به گزارش هنرنیوز؛ مدتهاست که کشورهای جهان با توجه به درک اهمیت صنعت گردشگری اقدام به ارائه طرحها و ارائه چشم اندازی جامع از آینده که بتوانند با توجه به این سود سرشار، سهمی از این صنعت را به خود اختصاص دهند، این در حالی است که کشور ما متاسفانه به دلایل مختلف نتوانسته سهم قابل ملاحظهای در این بعد داشته باشد و به نسبت سایر کشورهای منطقه سهم ناچیزی به خود اختصاص داده است. با اردشیر اروجی کارشناس برنامهریزی گردشگری و میراث فرهنگی و استاد دانشگاه به گفت و گو نشستیم.
هنرنیوز: مدیریت علم و هنر برنامه ریزی، ساماندهی کار، هدایت و راهبری ترکیبی برای رسیدن به هدف است. فکر می کنید آیا مدیریت گردشگری به این هدف دسترسی پیدا کرده؟
متأسفانه نه، به این دلیل که مهمترین
” در حقیقت سازمان از طریق شرکت توسعه گردشگری، کانون ملی جهانگردی و اتومبیلرانی و... نمیگذارد بخش خصوصی فعال شود. بخش خصوصی حتی انتظار حمایت هم از این سازمان ندارد. آنها میگویند سازمان در کار ما دخالت نکند و راه را هموار کند. در یک کلام از سازمان انتظار کمک ندارند بلکه میخواهند مانعشان نشود و سنگ جلوی پایشان نیاندازد. “
بحث در مدیریت، سیاستگذاری و برنامه ریزی است و مشکل سازماندهی میراث فرهنگی دقیقاً در همین دو مورد است. تعویضهای مکرر مدیران هم بیانگر همین مشکلات است.
به نظرم سازمان برنامهریزی و سیاستگذاریهای مکرر ندارد، که اگر داشت، نیروهای متناسب با وظایف را انتخاب میکرد و آنها هم کار خودشان را برنامه ریزی شده و روشن میدیدند و به کارشان ادامه میدادند.
هنرنیوز: متولی میراث فرهنگی همیشه دولت بوده است به عنوان مثال موزه ملی را نمیتوان به بخش خصوصی سپرد. اما گردشگری بالعکس باید به بخش خصوصی سپرده شود. در واقع سازمان همان رویکردی را که برای میراث فرهنگی در نظر گرفته، برای گردشگری هم ادامه میدهد. این رفتار چه آسیبهایی به بخش خصوصی گردشگری وارد کرده است؟
این سازمان سه تا حوزه فعالیت دارد. حوزه میراث فرهنگی که یک حوزه حاکمیتی دارد، یعنی در حقیقت حفاظت از میراث ۷ هزار ساله را برعهده دارد، که بسیار مهم است و مردم هم نسبت به آن حساسند. که البته در این بخش خوب عمل نکرده است.پس از سالها میبینیم خیلی از بناهای ثبتی متأسفانه مجوز تخریب میگیرند، به آثار تاریخی آسیب وارد میشود، هر روز بخشی از اثار با سد سازی زیز اب میرود و....
حوزه صنایع دستی هم بیشتر یک حوزه بازرگانی و اقتصادی است، که متأسفانه در آن بخش هم موفق نبوده یعنی اگر فرش را جزئی از صنایع دستی به حساب آوریم که البته فرش هم ارتباطش با موضوع صنایع دستی نازل است، باید بگوییم متأسفانه در صنایع دستی کاری انجام نشده و سازمان نتوانسته زمینهای را فراهم سازد که صنایع دستی در زمینه تولید و صادرات فعال باشد.
اما بخش سوم یعنی گردشگری بخشی کاملاً بازرگانی و اقتصادی است که به شدت تحت تأثیر بازاریابی و تبلیغات بوده و شدیداً نیاز به برنامه ریزی دارد، یعنی محلی است که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری باید صرفاً سیاستگذاری و برنامه ریزی نماید و مسیر فعالیت بخش خصوصی را هموار سازد و آنها را مورد حمایت خودش قرا دهد، تا آنها بتوانند این بخش را به پیش ببرند. متأسفانه چون خود سازمان در این زمینه سیاستگذاری مشخص و برنامه ریزی معینی ندارد، متأسفانه به خودش این اجازه را میدهد که در امورات اجرایی دخالت کند.
هنرنیوز: یعنی شما فکرمیکنید سازمان
” همه اینها ناشی از نداشتن یک سیاست مشخص و یک برنامه ریزی معین است. همهی ما شاهدیم در یک مدت کوتاه چقدر سیاستهایشان در جذب گردشگر متفاوت بوده است. یکبار گردشگر با علایق ویژه را مطرح میکنند، یک زمان میگویند هدف گردشگری ما، گردشگری خانواده است. “
با ایجاد نهادهای موازی از خصوصی سازی گردشگری جلوگیری میکند؟
بله، در حقیقت سازمان از طریق شرکت توسعه گردشگری، کانون ملی جهانگردی و اتومبیلرانی و... نمیگذارد بخش خصوصی فعال شود. بخش خصوصی حتی انتظار حمایت هم از این سازمان ندارد. آنها میگویند سازمان در کار ما دخالت نکند و راه را هموار کند. در یک کلام از سازمان انتظار کمک ندارند بلکه میخواهند مانعشان نشود و سنگ جلوی پایشان نیاندازد.
بخش گردشگری سازمان باید نظرات و راهکارهای بخش خصوصی را جویا شود و راه را برای فعالیت آنها هموار کند. همانطور که گفتم متأسفانه در هر سه حوزه مشکل وجود دارد
هنرنیوز: تعدد انتخاب مدیریت، منجر به ایجاد وضعیت آشفته در گردشگری شده است. کمیته طبیعتگردی تعطیل شده، هتلهای پنج تا هفت ستاره در مرحله کلنگزنی باقی مانند، آژانسها تلاشی برای ورود گردشگر به ایران انجام نمیدهند و ... ماحصل چنین مدیریتی چه عواقبی را برای گردشگری ایران دارد؟
همه اینها ناشی از نداشتن یک سیاست مشخص و یک برنامه ریزی معین است. همهی ما شاهدیم در یک مدت کوتاه چقدر سیاستهایشان در جذب گردشگر متفاوت بوده است. یکبار گردشگر با علایق ویژه را مطرح میکنند، یک زمان میگویند هدف گردشگری ما، گردشگری خانواده است. یکبار میخواهیم اکوتوریسم و طبیعت گردی را توسعه دهیم، بار دیگر گردشگری مذهبی و سلامت را عنوان میکنیم. به عنوان مثال چندی پیش در دوره معاونت آقای یزدانی گردشگری حلال مطرح شد. همان موقع با من مصاحبه کردند، گفتم ما غذای حلال داریم، اما دیگر گردشگری حلال نداریم، آن هم در ایران که حکومت اسلامی است و فاکتورهای اخلاقی رعایت میشود. اصلاً گردشگری حلال در دنیا چه معنایی دارد ؟! روزی حلال معنا دارد اما گردشگری حلال معنا ندارد.
یکسری عنوانها را مطرح میکنند، بدون اینکه روی آن بررسی و پژوهش کرده باشند. در حقیقت
” انصافاً سازمان در بخش گردشگری خودش آمار بدهد، چند درصد کارمندان بخش گردشگری تا به حال تخصص گردشگری داشتند؟ “
سیاستگذاری و برنامه ریزی مشخص نیست و متخصص این امر را هم به کار نگرفتند.
انصافاً سازمان در بخش گردشگری خودش آمار بدهد، چند درصد کارمندان بخش گردشگری تا به حال تخصص گردشگری داشتند؟ چند درصد، فارغ التحصیل مدیریت گردشگری هستند. ما سه چهار تا دانشگاه داریم که مدیریت جهانگردی فارغ التحصیل میکنند. دو دانشگاه داریم که کارشناس ارشد مدیریت جهانگردی فارغ التحصیل میکنند. واقعاً منصفانه خودشان اعلام کنند، آمار جذب فارغ التحصیلان کارشناسی و کارشناسی ارشد در بخش گردشگری چه تعداد است.
ما واقعاً در این بخش مشکل داریم. غیر از آنکه سیاستگذاریها و برنامهها نامشخص است، افرادی هم که میآیند، تخصص لازم را ندارند. در نتیجه بعد از سردرگمی و عدم کارایی در مدیریت، مجبور به ترک محل میشوند و باز دوباره از نو این بحث تکرار میشود.
هنرنیوز: چرا هنوز نتوانستیم گردشگری ایران را به دنیا معرفی کنیم؟
متأسفانه الآن بیش از ۳۰ سال از انقلاب اسلامی میگذرد اما هنوز نتوانستیم یک برند برای گردشگری ایران در دنیا معرفی کنیم. کسی نمیداند برند گردشگری ایران چیست ؟ یک روز جمع میشوند، همایش برگزار میکنند و تصمیم میگیرند که برندسازی کنند، مگر میشود این گونه
” یک روز جمع میشوند، همایش برگزار میکنند و تصمیم میگیرند که برندسازی کنند، مگر میشود این گونه برند سازی کرد؟ “
برند سازی کرد؟
برند یک اعتبار است. اگر بخش گردشگری کشور شما خوب رفتار کرد، اعتماد بدست میآورد. در حقیقت پس از مدتی این اعتمادسازی سبب کسب اعتبار برای آن کشور شده و به عنوان برند در سطح دنیا معروف میشود.این که ما از امروز تصمیم میگیریم، برند بسازیم مسخره است. باید سیستم حمل و نقل جوابگوی تعداد گردشگران باشد، سیستم هتل هماهنگ باشد، رستورانهایمان درست عمل کنند، سیستم خدمات گردشگری ما به روز باشد، تمام عناصر زیرمجموعه صنعت گردشگری ما بر اساس این اعتمادسازی جلو بروند آن موقع یک برند گردشگری از ایران در دنیا معروف میشود.
امروز ترکیه توانسته این کار را انجام دهد و ماحصلش جذب تعداد زیادی گردشگر است، در حالیکه ما هنوز نتوانستیم این اعتمادسازی را انجام دهیم. دلیلش هم واضح است، ما هنوز به ضرورت سیاستگذاری، برنامهریزی مشخص، استفاده از متخصصین و پژوهشگران نرسیدیم و سلیقهای عمل میکنیم. درنتیجه کارهای زیادی در حرف مطرح میشود در حالی که هیچکدام منطبق بر واقعیات نیست.
هنرنیوز: چرا کانون ملی گردشگری تشکیل نمیشود؟
ما در گردشگری مصوبهای مبنی بر تشکیل کانون ملی گردشگری داریم. کانون ملی گردشگری متشکل از دستاندرکاران صنعت گردشگری در بخش خصوصی و دولتی مرکب
” حکایت سفرهای نوروزی ما مصداق این ضرب المثل است که سالی که نکوست از بهارش پیداست. “
از ۲۴ تا ۳۰ نفر است، که باید در بخش گردشگری هماهنگیهای لازم را انجام دهند، سپس نتایج آن را میراث فرهنگی اجرا کند. ما در بخش گردشگری مشکلات این چنینی داریم. در حقیقت صنعت گردشگری از نبود برنامهریزی و سیاستگذاری رنج میبرد، تا وقتی این رویه اصلاح نشود، دنبال استفاده از افراد متخصص هم نیستند و در کارهایشان پژوهش را مبنا قرار نمیدهند بنابراین ضرورت ایجاد کانون ملی گردشگری را هم احساس نمیکنند.
اکنون نزدیک بزرگترین تعطیلات کشور در طول سال یعنی نوروز هستیم. در حقیقت کمتر از سه ماه دیگر به تعطیلات باقی مانده است، هر چند باید از قبل در بخش گردشگری برنامهریزی میشد اما الآن اوج این برنامهریزی هاست. خوب این جا به جایی گسترده گردشگر نیازمند مدیریتی قوی است اما هنوز معاونت گردشگری مشخص نیست. تعویض در این برهه نابجا است. در این موقعیت حساس باید کسی باشد که تجربیات قبلی را داشته باشد، برنامههایش برای نوروز مشخص باشد و اکنون شروع به تشکیل ستاد تسهیلات سفرهای نوروزی کند. حکایت سفرهای نوروزی ما مصداق این ضرب المثل است که سالی که نکوست از بهارش پیداست. حال با این همه ناهماهنگی، چه آیندهای میتوان برای گردشگری متصور شد.
مریم اطیابی