تکرار بکاریم عادت درو کنیم و عادت بکاریم فرهنگ درو کنیم
گفت و گو با یک مدرس و فعال طبیعت گردی،
تکرار بکاریم عادت درو کنیم و عادت بکاریم فرهنگ درو کنیم
یک مدرس و فعال طبیعت گردی گفت: مردم ما هنوز فرهنگ درست سفر را ندارند. کافی است یک باران بزند یا ماشین مشکل داشته باشد گفت و گوهایی پیش می‌آید که ناخوشایند است.
 
تاريخ : سه شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۸:۵۵
با افسانه احسانی کارشناس ارشد اکوتوریسم درباره‌ی روستا گردی و مشکلاتش به گفت و گو نشستیم.

نظر شما در باره آموزش جامعه محلی چیست؟
آموزش به نظرم کلمه سنگینی است و استفاده کردن از آن جرأت می‌خواهد. چون که چه آموزشی موثر است و چه روندی در چه زمانی باید به کار گرفته شود؟ بیشتر باید در موردش صحبت کرد. از سویی آموزش راهنمایان طبیعت‌گردی باید با چه کیفیتی انجام شود؟ آیا هدف ابتدایی را درست دنبال می‌کند یا خیر؟ طی این سال‌ها وقتی به عقب باز می‌گردم در می‌یابم حداقل فایده‌ای که دارد کسی که این دوره‌ها را می‌گذراند نگاه متفاوتی نسبت به قبل دارد و حداقل نسبت به طبیعت و ارزش های طبیعی حساس‌تر می شود.
راهنمایانی هستند که کارشان سفر با کودکان است حداقل خروجی این آموزش‌ها به آنها کمک می‌کند برای برقراری ارتباط بهتر . 

برای خروج از آموزش مستقیم چه باید کرد؟ در حالی که هیچ کدام از موسسات مدرک موسسه دیگر را قبول ندارد و این مدارک حالت اجرایی و کاری ندارد؟
فکر می‌کنم در بحث پایداری باید مشتری متفکر باشی. وقتی می‌خواهی چیزی را که عرضه کردند انتخاب کنی، باید متفکر باشی. در مقابل این تنوع و تعدد کاری از دست ما برنمی آید. اینکه به دیگران یاد بدهیم وقتی می‌خواهند چیزی را انتخاب کنند این انتخاب که می‌تواند محصول، خرید، انتخاب تور یا یک مجموعه باشد در موردش درست فکر کنند.این بهترین پیشنهاد است. 

برخی فکر می‌کنند برای ثبت‌نام در کلاس‌هایی که مجوز میراث دارد علاقه‌مند به حضور سر کلاس نیستند.آنها معتقدند مباحث قدیمی است و در عمل به کارشان نمی‌آید و از طرفی کلاس استاد محوری است. نظر شما چیست؟ 

من اینگونه فکر نمی‌کنم. بارها تجربه استاد خارجی داشتم. اگر منابعی هست که می‌توانید از اینترنت بدست بیاوریم. ما بهانه جو هستیم . در هر کشوری بسته وسعت ، تنوع و دخیره منابع طبیعی‌اش آموزش راهنمایانش فرق می‌کند. یک کارشناس در عمان در کنفرانس می‌گفت من ۲ سال دوره دیدم. ممکن است در یک کشور ۶ ماه و در دیگری ۲ ماه آموزش لازم باشد.با توجه به زمان‌های کوتاه برای ورود و شروع یک جریانی این دوره‌ها بد نیست. 

اما دوره‌ها زیاد، توقع بالا، سطح سواد پایین و با هدف اولیه فاصله دارد و راهنمایان بدون کارت همچنان مشغولند! 

معتقدم بازار خودش انتخاب می‌کند یعنی اگر بازار با شرایط محیط سازگار باشد موفق می‌شود. امکان ندارد کسی توانایی داشته باشد ، مطالعه کند و بخواهد کار داشته باشد و بیکار بماند. اما اگر بخواهیم ورود راهنما را ببینم. این حداقل آموزش را هم جلویش سد بگذاریم دیگر آینده‌ای نخواهیم داشت. 

چرا سطح تورهای طبیعت‌گردی پایین آمده است؟ 

چون این کار سختی است و همه فشار بر دوش راهنما است. راهنمای توانا و ارزشمند هر توهینی را نمی‌پذیرد بنابراین آرام آرام از این حرفه فاصله می‌گیرد و جوانترها که این کار برایشان هیجان‌انگیز و جذاب است می‌آیند و کم کم جایگزین می‌شوند و ناخودآگاه کیفیت تورها پایین می‌آید، مگر آنکه آدم‌های عاشق و علاقه‌مند بگویند ما برای تورهای داخلی هم وقت می‌گذاریم و فقط به فکر تورهای خارجی نیستیم. 

این توهین‌ها به راهنمایان پیشکسوت از سوی کیست؟
همه سختی‌های سفر طبیعت‌گردی که غیرقابل پیش بینی است کنار بگذاریم. به نظرم همه چیز قابل تحمل است اما مردم ما هنوز فرهنگ درست سفر را ندارند. کافی است یک باران بزند یا ماشین مشکل داشته باشد گفت و گوهایی پیش می‌آید که ناخوشایند است. 

بخشی راهنما است. بخشی هم آموزش مسافر و آژانس ها است. مثلاً مسافر نمی‌داند چه مدارکی می‌خواهد یا لباس و برخورد  با جامعه محلی چطور باید باشد؟ 

چون گردشگری بحث جدیدی در کشور ماست. من چند وقت پیش در نمایشگاهی تبلیغ سگ و گربه دیدم. برایم جالب بود یک فرهنگ جدید می‌آید اما آموزش رفتار صحیح داده نمی‌شود. مردم هنوز فکر می‌کنند یک تور یعنی دور هم باشیم و خوش بگذرد. انتظار یک مجلس مهمانی را دارند و این تبدیل به یک فرهنگ شده و انتظار مسافر از تور و راهنما و جامعه محلی یک چیز دیگری است. این تفکر که به رفتار منتهی می‌شود که باید خیلی در مورد آن صحبت می شود. 

یادم می‌آید ۳ سال پیش در پروژه جزیره قشم که مردم زیادی برای دیدن لاک پشت آمده بودند و نوشتیم مردم در قشم هر شب لاک پشت نمی‌آید، برای دیدن آن باید انتظار کشید. بروشور پخش کردیم، بومی‌ها را آموزش دادیم و...
لاک‌پشت ها حدود ۲ نصف شب آمدند و حدود ۵۰ نفر می‌خواستند آنها را ببینند و قرار بود همه بلیت ۱۰۰۰ تومانی برای کمک به پایداری پروژه بخرند. همه صف کشیدند، یک آقایی که شاعر و نویسنده بود با لباس الیاف طبیعی یکباره گفت: ما نباید این پول را بدهیم سازمان محیط زیست باید بدهد. بقیه هم دنباله رو آن و من مبهوت و خسته از این همه کار فقط نشستم.
صبح یک آقایی آمد ۲۰۰۰ تومان داد و گفت ما دیشب بدون بلیت رفتیم لاک‌پشت‌ها را دیدیم اما وقتی دیدم مردم محلی برای گردشگران چگونه زحمت می‌کشند تا لاک پشت را ببینند، وجدانم اجازه نداد آمده‌ام پول بلیت را بدهم. در مورد این فرهنگ باید خیلی صحبت کرد. 

و کلام آخر؟
ابتدا دنبال مقصر نگردیم. به زمان توجه کنیم و اینکه تکرار بکاریم عادت درو کنیم و عادت بکاریم فرهنگ درو کنیم. .
کد خبر: 48073
Share/Save/Bookmark