گزارشي از روند نگارش كتاب «آنك يتيم ..» و نمايش راديويي از سرزمين نور
 
تاريخ : چهارشنبه ۱۶ تير ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۲۳
رهبر معظم انقلاب در ديدار عوامل برنامه راديويي «از سرزمين نور» و نويسنده كتاب«آنك يتيم نظر كرده» از اين برنامه و كتاب تجليل كردند كه در ادامه گزارشي درباره چگونگي نگارش اين رمان و توليد نمايش راديويي آن در ادامه مي‌آيد.

به گزارش هنر نیوز به نقل از فارس و پايگاه اطلاع‌رساني دفتر حفظ و نشر آثار آيت‌الله خامنه‌اي، رهبر معظم انقلاب در ديدار عوامل برنامه راديويي «از سرزمين نور» و نويسنده كتاب«آنك يتيم نظر كرده» از اين برنامه و كتاب تجليل كردند كه در ادامه گزارشي درباره چگونگي نگارش اين رمان و توليد نمايش راديويي آن در ادامه مي‌آيد.

محمدرضا سرشار نويسنده كتاب«آنك يتيم نظر كرده» در باره نگارش كتاب مي‌گويد: فكر نوشتن از سرزمين نور از سال 1359 در ذهن من افتاد. اولين موجبش اين بود كه مي‌‌ديدم هيچ كتاب داستاني ارزشمندي در مورد زندگي پيامبر(ص) براي نوجوانان ما منتشر نشده است.

دوم اينكه ميدانستم كه اگر چنين كاري صورت بگيرد، در نگاه نوجوانان خواننده‌ اين اثر به پيامبر و احساس آنان نسبت به دين‌‌شان، يك تحول اساسي مثبت به وجود خواهد آمد. ضمن آنكه زندگي پيامبر ما آنقدر پر حادثه و پركشش است كه جدا از جنبه‌ الهي و ديني آن، به خودي خود، مي‌‌تواند موضوع يك داستان بسيار جذاب و پرهيجان باشد. به شرط آنكه اين موضوع، در دست يك نويسنده، به معني درست كلمه، قرار بگيرد. و البته، طمعِ بردن ثواب و اجرا آخرتي نيز، در اين كار بي‌‌تاثير نبود.



بار اولي كه نوشتن اين مجموعه را شروع كردم، سال 1359 يا 1360 بود. دو مجلد آن را هم نوشتم و براي انتشار به كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان دادم. اين دو مجلد، براي چاپ در آنجا به تصويب رسيدند. اما وقتي خوب فكر كردم، ديدم براي ادامه‌ كار و نوشتن مجلدهاي بعدي آن نياز به فرصت و مطالعات بيشتري دارم. بنابراين، با آنكه صرف‌‌نظر كردن از پيشنهاد بسيار وسوسه‌‌انگيز چاپ آن دو مجلد تصويب شده در كانون،‌ برايم چندان هم آسان نبود، به حرمت نام پيامبر (ص) و اهميت موضوع، هر طور كه بود بر اين وسوسه غالب شدم و از كانون خواستم كه دست نگه دارد و آن دو مجلد را چاپ نكند. اما متاسفانه تا سال 1366، توفيق ادامه‌ كار را پيدا نكردم. در اين سال، تركيبي از همان دو مجلد نوشته شده در سال 1359 يا 1360 را با نثر و ساختماني جديد در يك مجلد، به نام "يثرب، شهر يادها و يادگارها " نوشتم؛ كه در سال 1367 منتشر شد. اما باز هم گرفتاري‌‌هاي شغلي و زندگي، ترس از دشواري‌‌ها و اهميت كار، باعث شد كه نتوانم مجلدهاي بعدي اين مجموعه را آماده و منتشر كنم. تا آنكه در سال 1372 بعد از صحبتي كه با دوستم آقاي محمد ميركياني، در مورد تهيه يك برنامه‌ نمايشي راديويي راجع به زندگي پيامبر(ص) كرديم، دنباله كار را گرفتم. حاصل اين قول و قرار، نوشتن 77 برنامه‌ نيم ساعته‌ روايت نمايش راديويي در اين مورد، زير عنوان "از سرزمين نور " بود. كه همين‌‌ها هم تبديل به چهارده مجلد كتاب‌‌هاي "از سرزمين نور " شد.

البته، اين مجموعه را من اول به صورت كتاب و به نيت چاپ شدن مي‌‌نوشتم، و بعد آن را به صورت يك متن راديويي تنظيم مي‌‌كردم. همچنين اين كار، كاملا پيوسته نوشته نشد. يعني وقتي 44 برنامه راديويي (دوازده مجلد از اين مجموعه) نوشته شد، تا مدتي نتوانستم كار را ادامه دهم. (تقريبا يك سالي فاصله افتاد) بعد هم كه 33 برنامه ديگر را نوشتم، كه دو مجلد آخري اين مجموعه شد، باز كار متوقف ماند و اين برمي‌‌گردد به سال 1375. بعد از آن ديگر اصلا نتوانستم كار را ادامه دهم تا امروز. يعني داستان، در سال پنجم بعثت متوقف مانده است و توفيق ادامه‌ آن را پيدا نكرده‌ام. حتي به راديو هم گفتم كه كسي ديگر را به جاي من پيدا كنند تا لااقل برنامه‌ راديويي آن تعطيل نشود. آنها بعد از مدتها چانه زدن و ابراز نگراني، سرانجام با دلخوري تن به اين كار دادند. به طوري كه الان يك سالي است برنامه راديويي آن، به قلم يكي ديگر از نويسندگان ادبيات كودك و نوجوان منتشر مي‌‌شود. روزي كه كار را متوقف كردم به دو دليل بود؛ اول، انجام يك كار لازم شخصي، كه سالها به دليل‌‌هاي مختلف آن را به عقب انداخته بودم و ديگر داشت دير مي‌‌شد. دوم، احساس خستگي و نياز به استراحت؛ به خصوص كه مايل بودم فشار راديو پشت سرم نباشد كه مجبور باشم در يك زمان معين، كار را تمام كنم. امروز آن كار شخصي انجام شده است. در حالي كه مي‌‌بينم اگر در آن زمان انجام نمي‌‌شد شايد نه تنها دير نمي‌‌شد، بلكه امسال شرايط بسيار مناسب‌‌تري براي انجام كار فراهم است. يعني به عبارت ديگر، من با دست خودم باعث از دست رفتن يك شرايط بهتر براي خودم شده‌‌ام. در مورد دوم هم، شايد آن خستگي برطرف شده باشد، اما ديگر آن وقت‌‌هاي باز و گسترده و پيوسته، و آن شرايط مناسب گذشته، براي ادامه كار فراهم نيست و شايد تا چند سال ديگر هم فراهم نشود اين است كه كارم شده است حسرت خوردن بر توفيق از دست رفته و دعا براي به دست آمدن آن توفيق. گاهي هم ته دلم نگران مي‌‌شوم كه نكند ناسپاسي كرده‌‌ام، كه آن توفيق از من گرفته شده است. و از خداوند طلب بخشش مي‌‌كنم.

من فكر مي‌‌كنم توجه به كتاب "آنك آن يتيم نظركرده " نه به خاطر خود اثر بوده و نه به خاطر نويسنده اثر، بلكه صاحب اثر يعني وجود پيامبر(ص) باعث شده در اين سال به اين كتاب توجه شود.... برنامه راديويي "از سرزمين نور " كه براساس اين كتاب تهيه مي‌‌شد به طور مستقيم با استقبال مردم روبه‌‌رو مي‌‌شد. مردم تماس مي‌‌گرفتند و مي‌‌گفتند كه آدم‌‌ها و حوادث داستان را در هنگام روايت داستان مي‌‌بينند. و اين باعث شده بود مخاطبان با اين برنامه و اين اثر ارتباط برقرار كنند. وقتي تماس‌‌هاي مردم را مي‌‌شنيدم حس مي‌‌كردم آرزوي من برآورده شده است. دغدغه‌ نوشتن راجع به رسول اكرم (ص) اولين بار در سال 1358 در من به وجود آمد. چندين علت هم داشت، كه مهمترين آنها رماني بود كه من در دوره‌ نوجواني درباره‌ زندگي رسول اكرم(ص) خوانده بودم. البته اين كتاب به لحاظ سنديت چندان مورد قبول علماي شيعه نبوده؛ ولي به اين دليل كه خيلي به شخصيت پيامبر نزديك شده بود، روي من اثر گذاشت. نتيجه‌ اين مطالعه، احساس قرابت و عشق عميق‌‌تر به پيامبر اكرم (ص) بود. بعدها هر داستاني را تجزيه و تحليل كردم. ديدم هيچ كتابي به آن معني نتوانسته زندگي ايشان را به نحو مطلوبي براي گروه سني كودك و نوجوان بكشد. همان موقع با خودم قرار گذاشتم روزي كه به اشرافي كافي در داستا‌‌ن‌‌نويسي رسيدم، اهتمامم را در مورد معرفي پيامبر اكرم(ص) در قالب داستان به خرج دهم.

يكي از انتقادهايي كه به من [در مورد مجموعه‌ي از سرزمين نور] وارد شد، انتقاد رهبر معظم انقلاب به نثر كتاب بود. ايشان فرموده بودند نثر كتاب، نثر خوبي است اما براي گروه سني كودك و نوجوان، نثر فاخري است. حتي برخي مربيان كانون پرورش فكري بعد از چاپ كتاب در نامه‌‌اي اين انتقاد را به من كردند. من هم سعي كردم در بازنويسي‌‌هاي بعدي نثر كتاب را اصلاح كنم و كمي آن را ساده‌‌تر كنم. لحن در داستان، مثل موزيك متن در فيلم و تقريبا موسيقي در ترانه است. همچنين، لحن يكي از عناصر مهم در فضاسازي داستان، به خصوص داستان‌‌هاي تاريخي و غير اين زماني است. لحن مي‌‌تواند به سرعت در نوع داستان شاعرانه، جدي، طنزآميز و... را هم به خواننده معرفي كند. من در مجموعه پانزده جلدي "از سرزمين نور " به اين عنصر مهم داستاني تاكيد و توجه داشته‌‌ام. اگر دقت كنيد مي‌‌بينيد كه ضرباهنگ جملات و عبارات، حتي به تناسب نوع صحنه و حالات قهرمانان اصلي تغيير مي‌‌كند؛ و تابعي از آنها و در خدمت القاي هر چه بيشترشان است.

محمد ميركياني كه سردبير برنامه‌ راديويي "سرزمين نور " بود نيز در اين باره مي‌گويد: درباره كتاب "آنك آن يتيم نظركرده " به نكاتي اشاره مي‌كنم كه مفيد و كمتر شنيده شده باشد. دو ديدگاه را بايد درباره اين رمان مطرح ‌كنم. يكي از منظر كار ادبيات داستاني و يكي هم ارزش‌هاي رسانه‌اي. چرا كه اين برنامه براي اولين‌بار و پيش از اينكه به شكل يك اثر مكتوب عرضه شود، از راديو و تحت برنامه "از سرزمين نور " توليد و پخش شد. يعني تبديل به يك برنامه شنيداري شد. نمايشنامه راديويي كه در شبكه اول صداي جمهوري اسلامي ايران توليد و پخش گرديد. پيش از اين كه "سرزمين نور " از راديو پخش شود، شكل و ساختار برنامه‌هاي نمايشي و مخصوصاً برنامه‌هاي نمايشي مرتبط با تاريخ اسلام ساختاري كاملا متفاوت داشت. معمولا برنامه‌هاي تاريخي مرتبط با تاريخ اسلام كه در قالب برنامه‌هاي نمايشي راديويي توليد مي‌شود، تحت تاثير نمايش صحنه‌اي، برنامه‌هاي ساختاري يكنواخت و يكسويه و سطحي داشت.

مثلاً توصيف شخصيت‌ها در آنجايي كه به نيكان، بزرگان و اولياء دين پرداخته مي‌شد به ويژه ساحت مبارك پيامبر اكرم(ص) با اشارات كاملاً تكراري و نمايشي و عرضه قالب اوليه ديد سوم شخصي او اشاره به جايگاه و حضور پيامبر در نمايش‌هاي راديويي مي‌شد. معمولاً در اين نمايش‌ها از زبان شخصيت‌هاي فرعي حالات و گفتار پيامبر اسلام نقل مي‌شد.

اما در اين برنامه راديويي براي اولين بار بود كه به ساحت، جايگاه و شان معنوي پيامبر اسلام محفوظ نگه داشته مي‌شد و مورد احترام بود. حضور پيامبر اسلام به خاطر انتخاب زاويه ديدي كه آقاي سرشار داشتند كاملا ملموس، نزديك و حسي بود. من اگر مثال بزنم فرض بفرماييد در جايي گفته مي‌شود پيامبر اسلام در كوچه‌هاي مدينه در حال حركت هستند و از زبان شخصيت‌هاي فرعي گفته مي‌شود نگاه كنيد پيامبر رفت. اين زاويه ديد و نوع نگاه، يك شكل كاملا تكراري يكنواخت و فضايي كه ايجاد مي‌كرد دور از ذهن مخاطب بود. اما در برنامه "از سرزمين نور " و حتي كتاب مزبور، نويسنده با انتخاب زاويه ديد متغير، يك فضايي كاملا جديد راديويي ايجاد كرد به گونه‌اي كه ما هم حضور پيامبر را به شكل مستقيم، ملموس و حس‌برانگيزي در داستان داشتيم و هم به گونه‌اي در اين برنامه‌ها مطرح شد و زاويه ديد داستاني كه به عنوان بزرگترين شخصيت هستي بعد از خداوند محفوظ نگه داشته شد. نايل شدن به اين مهم به خاطر هنر و توانايي آقاي محمدرضا سرشار بود.

جالب آنكه بعد از توليد برنامه "سرزمين نور " بسياري از برنامه‌هاي نمايشي راديويي و حتي تلويزيوني تحت تاثير اين زاويه ديد، توليد شدند. من يادم هست برنامه‌هاي نمايشي متعددي را كه با اين شيوه توليد شد. برنامه‌هاي مرتبط با تاريخ اسلام هم با اين شيوه توليد شد و معمولا تهيه‌كننده اين برنامه‌ها گروه معارف اسلامي شب اول سيما بود. به نظر من خود اين يك تحول بزرگ و نقطه عطف بود در تاريخ توليد برنامه‌هاي نمايشي مرتبط با صدر اسلام كه اصلا آن زمان به آن توجه نشده بود.

خيلي راحت و صريح عرض كنم تا زماني كه برنامه‌اي با عنوان از سرزمين نور يعني محتواي اين كتاب در قالب يك نمايش راديويي به مردم عرضه نشده بود برنامه‌هاي مذهبي و نمايشي راديو جدي گرفته نشده بود. براي اولين بار بود كه تيم كاملا حرفه‌اي در قالب نگارش، ساخت موسيقي و بازيگري يك نمايش عظيم مرتبط با ساختار اسلام را توليد كردند و روي آنتن راديو بردند. آثار تصويري و ادبي مرتبط با تاريخ اسلام هر اندازه مخاطب را با جزئيات آشنا كنند تاثير بيشتري مي‌گذارند و ميزان باورپذيري مخاطب را نسبت به آن موضوع بالا مي‌برند. و نكته مهم ديگري كه درباره اين اثر ارزش داشت، همين پرداختن به جزئيات بود كه در مخاطب ايجاد يك شوق معنوي مي‌كرد. يعني مخاطب احساس مي‌كرد كه آن روزگار را مي‌بيند و در آن زندگي مي‌كند و آنچه كه باورش هست درباره پيامبر اسلام فقط يك باور معنوي و معتبر نيست. آنچه كه در اين اثر اتفاق مي‌افتاد وقايع كاملا ملموس، زنده، تاثيرگذار و حيات‌بخش بود. به نظر من تلاش‌هايي كه آقاي سرشار كردند در اين اثر پرداختن به جزئيات و توصيف آن، از ارزش بسيار بالايي برخوردار است. همچنين انتخاب زاويه ديد متغير بود كه قدرت بالايي مي‌داد. نويسنده براي پرداختن به حوادث و ماجرا، اما در عين اينكه قدرت بالايي به نويسنده مي‌داد كار سخت و دشواري هم بود. يعني هماهنگي بين ابعاد و زواياي اين زاويه ديد و رعايت كردن منطق داستاني و فراموش نكردن آنچه كه روي داده در بخشي از داستان نياز به تبحر و توانايي ويژه در نويسنده دارد كه سرشار به خاطر تجربه سالها كار و نگارش و شناختي كه از حوزه ادبيات داستاني داشتند به خوبي از پس اين امر برآمدند.

نكته سوم كه به نظر من خيلي مهم است اين بود كه بعد از "آنك آن يتيم نظر كرده " در عرصه كتاب كودك و نوجوان در ارتباط با تاريخ اسلام بسياري از نويسندگان نگارش تاريخي مرتبط با تاريخ اسلام را جدي‌تر گرفتند و سعي كردند با وسواس بيشتر، و دقت و تامل بيشتري بنويسند و جالب اينكه لزوم تاسيس و تخصيص جوايز ادبيات ديني كودك و نوجوان احساس شد. اين‌ها همه از اثرات گران‌بهاي نگارش اين كتاب بود. كتابي كه يك سنت حسنه را ايجاد كرد.

کد خبر: 12784
Share/Save/Bookmark