به گزارش هنرنیوز، مجموعه گنجعلیخان به جهت تنوع، وسعت و معماری ارزشمند خود مهمترین بخش بازار کرمان به حساب میآید. مجموعهای که در درون خویش کالبدهایی نظیر حمام، کاروانسرا، ضرابخانه، آب انبار، چهارسوق و چندین راسته بازار را فراهم آورده است.
یادگاری از دوران صفویه و شاه عباس اول که به فرمان گنجعلیخان حاکم وقت کرمان و توسط سلطان محمد معمار یزدی طراحی و ساخته شد. گنجعلیخان با وقف این مجموعه بیبدیل به آستان امام هشتم شیعیان، سنگ بنایی را بنیان نهاد که غیر از او مالکان دیگر مجموعههای وقفی ارزشمند دیگری را در بازار کرمان بوجود آوردند.
مجموعه گنجعلیخان در مجموعه بافت قدیمی کرمان قرار دارد و دیر زمانی محل تلاقی مهمترین بخشهای شهر به شمار میرفت.
پیرامون میدان و محوطه مرکزی گنجعلیخان سه راسته شمالی، جنوبی و غربی قرار دارد. راستههایی عریض با سقفی بلند که از این نظر در کمتر بازاری میتوان نظیر آن را دید.
دو راسته شمالی و غربی مجموعه گنجعلیخان مختص بازار مسگرهاست. این دو راسته از معدود بازارهای مسگری و سنتی ایران هستند که همچنان پا برجا مانده و اصالتهای خود را کم و بیش حفظ کردند.
فضای راسته مسگرها همواره با صدای خوردن چکش بر صفحات مسی همراه است. ضرب آهنگی که دمادم شنیده میشود و با ضرب آهنگی از دوردستها در میآمیزد و تسلسلی بیپایان از این آواها بوجود میآورد.
جواد نظری -مسئول حفظ و مرمت بناهای تاریخی کرمان - درباره تاریخچه مسگری میگوید:« مس در صنعت کرمان از جایگاه ویژهای برخوردار است. در کرمان معادن بیشماری وجود دارد که در این میان سرچشمه کرمان از معادن بسیار بزرگ مس بی نصیب نمانده است. باستانشناسان در تپههای تاریخی پیش از تاریخ، دوره تاریخی و دوران پس از اسلام توانستند آثاری از صنعت مس را بدست آورند.»
به گفته نظری مس بویژه در دوره صفویه جایگاه خاصی داشته تا آنجا که بازار ویژهای در مرکز کرمان برای مسگرها ایجاد شد.
تا حدود چهل سال پیش تمام ظروفی که در کرمان استفاده میشد، از مس بود. پس از آن به تدریج با آمدن ظروف دیگر در بازار، صنعت مس در کرمان با رکود مواجه شد. اکنون تعداد کمی از صنعتگران مس در شهر باقی ماندند که بیشتر ظروف فانتزی میسازند و به فروش میرسانند.
در طیف رنگارنگ هنر صنایع دستی قلمزنی بر روی مس از جمله رشتههایی است که با تحول دائمی، خود را با شرایط روز سازگار و منطبق میسازد. در این هنر بازتاب ویژگیهای اقلیم را میتوان در طرحها و نقشها مشاهده کرد. هنری که به همت و تلاش استادکاران بینام و نشان همچنان زنده و بالنده راه خویش را میپوید و چشماندازهای تازهای در معرض نگاهها قرار میدهد.
در راسته شمالی بازار مسگرها حجرههایی چند هنر سنتی دیگر کرمان را عرضه میدارند.
نظری درباره پته دوزی میگوید:« یکی دیگر از صنایع و سوغاتیهای کرمان پته است. پته در گذشته جزو فرهنگ و اجتماع این مردم بوده است و در اکثر خانههای کرمان دیده میشده اما به تدریج با گران شدن مصالح صنایع دستی، جنبه تزیینی پیدا کرده و بیشتر در خانهی اعیان و اشراف دیده میشود. در صورتی که در گذشته تمامی مردم کرمان در خانههایشان از این صنعت بهره میبردند.»
تاریخ دقیق پته روشن نیست اما پتههایی که اکنون باقی مانده مربوط به دوره اواخر قاجاریه است و مهمترین آنها در بقعه شاه نعمتالله ولی مقبره این عارف را مزین کرده است.
پته عبارت است از پارچههای پشمی یا شال که با نخهای رنگی بر روی آن نقوش را میدوزند. نقش قالی در کرمان حرف نخست را میزند و نقش پته برگرفته از نقش قالی است.
در هنر پته دوزی که از زمره زیباترین و ناشناختهترین هنرهای سنتی ایران است، این هنر و توانایی استادکار است که او را قادر میسازد با توجه به اعتقادات، باورها و نیز خلاقیت و ذوق هنری خود هر بار طرحی دیگر در افکند و جهانی طرفه بیافریند ودر حقیقت این باورها و اعتقادات و خلاقیتهاست که به هنرهای سنتی اعتبار و منزلت میبخشد.
بافنده از هنر ذاتی و اکتسابی خود در طرح و نقش قالی مدد میجوید. نام قالی تداعیکننده این هنر بیبدیل نزد مردم کرمان است.
نظری در این باره میگوید: « کرمان را اصولاً با نام فرش میشناسند و در گذشته تجار بسیار مهمی در این شهر زندگی میکردند که فرشهای آنها به اکثر نقاط جهان صادر میشد. در گذشته نه چندان دور درون خانههای هر کرمانی مخصوصاً کسانی که از نظر اقتصادی ضعیفتر بودند، یک دار قالی وجود داشت که با آن قالیهای زیبایی میبافتند و به اکثر نقاط جهان صادر شده و از این طریق امرار معاش میکردند، اما امروزه در خانه کرمانیها معمولاً دار قالی وجود ندارد و قالیبافی را به حالت گروهی و کارگاهیردر آوردهاند.»
تحقیقات به عمل آمده نشان میدهد که برای نخستین بار در عهد صفوی بود که قالیبافی از ایلها و طایفههای کوچنده و روستاها و آبادیها به شهرهای بزرگ آورده شد و کارگاههای بزرگ و متمرکز در شهرها ایجاد شد.
پیش از روزگار صفویه قالی بافی در کرمان ماهیتی عشایری- روستایی داشت و اسلوب بافندگی و شیوه طراحی و نقش پردازی دست بافتها متأثر از نیازها و فرهنگ روستایی بود.
کرمان از معدود شهرهایی بود که مردم آن توانستند این هنرسنتی را با خلاقیتها و نوآوریهای خود متحول سازند و دیگرگونیهای کمی و کیفی بسیاری را در بافت آن ایجاد نمایند.
در قالیهای بافت کرمان طرحهای ساده هندسی که خاص ذهنیت عشایری بود که در دامان طبیعت زندگی میکردند، جای خود را به طرحها و نقشهای پیچیده اسلیمی و گل و گیاه و طرحهای پیچان و گردانی داد که نمود بیشتری از تصاویر واقعی و ملمموس در دستبافتها منعکس میکرد.
امروزه اگر چه در بازار کرمان نشانی از قالی و قالیبافی نیست اما تا یکی دو دهه پیش حجرههایی در بازار به عرضه قالی اختصاص داشت و در حال حاضر نیز شاخصترین هنر سنتی است و در خطه کرمان از رونق بسزایی برخوردار است.
مریم اطیابی