همیشه پشت سکوت خبری هست!
نقدی بر آن‌چه هجو می خوانیم؛
همیشه پشت سکوت خبری هست!
نمایشگاهی از آثار مهدی طالعی نیا در کاخ گلستان برپاست. همین موضوع بهانه‌ایست تا آثار این هنرمند را از نظر بگذرانیم.
 
تاريخ : شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۵۵

فارغ از آن‌که به باور بسیاری نقد، مرز میان تأیید و یا رد یک اثر هنریست، باید در آغاز به این نکته تاکید کرد که در این نوشتار کوتاه، نقد نه به معنای جدا کردن سره از ناسره، که به سبب روشن ساختن وجوه پنهان و لایه های میانی اثر هنری مورد استفاده قرار گرفته است و به همین سبب آثار از منظر  یک منتقد مورد بررسی قرار می گیرد.

نقاشی یا فتومونتاژ!

آثار طالعی نیا را از چند منظر می توان نگریست. نخست آن‌که آثار او فارغ از نام نقاشی، شباهت زیادی با آثار فتو مونتاژ و دیزاین دارد. با تاکید بر این نکته که امروز نمی توان مرز میان هنرها را از یکدیگر تفکیک کرد، باید گفت؛ به نظر می رسد این آثار بیش از آن‌که رویه نقاشانه هنرمند را نشان دهند، حکایت از نگرش انتقادی او در قالب فتومونتاژ دارند. اما این بار فتومونتاژ نه به شیوه صنعتی بلکه به وسیله پاره تصاویری که به دست نقاش آفریده شده‌اند؛ خلق شده. 

رویه ای از انتقاد در پس ظواهر

هنرمند در این آثار با استفاده از ذهنیتی کولاژمانند، زمان‌های دور را با نشانه‌های امروزی هم‌نشین ساخته و ازین ابزار برای بیان ذهنیات بعضاً متناقض خود بهره گرفته است. آن‌چه به نظر می رسد این است که در پس آن چه هجو می خوانیم، همیشه اندیشه‌ای نهفته است و به همین سبب نمی توان به دیده ای سهل انگارانه از کنار آثار هنری مورد بحث گذشت. در برخی از آثار این هنرمند، شخصیت ها و نمادهای تصویری روزگار قاجار دستمایه خلق آثارند. 

حرفهای ناگفته نقاش!

به یقین کنار هم نشاندن عناصر تصویری قاجار، در کنار عناصر معاصر، حاوی پیامیست که دستیابی به آن امری آسان نیست. آن‌چه سبب می‌شود یک هنرمند، مردی قجری با لباس نظامی و انبوهی از ضمایم و تعلیقات را آویخته به آن نشان دهد و به یکباره این ضمایم و تعلیقات ثعب‌الوصول را با قطعه های پازل و شکلات و اسباب بازی کودکانه جایگزین کند؛ به یقین بی سبب و از سر تفنن نیست. شاید این کولاژ نامربوط، کنایه‌ای از مقام‌ها و مراتب بعضاً نامانوس امروزین است. کنایه از جهانی که قدرت در آن دروقین و نشانه ها و تعلیقات افتخار در آن ساختگی است. گرچه برداشت ها از یک اثر هنری را نمی توان به قطعیت بیان کرد، اما نمی توان گفت که در پس چنین هم نشینیِ نامأنوسی اندیشه‌ای نخفته است.
بسیاری از آثار این هنرمند رویه ای از شکایت دارند. در غالب آن‌ها عناصری مورد استفاده قرار گرفته است، که معاصرند و سنخیت زمانی با مردمانی که در تصویر آمده‌اند، ندارند. در واقع شاید مردم در زمان‌های مورد بحث، تفکری درباره آن‌چه در تصاویر قرینشان شده نداشتند. 

فریادهایی در پس یک نقش

از سوی دیگر روحی کودکانه و آزاد در برخی از آثار به چشم می‌خورد. اما علت تاکید بر این موضوع چندان واضح نیست. به نظر می رسد برخلاف آن‌چه به نمایش در می‌آید، به نظر می رسد طراح، تاکیدی بر روزگار قاجار ندارد. در واقع فریادی که می توان از پس آثار او شنید، به روزگار متناقص حاظر باز می گردد. به آن‌چه برای انسان امروز در مرز میان هویت و بی هویتی، قرار دارد، رویاهایی که چندان عاقلانه به نظر نمی رسد، ارزشهایی که کم کم به ضد ارزش بدل می شوند و مناسبات نامطلوبی که زندگی را به اجبار برای ما تغییر می دهند. به نظر می رسد که هنر نزد هنرمند معاصر، ابزاری برای بیان ناملایمات در جهان زیست است. جهانی که انسان را به ورطه سقوط از هویت نیاکانی‌اش کشانده و با رنگ و لعاب زندگی مدرن، او را در معرض تناقض با باورهای بنیادی اش قرار داده است.
کد خبر: 50890
Share/Save/Bookmark