در اواسط سال ۱۳۵۸ شبکه یک تلویزیون ایران شروع به پخش برنامه ویژهای کرد که برای همه کسانی که امام خمینی(ره) را رهبر سیاسی بزرگترین انقلاب قرن بیستم میدانستند، بسیار هیجانانگیز بود؛ تفسیر سوره حمد از سوی امام خمینی(ره). این برنامه بلافاصله بعد از شروع پخش به فاصله کوتاهی تعطیل میشود و قسمتهای پخش شده نیز هیچگاه دیگربار پخش نمیشود. البته هنوز نظر واضحی درباره علت تعطیلی این برنامه تفسیر اعلام نشده است.
ایام ارتحال امام راحل و رهبر فقید و عظیمالشأن انقلاب اسلامی ایران، با بزرگترین رویداد قرآنی جهان اسلام مصادف شده است. یکی از ابعاد مهم شخصیت امام خمینی(ره)، علاوه بر ابعاد سیاسی و فقهی، بعد تفسیری ایشان است که برجستهترین وجه آن در تفسیر سوره حمد منعکس شده است. به همین بهانه حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی رضایی اصفهانی، مدیر مرکز تحقیقات قرآن کریم المهدی(عج) در گفتوگویی با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم به بیان مختصات منهج و گرایشهای تفسیری در اندیشه امام خمینی(ره) پرداخته است:
امام خمینی(ره): «مجمعالبیان ما تفسیر خوبی است»
امام خمینی(ره) در تفسیر سوره حمد، به روشها و گرایشهای تفسیر قرآن توجه کرده و روش تفسیر عرفانی محییالدین عربی و روش تفسیر علمی طنطاوی و تفسیر اجتماعی سیدقطب را ناقص دانسته و از روش جامع مرحوم طبرسی در مجمعالبیان به نیکی یاد کرده است. امام تصریح میکند که «مجمعالبیان ما، که تفسیر خوبی است و جامع بین اقوال عامه و خاصه است». امام در ادامه با رد تفسیر به رأی کمونیستها و چپها را سرزنش میکند که آرای خود را بر قرآن تحمیل کردهاند.
گرایشها و روشهای تفسیری در اندیشه امام خمینی(ره)
امام از میان روشهای مختلف تفسیری به روش تفسیر اشاری یعنی تفسیر باطنی و عرفانی توجه ویژهای داشته است که این روش در تفسیر سوره حمد به خوبی آشکار است. ایشان همچنین در میان گرایشهای تفسیری به گرایش عرفانی، فلسفی، اخلاقی و اجتماعی توجه بیشتری نشان داده است و در تفسیر خود جهتگیری سیاسی، جهادی و تقریبی را مد نظر قرار داده است.
نمونه روش تفسیری قرآن به قرآن در آرای امام را در تفسیر حمد میتوان دید؛ ایشان از آیات دیگر قرآن از جمله آیه نور کمک می جوید تا نتیجه بگیرد که همه حمدها از آن خدا و جلوه اوست: «الحمد یعنی همه حمدها، هرچه حمد هست، حقیقت حمد مال اوست. ما خیال می کنیم که داریم زید را تعریف می کنیم، عمرو را تعریف می کنیم ما خیال می کنیم که داریم از این نور شمس، از این نور قمر تعریف می کنیم، از باب اینکه نمی دانیم. از واقعیت چون محجوبیم خیال می کنیم داریم این را تعریف می کنیم؛ لکن پرده وقتی برداشته می شود می بینیم نه، همه تعریفها مال اوست، برای این جلوه اوست که شما از او تعریف می کنید. «الله نور السموات والارض» هر خوبی هست از اوست، تمام کمالات از اوست، از اوست یعنی اینکه همان جلوه است. با یک جلوه ای همه عالم موجود شده، و ما گمان می کنیم که خودمان داریم عمل می کنیم... ».
امام خمینی(ره) همچنین در موارد متعددی از روش تفسیر روایی استفاده و برای توضیح آیات به احادیث پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) استناد کردهاند، از جمله در تفسیر آیه «اهدنا الصراط المستقیم» به روایت پیامبر(ص) استناد میکند تا نشان دهد که صراط مستقیم همان حد وسط است. سپس به روایت امام باقر(ع) استناد کرده تا مصادیق آن، یعنی ائمه(ع) را مشخص سازد. البته روش تفسیر روایی امام خمینی(ره) بر اساس احادیث پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است و با اهل سنت در تفسیر روایی تفاوت دارد، ایشان تفاسیر صحابه و تابعین را در تفسیر حجت و منبع معصومانه نمیداند.
امام خمینی(ره) همچنین در تفسیر از هر دو شیوه تفسیر عقلی (تفسیر قرآن با عقل مصباحی و عقل برهانی) استفاده کرده و بهترین مثال در این زمینه تفسیر عقلی و حکمی آیه «مالک یوم الدین»، تبیین عقلی علم و علیت پروردگار و استفاده از مطالب عقلی در تبیین مشیت الهی است. روش امام خمینی(ره) در پذیرش تفسیر عقلی و استفاده از آن در تفسیر قرآن، راه ایشان را از تفاسیر اشعری مثل تفسیر فخر رازی جدا میکند. چون عقل راه تأویل آیات متشابه (به ویژه در مبحث صفات الهی و رؤیت و...) را باز میکند.
آیات کیهانشناسی قرآن مخالف هیئت بطلمیوسی است
ایشان به روش تفسیر علمی نیز توجه داشتهاند و گاهی به پیشگامی قرآن کریم بر علوم تجربی اشاره کردهاند. البته ایشان در این زمینه از شیوه صحیح تفسیر علمی یعنی استخدام علوم در فهم قرآن استفاده کردهاند و حتی از تفسیر طنطاوی (الجواهر فی تفسیر القرآن) که یک تفسیر علمی است یاد کرده و آن را ناقص شمردهاند. برای نمونه امام خمینی با استشهاد به آیات قرآن معتقد است آیات کیهانشناسی قرآن مخالف هیئت بطلیموسی است:
«لسان قرآن را ببینید که «زیّنّا السماء الدنیا بزینة الکواکب» به عکس هیئت بطلیموسی، سماء دنیا، یعنی همین کهکشانی هم که شما می بینید؛ همه اینها آسمان پایین است، سماء دنیا است. آن پایین ترها، آسمانها و این کهکشانها آن قدری اش که پیدا شده است، یعنی زینت داده شده است. آنها دارای میلیونها شمس و بالاتر است ، و فوق اینها میلیاردها کهکشان و میلیاردها چیز و ماوراء آنها هم خدا می داند. این عالم ماده است که تاکنون بشر دستش به آن نرسیده، نه در طرف اوجش، نه در طرف حضیضش».
روش تفسیری اشاری (عرفانی ـ باطنی) از جمله روشهایی است که امام در تفسیر خود از آن بهره جسته است. ایشان در مورد برداشتهای عرفانی از قرآن میگوید: «یکی دیگر از حُجب که مانع از استفاده از این صحیفه نورانیه است اعتقاد به آن است که جز آنکه مفسران نوشته یا فهمیده اند کسی را حق استفاده از قرآن شریف نیست، و تفکر و تدبر در آیات شریفه را با تفسیر به رأی که ممنوع است اشتباه نموده اند و به واسطه این رأی فاسد و عقیده باطله، قرآن شریف را از جمیع فنون استفاده عاری و آن را به کلی مهجور کردهاند، در صورتی که استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچ وجه، مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رأی باشد...».
برداشتهای عرفانی از آیات قرآن تفسیر نیست
امام خمینی(ره) برداشتهای عرفانی از آیات را از مقوله تفسیر نمیداند، بلکه از باب لوازم کلام (که شاید مقصود ایشان بطون باشد) میشمارد. بنابراین ایشان به تفسیر عرفانی باطنی ضابطهمند اشاره دارد که متکی بر عقل است و منتهی به تفسیر به رأی نمیشود. ایشان از طرفداران روش تفسیر اشاری صحیح است و در موارد متعددی از تفاسیر خود از مطالب باطنی و عرفانی استفاده کرده است، اما یادآوری کرده تفسیر عرفانی نباید به تفسیر به رأی منتهی نشود. از این رو نباید مفاد آیات و روایات منحصر در معنای عرفانی آن شود.
استفادههای عرفانی امام خمینی(ره) از آیات و بیان باطن و معارف عرفانی آنها در کتاب تفسیر سوره حمد، سرالصلوة و آداب الصلوة و... به چشم میخورد. از جمله الهام عرشی در باب عرش و چهار اسم الهی در سوره حمد، تنبیه عرفانی در مورد تقدم رب در سوره حمد، تفسیر عرفانی سوره توحید و... است. البته امام تأکید میکند که نباید سخنان پیامبران و ائمه(ع) را منحصر در معانی عرفی و ظاهری دانست و خود را از معارف عرفانی آن محروم کرد.
اینها مقصد خودشان را میخواهند به اسم اسلام به خورد جوانهای ما بدهند
امام خمینی(ره) تفسیر به رأی را ممنوع می شمارد و در ابتدای سوره حمد، در مورد آن هشدار میدهد که «در این اواخر هم یک اشخاصی پیدا شده اند که اصلاً اهل تفسیر نیستند، اینها خواسته اند مقاصدی را که خودشان دارند به قرآن و به سنت نسبت بدهند. حتی یک طایفه ای از چپیها و کمونیستها هم به قرآن تمسک میکنند، برای همان مقصدی که دارند اینها اصلاً به تفسیر کار ندارند، به قرآن هم کار ندارند، اینها مقصد خودشان را میخواهند به خورد جوانهای ما بدهند، به اسم اینکه این اسلام است.
اشخاصی که رشد علمی زیاد پیدا نکردهاند، جوانهایی که در این مسائل و در مسائل اسلامی وارد نیستند، کسانی که اطلاع از اسلام ندارند، نباید اینها در تفسیر قرآن وارد بشوند و اگر روی مقاصدی آنها وارد شدند، نباید جوانهای ما به آن تفاسیر اعتنا کنند. و از چیزهایی که ممنوع است در اسلام تفسیر به رأی است که هر کسی آرای خودش را تطبیق کند بر آیاتی از قرآن، و قرآن را به آن رأی خودش تفسیر و تأویل کند و یک کسی مثلاً اهل معانی روحیه است، هرچه از قرآن به دستش می آید تأویل کند و برگرداند به آن چیزی که رأی اوست. ما باید از همه این جهات احتراز کنیم؛ و لهذا دست ما در باب قرآن بسته است».
بنابراین امام خمینی از تفسیر به رأی به شدت پرهیز کرده و حتی برای احتیاط در تفسیر سوره حمد تصریح میکند که «مطالبی که من در تفسیر میگویم به خدا نسبت نمیدهم، بلکه به صورت احتمالی میگویم». با توجه به اینکه امام خمینی(ره) تفسیر عقلی را پذیرفتهاند، به مرز تفسیر به رأی با تفسیر عقلی توجه داشتهاند و همچون عبدالرحمن العک، تفسیر به رأی را همان تفسیر عقلی تلقی نمیکند.