موسیقی که غربی ها هرگز آن‌ را نفهمیدند!
گذری بر موسیقی‌های عروسی در روزگار قاجار؛
موسیقی که غربی ها هرگز آن‌ را نفهمیدند!
عروسی یکی از رسومی بود که در موسیقی ایرانی اثری انکارناپذیر گذاشت. به همین سبب در این نوشتار، وجود و ارزش حضور این موسیقی را بررسی می‌کنیم.
 
تاريخ : سه شنبه ۶ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۴۲

گذری بر موسیقی روزگار قاجار نشان می دهد که موسیقی گرچه مقام و منزلتی والا نداشت و گرچه به بیراهه رفته‌بود؛ اما در میان مردم عوام و از سوی دیگر در میان اشراف و شاهزادگان جایگاه خود را حفظ کرده‌بود. البته باید دانست که موسیقی در هرجا و به هر بهانه‌ای مورد استفاده قرار نمی گرفت و تنها در مواردی ویژه در میان مردم اجازه حضور می یافت.

هرچند موسیقی در اسلام تحریم شد؛ اما به کار بردنش در دو جایگاه ممانعتی نداشت. نخست به هنگام عروسی و دوم به هنگام جنگ. بنابر نوشته اوژن فلاندن، در روزگار قاجار مراسم عروسی به همراه مطرب مرسوم بوده است.  به هنگام عروسی از خیمه ها پر از زنان و مردان و کودکان بود. اما چون عیسوی بودیم؛ خوش نداشتند ما را در مراسم دعوت کنند.صدای سازهایی چون نی‌لبک و تنبور، دو شبانه روز می‌آمد و نه تنها قطع نمی‌شد؛ از قدرتش هم کاسته نمی‌شد. 

مادام وولفسن در کتاب ایرانیان در گذشته و حال می‌نویسد: در عروسی کم تر اتفاق می‌افتاد که مطرب دعوت نشود. موسیقی میهمانان را مشغول می‌کند.

از آن‌چه سیاحان اروپایی و نویسندگان ایرانی نوشته‌اند؛ پیداست که موسیقی به هنگام عروسی در میان مردم مرسوم بوده‌است. عبدالله مستوفی نیز در «شرح زندگانی من» از طرب به هنگام عروسی یاد کرده است. از آن‌چه نوشته‌اند پیداست که سازهایی چون دهل و سرنا و تنبک و نی‌لبک و طبل را در جشن عروسی مورد استفاده قرار می‌دادند. 

گاه در میان آنان که وسع مالی بهتری داشتند موسیقی با نمایش همراه می‌شده‌است. به گفته معیر الممالک در اواخر عصر ناصری دو دسته مطرب بودند که یکی را دسته کورها و دیگری را دسته مومن می‌نامیدند. دسته کورها از چهار مرد و دو زن تشکیل می‌شد؛ کریم، رئیس دسته تار و کمانچه می‌زد و سه مرد دیگر یکی ضرب می‌گرفت و دیگران دف می‌زدند. در دسته مومن، او دایره می‌زد و می‌خواند و در علم موسیقی مهارت داشت. دخترانش یکی ارگ دستی می‌نواخت و دیگری می‌رقصید.

اما حقیقت این است که بیراهه نرفته‌ایم اگر بگوییم که این هنر را غیر مسلمانان حفظ کردند. گروه‌های موسیقی غالباً یا مسیحیان بودند و یا یهودیان. دسته‌ای هم از کشمیر آمده و به این هنر اشتغال داشتند. آن‌گونه که معیر الممالک در خاطرات خود نوشته،  مطربان اهل کشمیر دوازده نفر بودند که از میان آن‌ها دو مرد قوی هیکل تنبک می‌زدند و دیگر مطربان سازهایی غریب می‌نواخته اند.

دسته‌های دیگر چون دسته گل رشتی، دسته طاووس و دسته ماشالله نیز در روزگار قاجار به نواختن موسیقی می‌پرداختند. اما موسیقی با آواز همراه بوده است حتی در گونه‌ای که در عروسی رواج داشته؛ خواننده ای با گروه مطربان همراه بوده است.

ب.نیکیتین در کتاب ایرانی که من شناختم؛ از نواختن سازهای گوناگون در مجالس طرب یاد می کند و از همراهی آواز با آن‌ها یاد می‌کند:
مطربان به نواختن تار و تنبک مشغول‌اند و فردی با آهنگ آن‌ها می‌خواند. این تفریح گرچه برای ایرانیان سرگرم کننده است؛ مرا دچار کسالت می‌کند. اما اگر زبان فارسی را بشناسیم؛ کسل نمی‌شویم.

به هر روی این حقیقت که زندگی موسیقی در میان عوام و خواص، حتی به شکلی سطحی، دوام آن را سبب شد و پس از گذر از دوران رکود؛ به سبب عدم انقطاع پیوند موسیقی پیش از صفویه و پس از مشروطه، موسیقی توانست دوباره راه تعالی خویش را از سر گیرد و روند پیشرفت را پی گیرد. به هر تقدیر،  آن‌چه موسیقی این عصر را حایز ارزش می کند؛ حفظ آن لابه لای رسوم توده‌های مردم است. و بزرگترین و ریشه دارترین رسوم؛ به یقین آئین ازدواج و شادمانی نهفته در آن است.
کد خبر: 55985
Share/Save/Bookmark