ابراهیم فروزش، فریال بهزاد، رهبر قنبری، نادره ترکمانی، غلامرضا آزادی و حسین قناعت ۶ چهره فعال سینمای کودک به دعوت خبرگزاری سینماپرس و با حضور در «میزگرد سینمای کودک و نوجوان؛ مشکلات و راهکارها» با مدیریت سیدرضا منتظری منتقد سینما به طرح دیدگاه ها، نظرات و تحلیل خود نسبت به فضای فعلی حاکم بر سینمای کودک و نوجوانان پرداختند و در این مسیر ضمن نقد عملکرد شورای راهبردی سینمای کودک طی یک سال و نیم گذشته خواستار توجه جدی سایر نهادها و دستگاه های مرتبط با حوزه کودک و نوجوان به این گونه مهم سینمایی شدند.
گونه مهم سینمای کودک و نوجوان در کشور ما سال ها است مورد بی مهری مسئولان سینمایی قرار گرفته و با مشکلات و معضلات زیادی در عرصه تولید و به خصوص اکران روبرو بوده است. بسیاری از فعالان این گونه مهم سینمایی معتقدند اکنون از سینمای کودک فقط نامی باقی مانده است، چرا که در سال های اخیر کمتر کارگردان و تهیه کننده ای پیدا می شود که بخواهد وقت و سرمایه اش را برای سینمای کودک بگذارد؛ تنها افرادی که از سال ها قبل دغدغه سینمای کودک را داشته اند هر چند سال یک بار دست به تولید این گونه فیلم ها می زنند که آنهم اغلب هم در گیشه با شکست مواجه می شوند. شورای سیاستگذاری و راهبردی سینمای کودک در اسفند ماه سال ۱۳۹۳ به دستور حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی به منظور رفع معضلات عدیده این گونه مهم سینمایی تأسیس شد اما متأسفانه طی یک سال و نیمی که از فعالیت این شورا می گذرد هیچ گونه اقدام مثبت و قابل توجهی از سوی آن برای رشد و اعتلای سینمای کودک و نوجوان صورت نگرفته و این سینما روز به روز بیشتر در تاریکی فرو می رود.
کمتر از ۶ ماه مانده به برگزاری سی امین جشنواره فیلم های کودکان و نوجوانان با ۶ تن از سینماگران و صاحب نظران سینمای کودک و نوجوان در باب آسیب شناسی این نوع سینما وارد گفتگو شدیم. به همین منظور از ابراهیم فروزش، فریال بهزاد، رهبر قنبری، نادره ترکمانی، غلامرضا آزادی و حسین قناعت به عنوان چهره های فعال سینمای کودک و نوجوان دعوت کردیم تا با حضور در خبرگزاری سینماپرس در باب معضلات این گونه مهم سینمایی و بیان مشکلات و راهکارها با سیدرضا منتظری منتقد سینما سخن بگویند. ماحصل این گفتگو در ذیل مطلب نقل شده است:
*منتظری: همان گونه که مستحضر هستید معضلات و مشکلات سینمای کودک سال های سال است که ادامه دارد و تاکنون در نشست ها و میزگردها و مقالات بسیاری به آن ها پرداخته شده است؛ اما متأسفانه مدیران و مسئولان سینمای کشور آنچنان که باید طی بیش از ۱۰ - ۱۵ سال اخیر به این مسأله توجه نشان نداده اند و ما شاهد هیچ گونه اقدام مثبت و قابل تأملی نه در حوزه تولید و نه در حوزه اکران و پخش آثار سینمایی کودک نبوده ایم و همین باعث شده تا همواره هجوم آفات مرگبار به این گونه مهم سینمایی بیش از گذشته شود؛ شورای سیاستگذاری و راهبردی سینمای کودک حدود یک سال و نیم گذشته به منظور رفع همین موانع و مشکلات تأسیس شد اما طی این مدت هیچ گونه اقدام موثری از این شورا به جز تفکیک جشنواره فیلم های کودک و نوجوان از یکدیگر صورت نگرفت که البته همین اقدام شورا هم با اعتراض بخش اعظمی از اهالی سینمای کودک و همینطور برخی از دست اندرکاران برگزاری جشنواره فیلم کودک در اصفهان روبرو شد.
حال با توجه به اینکه اخیراً دبیر شورای سیاستگذاری شورای راهبردی سینمای کودک مصاحبه ای با یکی از خبرگزاری ها داشته و اعلام کرده که این شورا اقدامات موثری در زمینه های مختلف به ویژه مبحث اکران فیلم های این حوزه داشته مایلم این پرسش را مطرح کنم که آیا به عقیده شما شورای راهبردی سینمای کودک طی این مدت توانسته باعث رونق در پخش و اکران و همچنین تولید فیلم های سینمای کودک شود و یا الزماً تأسیس این شورا هیچ دردی را از سینمای مهجور مانده کودک درمان نکرده است؟
فروزش: معضلات و مشکلات سینمای کودک بسیار زیاد است و شورای سیاستگذاری و راهبردی سینمای کودک تازه حدود یک سال و نیم از عمرش می گذرد و ممکن است که نیت تأسیس آن خیر باشد و به زمان بیشتری نیاز داشته باشد تا اعضای حاضر در آن سینمای کودک را بشناسند و با ارائه فرمول های جدید در پی آن باشند که این سینما را اعتلا بخشند.
ما باید به سمت و سویی برویم که نهایتاً این شورا بتواند برای سینمای مهجور و مغفول مانده کودک و نوجوان راهگشایی کند و نفس نویی به آن بدمد! واقعیت این است که ما هیچ خبری از فعالیت های این شورا نداریم و هنوز منتظریم که هدف نهایی این شورا را بررسی کنیم و ببینیم که اعضای این شورا چه کاری می خواهند برای این بخش مهم از سینمای کشور انجام دهند. ما متأسفانه تعریفی از سیاست آن ها نداریم و آنچه انتظار داریم این است که شورای راهبردی سینمای کودک برنامه های خود را رسماً اعلام کند چرا که قطعاً برنامه های سینمای کودک برنامه های مخفیانه نیست و همه اهالی سینما باید از آن مطلع باشند.
قطعاً مانند سایر بخش های سینمای کشور یکی از مشکلاتی که اعضای شورای راهبردی با آن درگیر بوده اند مسأله کمبود بودجه است و آن ها با بی پولی زیاد درگیر بوده اند و حتی فیلمنامه های تصویب شده شان را نتوانستند برای ساخت حمایت کنند که تمامی این مطالب باید به صورت شفاف برای تمامی رسانه ها و اهالی سینمای کشور اطلاع رسانی شود؛ باز هم تأکید می کنم که ما متأسفانه از هیچ اتفاقی که در این شورا افتاده مطلع نیستیم و آنچه شاهدیم این است که اعضای این شورا هیچ تکانی نمی خورند که این اتفاق شاید به همان دلیل بی پولی مفرط باشد. این توقع وجود دارد که این شورا فرمول هایش را به صورت یک مصوبه بیرون بدهد که نمی دانم تاکنون این کار را انجام داده است یا خیر؟
ترکمانی: خیر تاکنون هیچ مصوبه و آیین نامه ای از سوی این شورا بیرون نیامده است!
فروزش: خوب این اتفاق خوبی نیست!؛ دست اندرکاران سینمای کودک باید از سیاست های شورای سیاستگذاری و راهبردی سینمای کودک مطلع باشند و بدانند نگرش آن ها مثلاً روی فیلمنامه های دریافتی چگونه است تا بر اساس آن مبادرت به نگارش و معرفی فیلمنامه کنند. اعضای شورای راهبردی سینمای کودک موظف هستند تا به ما راهکار نشان دهند و ما باید بدانیم که به سمت چه چیزهایی باید برویم.
امروزه ما نیاز به ساخت فیلم هایی داریم که برای کودکان دارای جذابیت باشد یعنی زمانی که کودک به سینما می رود با فیلم هایی روبرو نشود که برایش فاقد هرگونه جذابیتی است و به درد بزرگسالان می خورد.
*منتظری: به مسأله بسیار مهمی اشاره کردید که مایلم کمی بیشتر روی آن تمرکز کنیم چرا که کودک نیاز به تماشای فیلم هایی دارد که باید برای او ساخته شده باشند اما عموماً حداقل طی ۱۰ سال اخیر ما شاهد حضور فیلم هایی در جشنواره فیلم های کودک و نوجوان بوده ایم که نمی توانستند کمترین سنخیتی با سینمای کودک و نوجوان داشته باشند و جالبتر از همه آنکه برخی از این فیلم ها جوایزی را هم از این جشنواره دریافت کردند، فکر می کنید این مسأله تا چه میزان در مرگ سینمای کودک موثر بوده و اعضای شورای راهبردی سینمای کودک باید برای مقابله با این رفتار چه تدبیری بیندیشند؟
فروزش: متأسفانه دستگاه ها و نهادهای مختلفی در حوزه کودکان و نوجوانان در کشور ما وجود دارند که سال ها است وظیفه اصلی شان را فراموش کرده اند؛ به جز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که از سال ها قبل داعیه سینمای کودک را داشته و با بودجه قلیل خود فیلم های انیمیشن و گاهاً زنده تولید می کند مابقی نهادها و دستگاه های مرتبط با کودکان و نوجوانان چندان اهمیتی به این سینما نمی دهند. به عنوان مثال یکی از دستگاه هایی که می تواند کمک بسیاری برای رشد و اعتلای سینمای کودک کند وزارت آموزش و پرورش است که شورای راهبردی سینمای کودک می تواند با آن ها وارد تعامل شده و آن ها را وادار به حمایت از سینمای کودک و نوجوان کند.
وزارت آموزش و پرورش جشنواره ای با عنوان «رشد» را سال های سال است برگزار می کند که هیچ طرفداری ندارد و تماماً پر از فیلم های آموزشی است و قطعاً کودکان و نوجوانان خواهان آن نیستند. این در حالی است که این وزارتخانه بودجه زیادی در اختیار دارد و اصلاً معاونتی با عنوان سمعی و بصری در آن تأسیس شده و حداقل کاری که می تواند در این حوزه انجام دهد این است که فیلم های داستانی و کوتاه و... را خریداری کند و آن ها را در اقصی نقاط کشور به نمایش درآورد و از این رهگذر پولی را به جیب سرمایه گذاران و تهیه کنندگان سینمای کودک باز گرداند؛ ما اصلاً از آن ها توقع نداریم که برای سینمای کودک و نوجوان سرمایه گذاری کنند و همین که بتوانند با اکران همان آثار تولید شده سینمای کودک بودجه را به تهیه کنندگان این سینما باز گرداند برای مان کافی است.
البته متأسفانه معضل و مشکل در این راه بسیار زیاد است و از این سو هم بخش دولتی که روی فیلم کودک سرمایه گذاری می کند با فرمول های غلط خود به فیلمسازان ایراد می گیرد و نمی گذارد آن ها آنچه را که می خواهد تولید کند و فیلم ها به شدت سانسور می شود به گونه ای که کمتر فیلمنامه ای است که از چم و خم هزاران سانسور نگذرد و شیره آن را نکشند تا بدل به فیلمنامه ای بی هویت و پوچ نشود؛ تازه بعد از ساخت فیلم به شورای پروانه نمایش می رود که در آنجا هم ریشه فیلم زده می شود و بعد هم هزار و یک مشکل دیگر وجود دارد!
من می خواهم از بعد بالاتر به این منشوری که قاعده شده برای ما و ما مجبور هستیم آن ها را همیشه حفظ کنیم نگاه کنم. متأسفانه یک جنبه کلی فرمایشی از بالا هست که فیلم ها را سانسور کند و این به جزد دلزدگی و دلسردی و یأس و افسردگی برای سینمای کشور و سینماگران چیزی را رقم نمی زند. از سوی دیگر بعد از تولید و تهیه بحث توزیع فیلم هم می ماند که خود پروسه ای مجزا است. من نمی دانم با این همه مشکلات چطور برای ورود فیلمسازان جوان به سینما اینطور بی مهابا مجوز صادر می شود و چرا به آن ها امکان داده می شود در بخش دولتی و خصوصی مبادرت به ساخت فیلم کنند؟ این اقدام از یک سو باعث می شود تا دیگر جایی برای پیشکسوتان و با تجربه ها باقی نماند و از سوی دیگر سال به سال به تعداد بیکاران و مدعیان سینما پذیرفته شود. در نهایت می توانم این را عنوان کنم که در میان گرفتاری های متعددی که در کلیت سینمای کشور وجود دارد سینمای کودک الآن نیاز به مرثیه خوانی دارد! این سینما سال ها است رسماً به فراموشی سپرده شده است.
*منتظری: قطعاً مشکلات و معضلات سینما و به خصوص سینمای کودک و نوجوان بسیار زیاد است که پرداختن به تمامی آن ها در مجال این جلسه نمی گنجد؛ از این رو مایلم سایر حاضران در جلسه نیز نظرات خود را در رابطه با سوأل ابتدایی جلسه مطرح کنند تا بتوانیم بعد از آن مسأله مغفول ماندن سایر دستگاه ها و نهادهای مرتبط با حوزه کودک و... را مطرح نماییم.
آزادی: وظیفه اصلی شورای راهبردی سینمای کودک باید این باشد که گنجینه سینمای کودک را که سال های سال است در قوطی مانده و پول های بسیاری برای آن صرف شده، حال چه توسط دولت و چه توسط بخش خصوصی، بازبینی کند و یک برنامه مدونی برای اکران آثار سینمایی کودک در نظر بگیرد که متأسفانه چنین اتفاقی رخ نداده است.
*منتظری: البته خانم طائرپور در مصاحبه اخیرشان مطرح کرده اند که در انبار فیلم فارابی ۴۳ فیلم آماده نمایش وجود دارد، که تعدادی از اعضای شورا به موازات جلسات اصلی، مسئولیت بازبینی آن ها را در جلساتی فشرده و فوق العاده برعهده گرفته اند اما متاسفانه از میان ۴۳ فیلمی که مبالغ زیادی هم در مجموع برایشان هزینه شده بود، تنها ۸ فیلم از نظر گروه بازبینی شورا، قابل اکران در سینماها تشخیص داده شدند و بقیه فیلمها با ضعف مفرط در فیلمنامه و ساختار، فاقد قابلیت های لازم برای اکران شناخته شدند.
آزادی: این فیلم هایی که خانم طائرپور به آن ها اشاره کرده اند فیلم های دولتی است؛ ما در بخش خصوصی هم فیلم هایی داریم که اکران نشده که در واقع بدنه سینمای کودک است و در صورت اکران با یک شرایط مناسب می تواند خیل انبوه مخاطبان را به سالن های سینما بکشاند؛ به عنوان مثال بنده به عنوان تهیه کننده فعال سینمای کودک ۳ فیلم در بخش خصوصی دارم که اکران نشده و در صورت اکران می تواند مرا به عنوان یک تهیه کننده فعال سینمای کودک نجات دهد، اما نمی دانم چرا شرایطی برای اکران آن ها فراهم نمی شود؟
این در حالی است که امروزه اکران فیلم ها بسیار ساده شده و با سینماهای سیار می توان در تمامی شهرها و روستاها فیلم نشان داد و سازمان سینمایی باید با انجام این قبیل کارها اشتیاق ادامه حضور و فعالیت در این سینما را برای ما به وجود بیاورد. متأسفانه آنچه ما شاهدیم این است که اصلاً در کشور ما به سینمای کودک بهایی داده نمی شود.
من مایلم در اینجا به بازگویی یک خاطره بپردازم تا تفاوت توجه به سینمای کودک در ایران با سایر کشورهای پیشرفته جهان را مشخص کنم؛ ما سال ها قبل یک فیلم ساختیم با عنوان «دره شاپرک ها»؛ چندی قبل من به فرانسه سفر کرده بودم و در این سفر با مهندسی ایرانی آشنا شدم که می گفت الان بیش از ۲۰ سال است فیلم «دره شاپرک ها» در مهدکودک های فرانسه نمایش داده می شود تا بچه ها آداب و سنن و فرهنگ ایرانی را یاد بگیرند؛ این در حالی است که «دره شاپرک ها» در زمان نمایشش در ایران در هفته دوم از اکران برداشته شد و ضرر فاحشی را برای من به عنوان تهیه کننده در پی داشت اما در کشوری دیگر بیش از ۲ دهه است که اکران می شود.
این مسأله به ظاهر ساده نشان می دهد که متأسفانه معیارها در سینمای ما از اساس غلط است؛ من نمی دانم معیار سنجیدن اعضای شورای راهبردی سینمای کودک که باید یک فیلم اکران شود و یا نه چه چیزی است؟ چرا که قطعاً همه فیلم هایی که پروانه ساخت و نمایش داشته اند و بودجه ای برای تولید آن ها صرف شده باید اکران شوند و هیچ کسی حق ندارد برای سازندگان سینمای کودک به صورت گزینشی و سلیقه ای عمل کند و مانع اکران بیش از ۳۰ فیلم شود که سال ها است از تولیدشان می گذرد و هرگز نتوانسته اند رنگ پرده سینما را ببینند. عدم اکران آثار سینمایی کودک به دلیل اعمال سلیقه برخی افراد خاص باعث شده تا امروزه کودکان ما در سالن های سینما فیلم های بزرگسال را تماشا کنند که به هیچ عنوان برایشان مناسب نیست.
ای کاش دست اندرکاران سینما به این باور برسند که فیلمسازان باتجربه سینمای کودک صاحب منش و روش و فکر هستند و اینکه تعداد اندکی افراد برای آن ها تصمیم گیری کنند اصلاً کار درستی نیست؛ من شاید دوست نداشته باشم آقای فلانی برای فیلم من تصمیم بگیرد چرا که همه ما می دانیم در سینمای کودک ممیزی ها سلیقه ای و دسته ای و گروهی است! متأسفانه امروزه مسئولان و مدیران سینماگران را به ۲ دسته خودی و غیر خودی تقسیم کرده اند و این روش بسیار فناتیک و غلط است؛ همه سینماگران حوزه کودک و نوجوان باید در تصمیم گیری های این سینما مشارکت و دخالت داشته باشند من این ها را فریاد می زنم به دلیل آنکه تهیه کننده سینمای کودک هستم و ۱۸ فیلم کودک ساخته ام و دلسوز این سینما هستم؛ من فردی دردمند هستم و به خوبی می دانم که اگر به جای ساخت آثار سینمای کودک یک فیلم بزرگسال با آقای رضا عطاران ساخته بودم ثروتم ده ها برابر می شد!
*منتظری: در واقع شما معتقدید اگر شورای راهبردی سینمای کودک پس از یک سال و نیم که از فعالیتش می گذرد نتوانسته به دستاوردهای مثبتی در سینمای کودک برسد به دلیل عدم استفاده از نظرات بخش عمده سینماگران دغدغه مندی است که اعضای شورا به آن ها بی توجهی می کنند؟
آزادی: بله قطعاً همینطور است متأسفانه اعضای این شورا هیچ وقت از نظرات ما استفاده نکرده اند.
ترکمانی: و اصلاً کوچکترین ارتباطی هم با فیلمسازان کودک و نوجوان برقرار نمیکنند و گویا قصدی هم برای انجام این کار ندارند.
آزادی: آنچه امروزه برای ما مهم است اینکه اعضای شورای راهبردی سینمای کودک اکران فیلم ها را با جدیت پیگیری کنند چرا که اگر مثلاً با اکران ۳ فیلم پشت در اکران مانده بنده، سرمایه ای بازگردد من می روم و فیلم بعدی ام را می سازم.از سوی دیگر یکی از وظایف اصلی اهالی این شورا این است که به این باور برسند که بچه ها دیگر دنبال نصیحت های کهنه و نخ نما شده در فیلم ها نیستند و بچه های این زمانه با گذشته فرق دارند و بهتر است با برگزاری جلساتی که تمامی فعالان سینمای کودک در آن حضور دارند به نتایج مثبتی در این زمینه برسند.
من یک بار در بنیاد سینمایی فارابی کاری داشتم و در آنجا به من گفتند که تو پدر سینمای کودک هستی اما هیچ وقت از من نخواستند در شوراهای شان حضور داشته باشم و زمانی که به طور سر زده به این شورا رفتم مشاهده کردم که آدم های فسیل شده سینما در آنجا نشسته اند و در مورد من تصمیم می گیرند که تازه و به روز می خواهم فیلم بعدی ام را بسازم!
*منتظری: بله؛ کودک امروز رشد کرده و بینش و آگاهی بیشتری از کودکان نسل های قبل پیدا کرده است و از بدو چشم گشودن اش به دنیا با لوازم و رسانه های دیجیتالی و الکترونیکی سر و کار داشته و با تولیدات سینمای کودک جهان که از نظر تکنیک و محتوا بسیار جلوتر از ما بوده اند رشد کرده و نیاز است که اعضای تصمیم گیر در حوزه سینمای کودک و نوجوان هم به این بینش و آگاهی رسیده باشند.
ترکمانی: معضل اصلی شورای راهبردی سینمای کودک این است که همان تعداد اعضای محدودش برای تمامی جنبه ها و زمینه های سینمای کودک تصمیم گیری می کنند؛ سوألی که من دارم این است که چطور می شود یک تعداد افراد ثابت دارند فیلمنامه تصویب می کنند و همان افراد فیلم ها را بازبینی می کنند و همان ها برای همه سینمای کودک سیاستگذاری می کنند و خوب و بد را برای سینمای کودک تعیین می کنند؟ یعنی تمامی سینمای کودک را این افراد تشکیل داده اند؟ اصلاً منظور آن ها از اینکه یک فیلمنامه خوب است یا بد چیست؟ همه می دانند که فیلم کودک باید جذاب و شاد و سرگرم کننده باشد و این قاعده کلی برای سینمای کودک است!
آزادی: اعضای شورای راهبردی سینمای کودک اگر از نظرات ما استفاده می کردند هزاران راه جلوی آن ها می گذاشتیم تا بتوانند مسائل و مصائب سینمای کودک را تا حدودی برطرف کنند؛ به عنوان نمونه من از منظر یک تهیه کننده سینما عرض می کنم که الآن یک مسأله ای اتفاق افتاده به نام VOD که می شود از طریق اینترنت فیلم ها را خریداری کرد. آیا این شورا نباید کمکی کند در رابطه با اینکه آثار سینمایی کودک به VOD برود؟ الآن تلویزیون و رسانه تصویری فیلم های کودک و انیمیشن خارجی را خریداری می کند که با سیاستگذاری صحیح می توانند پولی به تهیه کنندگان سینمای کودک بدهند و از آن ها بخواهند آثارشان را در VOD بگذارند همین می تواند منجر به یک حرکت رو به رشد برای سینمای کودک شود و خونی تازه را در رگ های آن به جریان اندازد.
بهتر است کسانی که داعیه حمایت از سینمای کودک را دارند کاری کنند تا به جای اینکه تماماً فیلم های عطاران دیده شود فیلم های سینمای کودک که از زنده یاد عباس کیارستمی گرفته تا به امروز در این حوزه فیلم ساخته اند به خوبی دیده شوند.
فروزش: با تأیید فرمایشات آقای آزادی باید این مسأله را عنوان کنم که مسأله اصلی سینمای کودک و نوجوان این است که امروزه اصلاً نام و نشانی از این سینما نیست!؛ اگر دست اندرکاران می خواهند سینمای کودک را با یک تحول روبرو کنند بایستی فیلم های متعددی که از سال ۱۳۴۹ به بعد در این حوزه ساخته و بایگانی شده را بیرون بکشند و با نمایش آن ها مردم را ترغیب به حضور در سالن های سینما برای تماشای این نوع فیلم ها کنند؛ این همه فیلم در بایگانی های ما خوابیده که باید دیده شوند. ما نیاز به سیاست های راهبردی به نفع کودکان داریم. ما باید دوباره کاری کنیم تا فیلم هایی مانند «خانه دوست کجاست»، «دونده» «باشو غریبه کوچک» و... دیده شوند.
ما در کشورمان یک کلکسیون و یک گنجینه از آثار سینمای کودک را داریم که توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چه در حوزه آثار انیمیشن و چه سینمای زنده وجود دارد که باید دوباره دیده شوند؛ اکران این فیلم ها می تواند گردش مالی برای سینمای کودک و تهیه کنندگان آن ایجاد کرده و نفسی تازه به سینمای مرده کودک و نوجوان بدمد و مردم را وادار و ترغیب کنند که اگر دوباره سینمای کودک جان گرفت از آثار آن دیدن کنند.
ای کاش کسانی که به عنوان مدیر و مسئول در سینمای ایران حضور دارند بدانند که دغدغه مندان سینمای کودک که همچنان برای دغدغه های شان در سینمای کودک مانده اند اگر از روز اول جذب سینمای بزرگسال شده بودند الآن روزگار خوشی داشتند. متأسفانه انگ سینمای کودک و نوجوان به ما زده شده و همه فکر می کنند ما فقط این نوع سینما را بلد هستیم. در صورتی که سینمای کودک آنقدر وسیع است که اگر کسی شناخت به آن داشته باشد می تواند هر نوع فیلمی را به خوبی بسازد. مثلاً بنده می توانم یک کمدی ساز خوب هم باشم. خلاصی از این انگ برای ما مشکل شده و دیگر تهیه کننده ای برای تولید سایر فیلم ها به سمت و سوی ما نمی آیند پس مدیر با تدبیر و با خرد کسی است که تلاش کند تا همین تعداد اندک فیلمسازان حوزه کودک را نگه دارد و از آن ها حمایت کند.
آزادی: ای کاش زمانی که می خواستند این شورا را به وجود بیاورند به این بسنده نمی کردند که در خانه برخی افراد خاص را بزنند تا در این شورا حضور پیدا کنند! چه اشکالی داشت که تمام سینماگران دغدغه مند و فرهیخته سینمای کودک را دعوت می کردند تا این کار را انجام دهند؟
ترکمانی: این شورا حتی از زمانی که تشکیل شده حتی یک نشست صمیمانه برای ایجاد همدلی با سینماگران کودک نگذاشته و گویا افراد حاضر در این شورا اصلاً سایر همکاران خود را قبول ندارند!
*منتظری: البته این نکته را باید در نظر گرفت که قطعاً نمی شود در یک شورا همه فعالان یک حوزه حضور داشته باشند؛ اما اینکه اعضای شورای راهبردی سینمای کودک بایستی از سایر فیلمسازان، تهیه کنندگان، نویسندگان، منتقدان سینما و... که سال ها است در این حوزه حضور مستمر دارند دعوت کرده و با برگزاری جلسات متعدد به یک نتیجه و راهکار برای برون رفت از وضعیت فعلی برسند امری بدیهی است!
ترکمانی: اولین کاری که این شورا باید انجام دهد این است که افرادی که سال های سال در این حوزه با عشق مانده اند و مسیر دیگری را نرفته اند را دعوت کنند و با انجام این کار هم اندیشی و اتحاد و همدلی ایجاد کنند و دیدگاه ها و نظرات مختلف را بگیرند. اینکه جلسات این شورا پشت درهای بسته تشکیل می شود و ما هنوز از سیاست گذاری های کوتاه مدت و بلندمدت آن ها را خبر نداریم و نمی دانیم که برای سینمای کودک چه کاری می خواهند انجام دهند بسیار اشتباه است.
آن ها در حال حاضر روی مسأله تصویب فیلمنامه متمرکز شده اند در صورتی که این امر از اساس با عنوان شورای راهبردی سینمای کودک در تناقض است! چرا که آن ها باید اقتصاد سینمای کودک را تعریف کنند، باید در پی اکران آثار تولید شده و پشت در اکران مانده بخش دولتی و خصوصی باشند، باید با سازمان ها و دستگاه هایی مانند وزارت آموزش و پرورش وارد تعامل شوند اما اینکه متمرکز شده اند روی تصویب فیلمنامه مسأله ای است که شوراهای پیشین هم انجام می دانند و باید بدانند که با انجام این کار اتفاق مثبتی در حوزه سینمای کودک نخواهد افتاد چون همین افرادی که در این شورا هستند در سال های قبل هم در شوراهای بنیاد سینمایی فارابی بوده اند و همان فیلمنامه هایی را تصویب می کنند که قبلاً تصویب کرده اند و امروزپشت در اکران مانده اند و با شهامت هم بیان می کنند که تنها ۸ تای آن ها قابل نمایشند!
تعجب من از این است که امثال آقای ارگانی که عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستند چرا با کانون وارد تعامل نمی شوند تا با همیاری آن ها سینمای مرده کودک را از نو زنده کنند؟ چرا هیچ یک از اعضای این شورا در پی آن نیستند که با ایجاد رایزنی با وزارت آموزش و پرورش بخشی از مشکلات سینمای کودک را حل کنند؟ همه ما به این مسأله واقفیم که آموزش و پروش می تواند موجب موفقیت فیلم های زیادی شود؛ چطور فیلم هایی مانند «رسوایی» و... توانسته اند با مجوزهای آموزش و پرورش برای کودکان اکران شوند و فروش های بالایی کنند اما چرا برای فیلم های سینمای کودک این اتفاق نمی افتد؟
آیا شورای راهبردی نمی تواند مراکز متولی و حامی سینمای کودک را جمع کند و آن ها را به اتحاد برساند؟ جالب این است که بعد از تأسیس یک سال و نیمه این شورا طبق مصاحبه اخیر خانم طائرپور تازه قرار است در هفته های آینده یک نماینده از آموزش و پرورش به این شورا اضافه شود. این خیلی دیر است! و تازه معلوم نیست ورود این فرد چقدر میتواند تاثیرگذار باشد. این شیوه کار کردن بی انگیزگی، ناراحتی و رخوت و افسردگی و عدم رضایت در پیشکسوتان حوزه سینمای کودک را به همراه خواهد داشت، من معتقدم ما الان بیش از آنکه به شورای راهبردی سینمای کودک نیاز داشته باشیم به «ستاد حل بحران سینمای کودک و نوجوان» نیاز داریم.
آزادی: من یک فیلمی می ساختم در رابطه با جزیره قشم و مسئولان این جزیره که به تمامی بزرگسالان پول و ماشین و هتل و راهنما داده بودند به دلیل آنکه فیلم ما در حوزه کودک بود به ما هیچ کمکی نکردند و این در حالی بود که اگر فیلم من ۲ هنرپیشه معروف داشت همه چیز برایم مهیا می شد! اما در عین تنهایی با قدرت کامل فیلم مان را ساختیم ولی هیچ نوع کمکی به ما نشد. سینمای کودک این جنبه های منفی را هم دارد که باید اعضای شورای راهبردی سینمای کودک آن را ساماندهی کرده و معضلات ما را در این حوزه حل کنند.
قناعت: بنده معتقدم مسأله سینمای کودک بسیار پیچیده تر از این حرف ها است و برای آن مثالی را عرض می کنم؛ بنده در دوران دبیرستان در شهر آمل شاهد آن بودم که اعلام شد یک مخترع آملی یک هواپیما ساخته است. ما کنجکاو شدیم که ببینیم این هواپیما به چه صورتی است و به همین دلیل به خیابان رفتیم اما در نهایت تعجب دیدیم که یک ماکت هواپیما را در پشت یک کامیون رو باز گذاشته اند که نه موتور داشت و نه شبیه هواپیما بود و ما تعجب می کردیم که یعنی این ها نمی فهمند که این هواپیما نیست و ماکت هواپیما است و اگر هواپیما پرواز نکند ارزشی ندارد؟ واقعیت این است که وضعیت سینمای کودک ما هم به این ترتیب است و توقعاتی که ما از وزارتخانه هایی مانند آموزش و پرورش داریم به همین شکل است؛
این وزارتخانه اینقدر بروکراسی اش به این جریان هواپیما نزدیک است که انتظار کمک را نمی توان از آن ها داشت. به عنوان نمونه من برای اکران فیلم «من و نگین دات کام» رفتم و لیست مدارس را گرفتم اما کسی حمایتی از ما نکرد. مسئولان آموزش و پرورش در شهر آمل به ما گفتند که ما می خواستیم برای شما نامه نگاری کنیم اما از آنجا که کاغذ A۴ نداشتیم درخواست کاغذ داده ایم که هنوز به دستمان نرسیده است تا نامه نگاری های تان را انجام دهیم!
واقعیت کشور ما این است! حالا ما داد می زنیم چرا از سینمای کودک حمایت نمی شود؟ من در جشنواره رشد شاهد آن بودم که درست در وسط اکران فیلم به دلیل آمدن سرویس مدرسه بچه ها را با چشم های گریان از سالن سینما بیرون بردند و وقتی من از آن ها سوأل کردم که پس چرا اصلاً بچه ها را به سینما آورده بودید به من گفتند که حالا که سرویس شان آمده باید بروند!
ترکمانی: بدتر از این قضیه آن است که من در جشنواره رشد حضور داشتم که دبیرستانی ها را برای فیلم خردسالان آورده بودند بعد بچه های خردسال را برای فیلمی برده بودند که چیزی از آن نمی فهمیدند. این آشفته بودن اوضاع است که نیاز به راهبرد و ساماندهی دارد!
قناعت: پس با توجه به این شرایط من از این شورا حمایت می کنم و احساس خوبی به این شورا دارم چرا که حداقل می توان با این افراد گفتگو کرد. اولین کار مثبت این شورا این بود که سینمای کودک را از نوجوان جدا کرد.
ترکمانی: با شما مخالفم!؛ این جداسازی چه دستاوردی برای سینمای کودک و نوجوان داشت که شما از آن حمایت می کنید؟
*منتظری: قطعاً در ادامه جلسه در رابطه با مسأله تفکیک و جداسازی جشنواره فیلم های کودک و نوجوان از یکدیگر که اعتراض بخش اعظمی از اهالی سینمای کودک را در پی داشت وارد بحث خواهیم شد و لطفاً از مسیر جلسه خارج نشوید.
قناعت: من معتقدم که ما باید کمی موشکافانه تر مسائل عمده سینمای کودک را مطرح کنیم؛ اگر ما بتوانیم مثل سینمای «هنر و تجربه» سالن های خاصی را در اختیار داشته باشیم و فیلم های کودک حداقل ۶ ماه روی پرده بمانند بخشی از معضلات مان حل خواهد شد.
ترکمانی: پس چرا اعضای شورای راهبردی سینمای کودک این کار را نکرده اند و تنها در حال شعار دادن هستند؟ چطور «هنر و تجربه» را یک نفر به سرانجام رساند و این همه آدم نتوانسته اند ظرف یک سال و نیم برای سینمای مهم کودک کاری انجام دهند؟
قناعت: آن ها در پی این حمایت هستند اما نتوانسته اند کاری از پیش ببرند.
ترکمانی: اصلاً اینطور نیست؛ بنده یقین دارم بی تفاوتی سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی به عنوان متولی سینمای کودک به این حوزه خود به خود باعث شد تا سازمان ها و مراکز دیگر هم قدرت پیدا کنند و همین بی اعتنایی و کم لطفی را به این سینمای مظلوم داشته باشند. بنیاد سینمایی فارابی که حمایت کننده سینمای کودک است از دادن سینمای خودش برای اکران فیلم کودک پرهیز می کند پس چه توقعی از آموزش و پرورش داریم؟ خود بنیاد سینمایی فارابی یا سازمان سینمایی و نهادهای دیگر چه کاری برای اتحاد و همدلی اعضای سینمای کودک انجام داده اند؟ ما چه توقعی از آموزش و پرورش داریم؟ ما آموزش و پرورش را به عنوان یک پارامتر مطرح می کنیم که می تواند در این زمینه کمک دهنده دستگاه هایی مثل سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی باشد. مگر آموزش و پرورش در بحث آموزش درسی درست عمل می کند که بخواهد در مبحث سینما درست برخورد کند؟ وقتی بچه ها به دلیل یک خنده و شوخی در مدارس تنبیه و توبیخ می شوند ما چه انتظاری می توانیم داشته باشیم؟ پس آموزش و پرورش با این شیوه برخورد خود به خود بحثش به طور کل از بحث ما جدا می شود.
آموزش و پرورش حوزه مهمی است اما دلیلی نمی بیند که بخواهد جواب ما را بدهد و به ما دست یاری دراز کنند. آن ها حتی جواب نامه های مرا هم ندارند و رسماً اعلام کردند ما تعهدی به سینماگران نداریم که بخواهیم به آن ها جواب بدهیم که چرا از فیلم شما حمایت نکردیم. آن ها رسماً گفتند: ما دلمان نمی خواهند جواب شما را بدهیم. این همه فیلم کودک خارجی است که بچه ها می توانند از آن استفاده کنند و چون فیلم های بزرگسال خارجی برای آن ها مناسب نیست پس ما ترجیح می دهم بچه ها را برای تماشای فیلم های بزرگسال ایرانی به سینما ببریم و مجوز و برگه حمایتی برای دیدن این فیلم ها را برای مدارس صادر میکنیم.
ما باید به این باور برسیم که سینمای کودک به بحران رسیده و توقع اصلی از مدیر سازمان سینمایی است که این بحران را حل کند و همه ما هم مخلصانه ایستاده ایم تا مشکلات از سر راه سینمای کودک برداشته شود. من حتی اعلام کردم ما باید از تجربه کشورهایی که برای احیای سینمای شان به سمت سینمای کودک آمدند استفاده کنیم و ببینیم از چه کدهایی استفاده کرده اند. همه این تجربیات وجود دارد اما شورای راهبردی نمی خواهد از آن ها استفاده کند. این کم توجهی به سینمای کودک و کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند بسیار بد است.
من پیش از این به آقای منتظری منتقد محترم سینما عرض کردم که زمان مدیریت آقای جواد شمقدری اولین کسی بودم که به ایشان نامه دادم که شورای ساماندهی سینمای کودک را راه بیندازید اما به دلیل اینکه ایشان در اواخر دوران مدیریتی شان بودند نتوانستند این کار را انجام دهند و ضمن استقبال زیاد از این امر مهم پیشنهاد کردند که به نفر بعدی که مدیریت سینمای کشور را بر عهده می گیرد این پیشنهاد را بدهید. به محض آمدن آقای ایوبی بنده به ایشان هم این پیشنهاد را دادم که مدت ها بعد ایشان شورای راهبردی سینمای کودک را تأسیس کردند که قطعاً اتفاق خوبی بود.
اما لازم است که این شورا ایجاد اتحاد و همدلی و هم اندیشی و همگویی را در اهالی سینما بکند. چرا ما باید با دل پر دور هم جمع شویم و همواره از عملکرد ضعیف آن ها گلایه مند باشیم؟ از پیشکسوتانی که در این میزگرد حضور دارند و جزو فرهیختگان سینمای کودک محسوب می شوند چرا هیچ کمکی برای بهبود شرایط و اعتلای این گونه سینمایی گرفته نمی شود؟ تا زمانی که خودمان ایجاد همدلی و همسویی نکنیم نمی توانیم در سینمای کودک رشد به وجود بیاوریم. متأسفانه این رویه در اعضای شورا وجود دارد که وقتی ما عملکردشان را نقد می کنیم به ما انگ مغرض و نادان بودن می زنند؛ تاریخ نشان خواهد داد که ما هرگز مغرضانه برخورد نکردیم و نادان به شرایط موجود هم نبودیم!
* منتظری: فرمایش شما در این زمینه بسیار درست و به جا است؛ متأسفانه شرایطی در سینمای کشور ما به وجود آمده که نقد منصفانه و عادلانه تشبیه به نگاه غرض ورزانه می شود و جایی برای نقد در سینمای ما وجود ندارد و تنها افرادی سرخوشانه می توانند در سینما حضور داشته باشند که مرتباً در حال تعریف و تمجید کردن از هر مسأله ای هستند! البته این روشی است که نه تنها در دوران مدیریت آقای ایوبی به عنوان رئیس سازمان سینمایی بلکه در سایر دوره های پیشین هم وجود داشته و تنها تفاوتش این بوده که در دروه های مختلف میزان شدتش متفاوت بوده است. این روش نقدناپذیری گویا در شورای راهبردی سینمای کودک هم وجود دارد چرا که این شورا از اسفند ماه سال ۹۳ تاکنون حتی یک مصوبه و یا یک بیانیه رسمی در رابطه با سیاست های اعمالی در این گونه مهم سینمایی بیرون نداده و دبیر آن تنها یک بار به تازگی با یکی از خبرگزاری مصاحبه کرده و وعده انجام کارهایی در آینده را داده است که بیشتر شعاری است و در عمل هیچ نکته مثبتی برای رشد و اعتلای سینمای کودک در کشور دیده نمی شود؛ پس بهتر است با بیان این جمله که « آن ها در پی این حمایت هستند اما نتوانسته اند کاری از پیش ببرند» اعضای شورا را مجاب نکنیم که همچون گذشته عمل کنند و کاری کنیم که حداقل طی ماه های آینده و قبل از برگزاری جشنواره فیلم کودک بتوانیم شاهد تکانی در عرصه سینمای کودک باشیم؛ بنده از سایر دوستانی که در رابطه با سوأل ابتدایی جلسه وارد بحث نشده اند خواهش می کنم نظرات شان را در این رابطه بیان کنند تا بتوانیم وارد حوزه های دیگر سینمای کودک بشویم.
قنبری: من بسیاری از اعضای شورای راهبردی سینمای کودک را به خوبی می شناسم و طی تمامی سال هایی که در سینمای ایران فعالیت می کنم به آن ها نان رسانده ام و با جرأت می توانم این نکته را بیان کنم که اگر من نبودم هرگز این ها هم نبودند!
من سال های سال مدیریت سالن های سینمای کودک را بر عهده داشتم که ۲۸ سال قبل آقای محسن مسعودشاهی آن را به عهده من گذاشته بودند و دفتری داشتم داخل سینمای کوچک سر طالقانی و ۷ سینما در تهران را اداره می کردم و جالب آنکه هیچ علاقه ای هم به سینمای کودک نداشتم و تنها علاقه ام به سینمای درباره نوجوان بود. من سه سال و نیم این شغل را داشتم و فیلم های «گربه آوازه خوان» را که فیلم خوبی هم نبود من خوب به فروش رساندم؛ «پاتال و آرزوهای کوچک» یکی دیگر از آثاری بود که با همت من به فروش رفت. من شیوه ها و شگردهای خاصی برای جذب مشتری داشتم. در آن زمان خانم طائرپور که امروز در این شورا و آن شورا حضور دارد دفتری داشت که که عنوان آن را فراموش کرده ام!
*منتظری: خانه ادبیات و هنر کودکان و نوجوانان
قنبری: بله! ایشان در آنجا بعضاً مبادرت به ساخت فیلم می کردند که من فیلم های آن ها را اکران می کردم و باعث فروش آثارشان می شدم و به واسطه حضور من بود که به عنوان فعال سینمای کودک شناخته شدند.
ادامه دارد...