستانی سهند بر دامداری نهفته است.
او ادامه میدهد:« به نظر میرسد این دامداری با توجه به شرایط اقلیمی حاکم بر منطقه که سردسیر و مرتفع است و پیدایش روستای کندوان یک ارتباط منطقی بر اساس معیشت دارد چرا که کندوانیها دامدارند. آنها فصول سرد زمستان برای پناه دادن دامهای خودشان ابتدا این تجربه را کردهاند که با درست کردن دخمهها و حفر دالانهایی در دل این تودههای آتشفشانی خاکستری دامهایشان را در برابر سرما و حیوانات وحشی با ایجاد پناهگاههایی این چنینی حفاظت کنند.»
کندوانیها به تجربه سپس دریافتند که منبع این توده آتشفشانی خاکستری میتواند فضای بیشتری را در اختیار آنها قرار دهد و آنها در عین حال میتوانند در کنار دامهای خودشان به سر ببرند.
کم کم این امکان به وجود آمد که مردم بتوانند مسکن خودشان را در دل کوه بسازند. این ساخت و ساز در یک دوره زمانی که همراه با مهارت و استفاده از ابزارهای فلزی بوده است توانسته در ایجاد یک تکنولوژی، نسبتی متناسب با زمان خود بوجود آورد و آن این که گاه گاهی شما ساختمانهای کنده شدهای را می بینید که تا پنج طبقه هم میرسند.
نرگس رضایی – راهنمای گردشگری – هم از وجود نظریهای دیگر خبر میدهد که بر مبنای آن الگوی صخرهای در منطقه کاپادوکیه در ترکیه که اکنون بقایای آن باقی مانده و به عنوان منطقه توریستی نگهداری میشود از الگوی کندوانیها تبعیت کرده است اما آنچه که این خانههای صخرهای را از کاپادوکیه ترکیه یا داکوتای آمریکا متمایز میکند جاری بودن زندگی در روستای تاریخی کندوان است.
بابک محمدزاده – کارشناس معماری- هم درباره بافت کندوان اظهار میکند: « محلهبندی و بافت روستای کندوان در امتداد رودخانه در جهت غربی- شرقی به صورت پلهای در دامنهای با شیب تند قرار گرفته است. در پایین دست روستا محور توسعه جدید روستا با شکلی نامنسجم به بافت قدیمی افزوده شده است. در بالا دست محور، خانهها یا کرانها توسط شیارهایی در جهت عمود محور اصلی را قطع می کند که این شیارها معابر درجه یک و دو روستا به شمار میروند. بلندی این مخروطها گاهی به ۳۰ یا ۴۰ متر میرسد که مجموعاً ۱۱ محله را تشکیل داده و گاه به ۷ طبقه میرسد.»
در داخل هر مخروط حفرههایی از ۱ تا ۴ طبقه حفاری شده است. کوچه های کندوان در واقع همان شیارهای ناشی از آبرفت مربوط به باران است که طی سالیان دراز ایجاد شده است.
یکی از اهالی تشریح میکند که جنس این نوع خانهها یک نوع کِران است که از خاک سفتتر و از سنگ نرمتر است که با هر بار کلنگ زدن ۵۰ گرم آن میریزد و برای کندن هر خانه حدود ۵ ماه باید ۴ نفر کار کنند.
کبیری میگوید:« با توجه به شکلگیری طبیعی مخروطها که بر اثر فعل و انفعلات آتشفشانی کوههای سهند به وجود آمده است. به مرور زمان و در روند سرد شدن مواد مذاب و خارج شدن گازهای آتشفشانی حفرههایی در نقاط مختلف دیوارههای خارجی کِران ایجاد شده است که نسبت به مورد در ایجاد روشنایی و یا تهویه کِرانها دخیل هستند. دیوارههای سست کرانها در اثر بارش باران و بادهای تند منطقهای فرسایش یافته و از بین رفته و تنها قسمتهای سخت آنها باقی مانده است. »
این جدار مستحکم و ضخیم باعث شده کِرانها در تابستان خنک و در زمستانها گرم بماند نحوه خاص قرارگیری کرانها در کنار یکدیگر موجب شکسته شدن باد میگردد و قرارگیری در و پنجرهها در داخل فضای دیوار مانع از ورود برف و باران به داخل کرانها میشوند.