نقد ادبی از سرگشتگی تا خوداندیشی و خودآگاهی
به بهانه برگزاری چهارمین همایش نقد ادبی؛
نقد ادبی از سرگشتگی تا خوداندیشی و خودآگاهی
چهارمین همایش ملی نقد ادبی با عنوان «گفتمان­شناسی ِ نقد ادبی» توسط انجمن نقد ادبی ایران با همکاری گروه زبان وادبیات فارسی دانشگاه گیلان، 16 و 17 اردیبهشت 1394 برگزار می شود.
 
تاريخ : دوشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۲۴
نقد ادبی در تاریخ خود همواره با استعاره‌ها، ایدئولوژی‌ها، اسطوره‌‌ها، بحران‌ها و سیاست‌هایی همراه بوده است. ازاین جهت، برخلاف تصور غالب، نقد ادبی پیوسته امری پسینی، ثانوی وتَبَعی بوده است البته منظور تابعیت یک طرفه یا مبتنی بر علیت خطی نیست چون نقد هم که دستخوش ایدئولوژی‌ها می‌شود گاهی در برابر آن‌ها مقاومت و آن‌ها را افشا می‌کند. سخنم بر سرِ وضعیت‌های ناخودآگاه است یعنی این استعاره‌های زیربنایی وکلانِ برخاسته از رژیم‌های حقیقت و تنش‌وتباین یا بده‌-بستانِ گفتمان‌های غالب ومغلوب وشرایط راحت وعُسرت بودند که تا حدود زیادی میدان بازی و آزادی و شکل‌ها و چهره‌های نقد را رقم می‌زدند درحالیکه خود این ایدئولوژی‌ها، استعاره‌ها و طرحواره‌های زیرساختی و کلان غالبا یا طبیعی و منطقی می‌نمایند و یا اساسا ناپیدا و نامرئی‌اند. گاهی نظریه‌های نقد این نقش پنهان را بازی می‌کنند و در چهره موّجه، آگاهی کاذبی را القا می‌کنند. ژنت گفته بود می‌خواستم نظریه را در خدمت نقد قرار دهم بر خلاف می‌لم نقد را در خدمت نظریه در آوردم. تکیه من بر سر این «بر خلاف می‌لم» است. می‌توان در این تعبیر سلطه ناخودآگاه را دید.

در جست‌و‌جوی نقطه ارشمیدسی
نقد ادبی خودآگاه یا ناخودآگاه مانند ایدئولوژی پیوسته به دنبال نقطه‌ای ارشمیدسی است گرچه این تکیه‌گاه مطمئن و ثابت هرگز حاصل نمی‌شود. همین است که‌گاه به اصول موضوعه و عقل متعارف اعتماد می‌کند و آن را «قرائت معصومانه» می‌داند؛ غافل از آنکه شعورِمتعارف با آگاهی‌ها و نظریه‌های انباشته‌شده وطبیعی‌شده‌ سروکار دارد و‌گاه به نظام‌های زیبایی‌شناختی محافظه‌کار یا انقلابی تن می‌دهد و زمانی به سراغ آبشخورهای فلسفی ومعرفتی می‌رود تا سرچشمه‌هایش را بشناسد؛‌گاه چهارچوب‌های نقد را از روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، اسطوره‌شناسی، بوم‌شناسی می‌گیرد یا برمی‌سازد. تاریخ نقد ادبی و زیبایی‌شناختی و فلسفی، نشانگر جابه‌جایی‌های مداوم همین نقطه اتکاست که هربار با کانونی‌سازی مفهوم یا مولفه‌ای (مانند متن، مخاطب، بینامتن، زبان، فرم، ساخت و روایت و..) موجی از نقدهای جدید به راه می‌افتد.

نقد به مثابه امکان
شتاب تطور نقد ادبی و گستردگی و پیچیدگی آن در چند قرن اخیر در مقایسه با سیر آرام وتدریجی آن در طول قرون، گرچه به تعبیر ِ «زیمل»، جهانی عظیم از «امکان‌ها» را فراپیشِ جامعه وانسان مدرن می‌نهند اما غفلت از این «وجه امکانی» می‌تواند فاجعه‌بار باشد. نقد و نظریه مثل دیگر امور عوالم انسانی؛ ازسنخِ «امکان» (به معنی سلب ضرورت) هستند یعنی قاعدتا باید چشم‌اندازهایی را بگشایند و شیوه‌هایی از دیدن را پیش ‌نهند اما عملا در بسیاری از موارد ویژگی‌هایِ گشودگی، بازبودگی، پویایی و منعطف بودنشان از دست می‌رود و به مثابه اموری الزام‌آور و محتوم تلقی می‌-شوند. ولعِ سیستم‌سازی والگو‌پردازی و میل مفرَط به ساده‌سازیِ «نظریه‌ها» وکاربردی‌کردن آن‌ها نیز مزید بر علت می‌شوند.

کالاشدگی نقد
در مطالعات تاریخیِ نقد ادبی می‌توان شاهد ازدست‌رفتنِ ریشه‌ها و هسته‌های انقلابی و پویای نظریه‌ها و جریان‌های نقد و تبدیل شدنشان به کلیت‌های سرکوبگر وکلیشه‌های سترون بود. بسیاری از نقد‌ها ونظریه‌ها در سرآغازهای شکل‌گیری خود، واجد حیثِ واکنشی بودند. یعنی نسبت به موقعیتی یا ساختاری مقاومتی را شکل می‌دادند و در برابر آن‌ها موضع می‌گرفتند اما تفسیرهای بعدی یا کاربرد سهل و ساده آن‌ها بتدریج ویژگی نخستین آن‌ها را می‌زداید تا ابزار مناسبی برای استفاده در نقد متون باشند. این فرایند به شیء شدگی یا «کالاشدگیِ نقد» منجر می‌شود. البته چنین چیزی در بلبشوی بازار نقد و ازدحام نظریه‌ها، امری است طبیعی. از پیامدهای این کالاشدگی و شیء‌وارگی نقد، شکل‌گیریِ نقدهای مشابه و ملال‌آور در قالب فرمول «یک سایز که به همه بخورد» است.

نقد به مثابه فرازبانی خنثی
بخش عمده‌ای از نقد امروز به تعبیر باربارا جانسن اعمالِ نوعی «فرازبان خنثی» است بر متون به مثابه ابژه‌هایی منفعل و معزول از فرهنگ و تاریخ وسیاست. طبیعی است که چنین فرازبان خنثایی، نقدی خنثی به بار خواهد آورد. چنین نقدی، هم پیشاپیش ریشه‌های انقلابی نظریه‌های پویا را خشکانده است و هم حرکتِ متن و حیات آن را می‌بندد و متوقف می‌کند و متن را مصادره می‌کند و چهارچوب‌های خود را بر آن تحمیل می‌کند.

خوداندیشی و خودآگاهی نقد
اما نقد ادبی به تبَعِ دیگر حوزه‌های‌شناختی و فرهنگی جهان نوین با فاصله‌مندی‌ای خودآگاهانه و با دغدغه خوداندیشی که شکلی از خودآگاهی نسبت به موقعیت بحران‌ است به خود و موقعیت-های تاریخی خود می‌نگرد. این خوداندیشی/ معطوف به خود بودن که ریشه‌های تاریخی آن را می‌توان در بحران معرفتی قرون هفده و هجده بازجُست سبب می‌شود تا نقد در هیات «فرانقد» چشمی به خود بازکند و بیماری و بحران خود را دریابد و مخمصه‌ها و برون‌شو‌هایش را بازشناسد.
***
همایش گفتمان‌شناسی نقد ادبی که چهارمین برنامه از سلسله همایش‌های انجمن نقد ادبی است ضمن استقبال از طرح هرگونه چشم‌انداز نو در حیطه نقدونظریه ادبی؛ عمدتا به دنبال بازشناسیِ جریان نقد ادبی و موقعیت تاریخی، فرهنگی و سیاسی آن در ایران است. ازاین رو گفتمان‌شناسی را که عملا فضاهای متنوع وگسترده‌ای را برای بررسی‌های انتقادی می‌گشاید پیشنهاد کرده است با این رهیافت تا حدودی می‌توان از آسیب‌های پیشگفته اجتناب کرد چون عملا مجالی است تا با «نگاهی مُرکّب» به جریان نقد نگریست.

- بیش از صد مقاله به دبیرخانه همایش رسید که پس از داوری بر مبنای معیارهایی چون سنخیت با رویکرد همایش، نوآوری، طرح مساله، حل مساله و واکاوی و واسازیِ قالبواره‌های نقد و نظریه ادبی، تعدادی از مقالات برگزیده شد. طبعا همه این مقالات وافی به مقصد ومقصود همایش نیستند چنانکه از نظر ارزش‌های علمی وتحقیقاتی در یک قرار نمی‌گیرند. مقالات رسیده عمدتا در محورهای «بررسی-های گفتمانی»، «معرفی و کاربرد نظریه»، «نقد نظریه» یا نقد نقد» و «نقد اثر» هستند. نویسندگان مقالات غالبا از استادان ومحققانی هستند که اهتمام اصلی آن‌ها نقد و نظریه ادبی است. بخش عمده‌ای از مقالات هم سنخ با رهیافت اصلی همایش است گرچه به بسیاری از محورهای پیشنهادی پرداخته نشده است. خصوصا محورهایی چون «نسبت‌ها و روابط نظریه ادبی با دیگر حوزه‌های گفتمانی؛ نهادهای اجتماعی- فرهنگی و نظریه و نقد ادبی؛ شخصیت‌های جریان‌ساز در حوزه نقد ادبی؛ تفاوت، تعامل و همپوشی‌های نقد ادبی دانشگاهی و برون‌دانشگاهی، بررسی تحلیلی- انتقادی کتب و مقالات در حوزه «پیشینه نقد ادبی در ایران، نقش ترجمه در شکل‌گیری و جهت‌دهیِ نقد ادبی در ایران (گفتمان‌ها، ایدئولوژی‌ها، ساختار‌ها)؛ تحلیل گفتمانی ترمینولوژی نقد نوین ایران؛ گزاره‌های بنیادین نظریه و نقد ادبی در دوران معاصر؛ تأثیرجریان‌ها و مکتب‌های خارجی بر نقد ادبی ایران (روسی، فرانسوی، انگلیسی-آمریکایی و....).
طبعا برای بررسی همه این موارد مجال‌های دیگری لازم است و در حوصله یک همایش با زمان‌بندی محدود نمی‌گنجد. امیدواریم بخشی از این‌ها در گفت‌و‌گو‌ها و میزگرد یا در بخش پرسش وپاسخ طرح شوند.

علیرضا نیکوئی (عضو هیات علمی دانشگاه گیلان)
دبیر چهارمین همایش ملی نقد ادبی
کد خبر: 80554
Share/Save/Bookmark