رفتن به جنگ نقاشی راحت نیست
احمد اسفندیاری در گفتگو با «هنر نیوز»:
رفتن به جنگ نقاشی راحت نیست
 
تاريخ : يکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۴۳
در طول تاریخ ایران، همواره هنرمندان از محبوبیت والایی بین عام و خاص برخوردار بوده‌اند. هنرمندان، مثال خلق‌كننده و مروج زیبایی وگاهی هم آیین‌های معنوی و انسانیت به‌شمار می‌رفتند.

در طول تاریخ ایران، همواره هنرمندان از محبوبیت والایی بین عام و خاص برخوردار بوده‌اند. هنرمندان، مثال خلق‌كننده و مروج زیبایی وگاهی هم آیین‌های معنوی و انسانیت به‌شمار می‌رفتند. مردم همواره در رویاهای آنان به‌‌سر برده و تلخی و یكنواختی زندگی روزمره را با پیوستن به دنیای غریب آنها آغشته به شادمانی و وارستگی نموده‌اند. در دوران معاصر كه تكنولوژی، آدمی را از تمامی شئونات اولیه زندگی دورساخته و چنان غلبه خود را آشكار نموده كه بسیاری از ضد ارزش‌ها را به ارزش بدل كرده، فاصلۀ انسان از هنر ناب و اصیل، هر روز بیشتر و بیشتر می‌شود. دریغا كه دیگر نه آدمیان همان آدمیان‌اند و نه هنر جایگاه كهن خود را حفظ كرده است. ایده گفت‌وگو با هنرمندان برگرفته از نگاهی قدردان و جست‌وجوگر در ذهن وخاطرات هنرمندان پیشكسوت ایران زمین است. در این گفت و گو به سراغ استاد احمد اسفندیاری نقاش پیشکسوت معاصر ایران رفته ایم.



هنرنیوز: در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

شاید باورتان نشود اما این چند روز اخیر با این گرمای هوا نتوانستم هیچ کاری را انجام دهم. کارهایی را به‌صورت متفرقه انجام می‌دهم اما کار خاصی را در دست ندارم. قرار شده است که نمایشگاهی از آثارم در موزه هنرهای معاصر برگزار شود که خبر رسیده است این نمایشگاه در ماه آبان برگزار خواهد شد.



هنرنیوز: نمایشگاه‌های نقاشی امروز کشورمان را چگونه می‌بینید؟

نسل اول نقاش‌های کشورمان مکتبی را به وجود آورد که مخصوص خود ایران شد. این نسل شامل افرادی چون آقایان ضیاپور، حمیدی، جوادی پور،کاظمی، ویشکایی و خانم ریاضی بودند تا اکنون به کارها و آثار آنها توجه خاصی می شود. نسل‌های بعدی که آمدند هم کسانی هستند که کارها و آثار خوب و مورد توجهی را انجام دادند اما هنوز مکتب جدیدی را نتوانستند به وجود بیاورند و اکثریت کارهای آنها الهام گرفته از آثار نسل اول کشورمان و مکتبی که آن‌ها به وجود آورده‌اند است. اما برای اینکه بتوان نظری در خصوص کارهای امروز داد باید مجموع این آثار را کنار هم گذاشت تا بتوان از طریق مقایسه تطبیقی آثار آن‌ها به برتر بودن برخی آثار نسبت به آثار دیگر پی‌برد و بتوان فهمید که کدامیک از آنها خود ابتکار و خلاقیت داشته و کدامیک از مکاتب دیگر بهره گرفته‌اند. چون در حال حاضر تعداد نقاشان و به تبع آن تعداد آثار نقاشی زیاد شده‌است قضاوت‌کردن در خصوص کار آن‌ها کمی مشکل است. نمایشگاه‌های بیشتری باید برپا شود و آثار هنرمندان در معرض دید قرار بگیرد و مردم نیز بتوانند با دیدن و پسند آثاری که می‌خواهند آنها را خریداری کنند.



هنرنیوز: به نظرتان چه اقداماتی باید انجام داد که جامعه خریدار آثار هنری باشد؟

برای اینکه یک جامعه خریدار آثار هنری باشد در درجه اول نقاشان ما باید آثار برتر و برجسته‌ای خلق کنند تا جامعه ما نیز مشتاقانه در پی یافتن و خریداری این آثار باشد. یک نقاش برای هر کجای دنیا که باشد اگر کار ارزشمندی ارائه کند برای کار او نیز ارزش قائل خواهند شد. در درجه دوم امکاناتی است که باید در اختیار نقاشان قرار گیرد تا این نقاشان بتوانند نمایشگاههایی را برپا کنند و از این طریق فرصتی پیش آید که همگان از این نمایشگاه‌ها دیدن کنند و آثار هنری در معرض فروش و دید مردم قرار گیرد.

البته یکی از دلایل مهمی که باعث می‌شود جامعه خریدار آثار هنری نباشد و مردم نتوانند ارتباط خوبی را با نقاشی برقرار کنند گران‌بودن تابلوهای نقاشی هنرمندان و کارگاه‌های آموزشی و کلاس‌هایی است که آنها برقرار می‌کنند. باید بگویم که متاسفانه وسایل و ابزار نقاشی نیز در کشور ما بسیار پرهزینه و گران است و همین مسائل باعث می‌شود که یک جامعه نتواند گام‌های موثری را در جهت نهادینه کردن هنر نقاشی بردارد.



هنرنیوز: به نظرتان امروزه چه آسیبی نقاشی را تهدید می‌کند؟

خوب آسیب‌های زیادی هنر نقاشی را تهدید می کند و روز به روز هم بر شدت این آسیب‌ها افزوده می‌شود. مسئله‌ای که امروزه در باب آسیب‌های هنر نقاشی مطرح می‌شود سفارشی شدن تابلوهای نقاشی است. تا زمانی که بهای تابلوهای ایرانی را کشورهای دیگر پرداخت می‌کنند و گرایش هنرمندان به سوی کارهای سفارشی و انتزاعی متناسب با سلیقۀ آن کشورها پیش می‌رود اصالت نقاشی پایمال شده و ارزش و جایگاه نقاشی نمی تواند به درستی متبلور شود و همه این‌ها موانعی جدی بر سر راه نقاشی قرار می‌گیرند.



هنرنیوز: اوج پیشرفت کاریتان در چه دوره‌ای بود؟

اوج پیشرفت کاری من در واقع زمانی بود که تفکر تازه‌ای در من شکل گرفت و فهمیدم که رفتن به جنگ نقاشی اصلا کار راحتی نیست. به این ترتیب که با دیدن آثار معروف اروپاییان به این نتیجه رسیدم که باید اثر جدید و متفاوتی خلق کرد. در آن زمان ما هنری به نام فوتک داشتیم که در آن مقداری مواد چسبنده را با آب مخلوط می کردند و آن را روی کاغذ می‌پاشیدند که سیاه قلم پاک نشود. من همین مواد را رقیق کردم و آن را با رنگ روغن مخلوط کردم و با فوت کردن این مواد بر روی کاغذ چندین تابلو کشیدم که در آن زمان کشور‌های دیگر که این اثر را دیده بودند تعجب کرده و در پی یادگیری این نوع نقاشی بر آمدند. کارهای من از طریق یکی از دوستانم به دست برادرم که در خارج از کشور کار می‌کرد رسید و توسط او به سوربن پاریس برده شد. آنها با دیدن این نوع نقاشی تعجب کرده بودند که ایران چطور این قدر جلو رفته است و آنها نتوانسته بودند تا آن زمان بفهمند. استاد دانشکده سوربن مرا تحسین کرد و کارت دعوتی را برای من فرستاد. بعدا که مطالعه کردم فهمیدم که این کارهای من بسیار شبیه به نوع نقاشی است که آبستره نام دارد. همین مسئله باعث موفقیت من شد و اسم من به مجله لاروس رفت. لاروس مجله ای فرانسوی بود که نام تمامی افرادی که در نقاط مختلف دنیا کار انجام می‌دادند در آن ثبت می‌شد و از آن طریق من شهرتی را کسب کردم.



هنرنیوز: چه رنگی را بیشتر دوست دارید و بر شما تاثیر بیشتری گذاشته است؟

من از همان ابتدا به رنگ‌های آبی و سبز بسیار علاقه داشتم. البته بارها شده كه رنگ‌های دیگر را مانند تنالیته قهوه‌ای و... به‌كار ببرم. در واقع نباید خود را محدود به رنگ خاصی كرد. نقاش، مانند یك پژوهنده، باید در آزمایشگاه دست به آزمایش و امتحان بزند و خود را قانع نسازد. همچنین غرور و تمجید دیگران نباید بر شخصیت هنری‌‌اش تاثیرگذارد. این‌گونه است كه پایه‌ قوی می‌شود و در ضمن می‌شود فی‌البداهه كار كرد. طوری كه حتی در آینده نیز نتوان از عهده آثار فی‌البداهه برآمد و تكرارش كرد. من با اینكه معلوماتم با 30 و 40 سال قبل تفاوت پیدا كرده، هنوز نمی‌توانم برخی از آن تجربه‌ها را تكرار كنم. رنگ‌شناسی و احساس نقاش در رابطه با رنگ‌ها بسیار اهمیت دارد. این وظیفه نقاش است كه به رنگ‌ها شخصیت بدهد.



هنرنیوز: وضعيت نقاشی ايران را در حال حاضر چگونه مي بينيد؟

به نظرم وضعيت نقاشی ما در حالتي مبهم و نگران كننده است. از يك سو علاقه‌مندان و مشتاقان زيادي در ميان جوانان وجود دارد اما از سوي ديگر، آنها زياد علمي و آكادميك كار نمي‌كنند. خیلی از جوانان ما امروزه به صورت تفننی و برای تفریح کردن نقاشی می کشند. کم هستند افرادی که به آینده نقاشی‌شان فکر کنند. امروزه كارهاي بسيار خوبي به نمايش در مي‌آيد، ولي اين وضعيت مبهم است. زيرا آكادميك نيستند، البته اشتباه نشود، منظور من مدرك گرايي نیست، بلكه به عقيده من بايد علاقه‌مندان در شرايط بسيار سختي وارد دانشگاه هنر شوند و در شرايط بسيار سخت تر از آنها خارج شوند تا استاد شوند. نقاشی بايد مورد حمايت بيشتري قرار بگيرد. من اطمینان دارم اگر به نقاشي ايراني بها دهيم و اگر استعدادهای جوانان ایرانی را دریابیم نقاشی ایران در جهان جایگاه خوبی را به خود اختصاص خواهد داد.



**درباره احمد اسفندیاری:

استاد احمد اسفندياري در سال 1301 هجري شمسي در تهران بدنیا آمد. اسفدياري از همان آغاز، خودانگيخته و بي‌هيچ معلمي نقاشي را دنبال كرد. پدر كه اشتياق او را ديد احمد را نزد يكي از شاگردان كمال‌المك برد تا تحت تعليم او قرار گيرد. وي داراي مدرك كارشناسي نقاشي از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است. اسفندياري از معدود هنرمندان ايراني است كه نامش در فرهنگ لاروس آمده است.

احمد اسفندياري دوران دبستان را در مدرسه نمونه 15 بهمن و دبيرستان را در مدرسه تجارت تا مقطع سوم دبيرستان گذراند. آقاي محمود جوادي‌پور، آقاي عامري، خانم تقي‌پور، خانم شكوه رياضي، آقاي حسين كاظمي و آقاي جليل ضياء‌پور از هم‌دوره‌اي‌هاي احمد اسفندياري بودند. احمد اسفندياري در سال 1329 ازدواج كرد كه ثمره اين ازدواج يك فرزند دختر بنام جميله است.احمد اسفندياري پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد. وي بعد از دوران سربازي در دبيرستان حكيم نظامي به تدريس مشغول شد. وي بعد از مدتي تدريس به علت ناراحتي زخم‌ معده، سه سالي به موزه علوم طبيعي انتقال يافت. در آنجا به تصوير نمودن شكل گياهان پرداخت و چند سالي را نيز در وزارت فرهنگ و هنر و در هنرستان‌هاي هنر تدريس كرد و در پانزده سال آخر تدريس، مجدداً به آموزش و پرورش بازگشت و در دبيرستان‌هاي دخترانه، نقاشي و ادبيات تدريس نمود و سرانجام در سال 1354 بازنشسته شد. احمد اسفندياري به رغم داشتن شغل دولتي، و با آنكه نقاشي منبع درآمدي براي او محسوب نمي‌شد، اما بعد از فارغ‌التحصيلي از دانشگاه، فعاليت مستمر نقاشي خود را ادامه داد. در بسياري از نمايشگاه‌هاي گروهي از جمله در باشگاه مهرگان، گالري آپادانا، انجمن ايران و فرانسه، در بي‌ينال‌هاي تهران و ... شركت داشت، و چند نمايشگاه انفرادي نيز برگزار كرد. بعد از انقلاب چند سالي فعاليت نقاشي‌اش دچار ركود مي‌شود ولي بعدها مجدداً ادامه مي‌يابد.



گفتگو:زینا اسماعیلی مقدم



کد خبر: 14313
Share/Save/Bookmark