روحالله جعفري كارگردان تئاتر با اظهار تأسف از وقايع اخيري كه براي تالار مولوي رخ داده است، تأكيد كرد: تالار «مولوي» بايد به دست اهالي هنر و نخبگان تئاتري اداره شود.
به گزارش هنر نيوز، اين كارگردان تئاتر در گفتوگو با ايسنا، با بيان اين مطلب به گذشته تالار مولوي اشاره كرد و يادآور شد: در سالهاي پيش از انقلاب تالار «مولوي» به مدت يك دهه پذيراي بهترين كارهاي هنرمندان، انديشمندان و دانشجويان آن دوره بود. در اين تالار هنرمندان بزرگي همچون حميد سمندريان، پري صابري، عزتالله انتظامي در كنار دانشجويان فعال آن زمان مانند داريوش فرهنگ و مهدي هاشمي و ... روي صحنه رفتند و به مدت يك دهه چراغ اين تالار را روشن نگه داشتند.
كارگردان نمايش «اسبهاي پشت پنجره» با اشاره به تغيير مديريت تالار مولوي از دانشگاه تهران به جهاد دانشگاهي يكي از بزرگترين محاسن دوره مديريت جهاد دانشگاهي را در بهكارگرفتن نيروهاي تئاتري در تالار مولوي دانست.
جعفري توضيح داد: تالار مولوي در دوره مديريت جهاد دانشگاهي همواره از مديري تئاتري برخوردار بود و اينچنين بود كه اجراي آثار دانشگاهي در كنار آثار حرفهاي در اين تالار به صورت متمركز درآمده بود. به گونهاي كه بعد از انقلاب همچون سالهاي پيش از انقلاب مهمترين مركز تئاتري دانشجويي ما تالار مولوي بود.
او اضافه كرد: با پيشينهاي كه در تالار مولوي دارد، اين انتظار اهالي تئاتر است كه مديريت آن بعد از اين تغيير و تحولات هم به دست هنرمندان و نخبگان تئاتر سپرده شود. اگر دانشگاه تهران مديريت آن را به دست افراد غيرفرهنگي بسپارد، فاجعهي ديگري در رابطه با بسته شدن سالنهاي تئاتري اتفاق ميافتد.
جعفري با اشاره به مديريت معاونت فرهنگي-اجتماعي دانشگاه تهران بر تالار مولوي افزود: اين مديريت كافي نيست بلكه بايد شورايي متخصص، متشكل از هنرمندان، صاحبنظران و دانشجويان تئاتر به صورت تخصصي، اداره تالار مولوي را به دست بگيرند. اگر در جريان اختلافنظرهايي كه ميان دانشگاه تهران و جهاد دانشگاهي وجود دارد حق به دانشگاه داده شود، بايد علاوه بر شوراي تخصصي از پتانسيل بالاي پرديس هنرهاي زيبا و دانشجويان مستعد هم استفاده شود.
از سوي ديگر فراموش نكنيم كه تالار مولوي تنها ويژه دانشجويان هنري نيست، چراكه هنر پديدهي نامحدودي است و بايد همه كساني كه ميتوانند نظرات كارشناسي و درستي داشته باشند، در تصميمگيريهاي آن دخيل باشند تا دوباره شاهد شكوفايي تالار مولوي و دوره اوج آن باشيم.
او ادامه داد: در غيراينصورت هر اتفاقي كه ميافتد در خوشبينانهترين حالت كار تالار مولوي به روندي فرسايشي تبديل ميشود كه در نهايت بايد منتظر تعطيلي آن باشيم.
روحالله جعفري متذكر شد: اگر دانشگاه تهران رويهي درستي را در مديريت تالار مولوي پيش نگيرد، فاجعه بستهشدن سالنهاي تئاتر به امري استراتژيك يعني بلندمدت تبديل ميشود.
اين نويسنده با اظهار تأسف از وضعيت نابهسامان مديريت فرهنگي در ايران معتقد است: در كشورهاي پيشرفته مديريت فرهنگي كاملا ياريرسان است و حتي براي آن هزينه ميشود، اما در كشور ما به دليل ديد نادرست حاكم بر جامعه مديريت فرهنگي تا به امروز ناديده گرفته شده و به لقبي تبديل شده كه مديران ما بدون علم و تخصص با خود يدك ميكشند. در صورتيكه تنها تز روشنفكرانه مديران فرهنگي كافي نيست، بلكه بايد افراد متخصص در اين حيطه فعاليت كنند.
روحالله جعفري سپس از وضعيت فعلي تئاتر كشور اظهار تأسف و تأكيد كرد: براي نجات پيكر نحيف تئاتر كه به دليل تصميمگيريهاي عجولانه مديران فرهنگي درحال اهتزار است، بايد از حضور متخصصان و انديشمندان استفاده كنيم. نسل جوان مستعد بايد در اين زمينه به كار گرفته شود. در اين صورت ميتوانيم شاهد رونق تئاترمان باشيم، اما در غيراينصورت بايد هرروز شاهد تعطيلي سالنهاي تئاتر باشيم و كار به جايي ميكشد كه ديگر هنرمندان و انديشمندان، فضايي براي خلاقيت و نوآوري نخواهند داشت.
به اعتقاد اين كارگردان تئاتر جامعهاي كه در آن انديشه و هنر از جمله تئاتر نباشد، نشاط نخواهد داشت.
جعفري سپس با اظهار شگفتي از سكوت مسوولان وزارت ارشاد درباره وضعيت تالار مولوي ادامه داد: در اين ماجرا وزارت ارشاد، معاونت هنري و اداره كل هنرهاي نمايشي كه اصليترين متولي تئاتر در كشور است، برخلاف انتظار هنرمندان و به ويژه جامعه تئاتر دانشگاهي موضع خود را معين نكردند و يكبار ديگر با سكوتي كه كردند در كنار هنرمندان قرار نگرفتند، درحاليكه سكوت هر فرد دلسوز تئاتر در رابطه با بسته شدن هر فضاي فرهنگي خيانت به فرهنگ و هنر است و در تاريخ ثبت خواهد شد.
او ادامه داد: معاونت فرهنگي دانشگاه تهران اعلام كرده، پلمپ دوروزهي تالار مولوي را نبايد به عنوان پلمپشدن تعبير كنيم، درحاليكه بسته شدن يك مكان فرهنگي حتي به مدتي يك دقيقه خيانت به اهالي هنر و جامعه ماست. انتظار ميرود در دولت دهم كه با شعار و محوريت دولت فرهنگي تشكيل شده است بيش از پيش به هنر و فرهنگ بها داده ميشود. اما با اينكه بيش از يكسال از عمر اين دولت ميگذرد، بيشترين جفاها و ناملايمات و محدودكردن فضاها در اين دولت اتفاق افتاده است.
اين كارگردان تئاتر سپس از بلاتكليفي هنرمندان تئاتر به عنوان يكي از بزرگترين مشكلات جامعه تئاتري ياد كرد و افزود: با اينكه چندماه از انتصاب معاون هنري جديد وزارت ارشاد ميگذرد، اما فضاي تئاتر كشور در بلاتكليفي مطلق به سر ميبرد. سياستگذاريها ابلاغ نشده و وضعيت مديريت اداره كل هنرهاي نمايشي و مجموعه تئاترشهر هم همچنان نامعلوم است.در اين وضعيت هنرمندان دچار سردرگمي هستند كه اينها همه برخلاف شعارهاي رسمي است.
او تصريح كرد: اگر وزارت اطلاعات مسووليت تأمين امنيت مرزهاي داخلي و خارجي را برعهده دارند، هنرمندان و اهالي فرهنگ هم با تزريق انديشه و نوآوري، نشاط لازم در جامعه را فراهم ميكنند. اما اين بلاتكليفيهاي هنرمندان به جامعه هم منتقل شده و ديگر هنر تئاتر نميتواند در جامعه ايجاد شور و نشاط كند. بدينترتيب مردم ما كه اين روزها دچار مشكلات بسياري هستند، مشكل ديگري كه همان مشكلات روحي و رواني است را هم بايد متحمل شوند.
جعفري با اشاره به شايعاتي درباره پوشش نامناسب برخي از مراجعهكنندگان در ماجراي بسته شدن تالار مولوي اضافه كرد: مطرحكردن چنين انگهايي به هيچ عنوان درست نيست. كساني كه اين انگها را ميزنند شناخت درستي ندارند و با جنس مقوله فرهنگ و هنر بيگانهاند. هنرمندان ما به خوبي خط قرمزها را ميشناسند و با اين شناخت است كه وارد كار ميشوند.
جعفري در پايان سخنان خود تأكيد كرد: تا زماني كه مسوولان، متوليان و مديران كلان فرهنگي و غيرفرهنگي پديده هنر، انديشه و خلاقيت برايشان مهم نباشد، نميتوانند در تصميمگيريها، برنامهريزيها و بودجهبنديها تصميماتي درست و عقلاني بگيرند و همچنان بايد در اين زمينه متحمل ضربههاي بيشتري بشويم.