امسال نیز مانند سال های گذشته تلویزیون به پخش سریال های مناسبتی ماه مبارک رمضان پرداخت سریالهایی که به لحاظ محتوا، ساختار و مضمون به مراتب از آثار مناسبتی سالهای گذشته تلویزیون به لحاظ کیفیت در سطح پایینی قرار داشتند و برخی از آنها هم هیچ همخوانی با این ماه عزیز نداشتند وحتی به دلایلی به غیر از کیفیت برخی از انها مورد اعتراض ارگان های مختلف نیز قرارگرفتند . مجموعه تلویزیون «چمدان» به کارگردانی «خسرو ملکان» درایام ماه مبارک رمضان به عنوان یکی از مجموعه های مناسبتی سیما روی آنتن شبکه دوم سیما رفت . خسرو ملكان کارگردان سینما وتلویزیون تحصيلاتش را تا اخذ ديپلم فنی هنرستان ادامه داد و از سال ۱۳۵۱ با شركت در دوبله فيلم های خارجی وارد فعاليت های سينمايی شد. وی فعاليت فيلمسازی را از سال ۱۳۵۳ با ساخت فيلم كوتاهی به نام «بازگشت» شروع كرد و فعاليت در سينمای حرفه ای را پس از انقلاب و از سال ۱۳۶۲ با فيلم «زخمه» به عنوان نويسنده و كارگردان آغاز كرد. وی تاکنون فیلم هایی چون مادرزن سلام ، عروسی مهتاب ، تماس ، طوبی ، زمزمه و شب شكن را برای سینما ساخته است و در پرونده کاری خود ساخت مجموعه تلویزیونی «تلفن مشترک» را نیزدارد که در سال ۱۳۷۷ روی آنتن رفت. مجموعه تلویزیونی «چمدان» كه قرار بود ماه رمضان سال گذشته از شبكه دو پخش شود به خاطر كمبود بودجه متوقف شد و پخش آن به امسال موکول شد. اين سريال اپيزوديک پس از ۱۴ سال بازگشت كارگردان اش خسرو ملكان به سیما بود و مضمونی طنز و با حال و هوای ماه رمضان داشت و داستان يک چمدان بود که در تهران گم میشد به دست افراد مختلفی می افتاد و پس از کلی دست به دست چرخیدن، درآن باز نمیشد و هركس درباره آن نظری داشت و فكر میكرد آرزوهای اش در اين چمدان دربسته است. خلاصه چمدان وارد خانوادههای مختلفی می شد و ماجراهایی را برای افراد مختلف جامعه از هر قشر و طبقه ای فراهم می آوردو کارگردان این سریال هم به بهانه این چمدان مخاطب را وارد زندگی افراد مختلف جامعه می کرد. این سریال با توجه به اینکه بازگران نام آشنایی چون: مهران غفوریان، فتحعلی اویسی، یوسف صیادی، ارژنگ امیرفضلی، فلامک جنیدی، فلور نظری، شهره لرستانی ، محسن قاضیمراد، شهین تسلیمی و عباس محبوب را به عنوان بازیگر داشت. بازیگرانی که در طی یک دهه اخیر بارها در مجموعه های طنز به ایفای نقش پرداختند و باید گفت تا حدودی زیادی در کلیشه و تیپ های آشنای سریال های تلویزیونی و حتی سینمایی گرفتار شدند. که بخشی از گرفتار شدن این بازیگران مربوط به این می شود که تلویزیون و سینمای ایران فرصت بازیگری به نسل های جدید برای حضور در عرصه های طنز نداده و در طی این سال ها مدام از یک سری بازیگران مانند مهران غفوریان، فتعلی اویسی ، ارژنگ امیر فضلی و ... در سریال ها ، تله فیلم ها و فیلمهای سینمایی استفاده شده و این بازیگران هم به نظر می رسد در طی این سال ها هر چه در آستین داشته اند برای سینما و تلویزیون رو کرده اند و دیگرتوانایی ارائه و خلق شخصیت های جدید در بازیگری را ندارند . هر چند نمی توان تهیه کنندگان و کارگردانان را در این خصوص بی تقصیر دانست . چرا که امروز کمتر تهیه کننده ای حاضر می شود که در یک سریال یا فیلم طنز به یک سری چهره های جدید اعتماد کند و بنابراین همیشه با تجربه ها در طنز سینما و تلویزیون ما مورد استفاده قرار می گیرند و همین ها هم قربانی نگاه تیز بین مخاطبان می شوند و به مرو فراموش می شوند. به هرحال در مجموعه تلویزیونی«چمدان» هم همان گونه که کارگردان این سریال در مصاحبه های خود گفته ازبازیگران نام آشنا برای نقش های طنز و جدی سریال استفاده کرده که همین عامل به نظر می رسد یکی از دلایل عدم موفقیت این مجموعه از سوی مخاطبان باشد. هر چند گمان می رفت این سریال به یکی از مجموعه های پر مخاطب ماه رمضان تبدیل شود اما این گونه نشد و سریال نتوانست انتظارات را برآورده کند. مشکل دیگر این مجموعه به مضمون، ساختار، فرم، محتوا و روایت آن برمی گشت . چرا که چنین سوژه ای بارها در مجموعه های وطنی مورد استفاده قرار گرفته و نمی توان مضمون و داستان این سریال را تازه و نو دید. در صورتی که فیلمنامه نویس و کارگردان اثر می توانستند با توجه به موضوع این سریال یعنی دست به دست شدن چمدانی به دست افراد مختلف جامعه بهترین بهره را ببرند و با استفاده از چمدان به زندگی فرد یا افراد از منظر روانشناسی و جامعه شناسی بپردازند و از طریق آنها نیز بخشی از جامعه را با همه مشکلات و معضلاتش به تصویر بکشند.
اما فیلمنامه «چمدان» آنقدر قوت و گیرایی لازم را ندارد که این ظرفیتهای سوژه را به تصویربکشد. به همین دلیل است که این سریال حرف جدیدی برای گفتن نداشت و با توجه خط داستانی که این مجموعه داشت معلوم نبود که چرا شخصیت های مختلف سریال خودشان را در قبال چمدان به نادانی زده اند و در نتيجه بیشتر از آنکه بازیگران در صدد رساندن پیام سریال باشد در نوعی لودگی غرق می شوند. در این که یک چمدان از اول سریال تا به آخر آن دست به دست شود شاید در ظاهر جذاب باشد اما در عمل ما شاهد سریالی به شدت کند در روایت ، بازیهای ضعیف و کلیشه ای ، کش داربودن سکانس ها و پلان ها و آشفتگی در روایت داستان اثر بودیم . به نظر می رسد خسرو ملکان کارگردان این مجموعه که سالها از ایران دور بوده، خیلی آشنا به ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی کشورمان نبود و فکر می کرده که مخاطب تیز هوش امروز را می توان با فرمول های امتحان پس داده ۱۰ سال قبل جذب کار کرد و در این راه هم به دلیل همین تفکر شکست خورده است. شاید اگر این سریال سال گذشته که پخش فیلم های طنز سطحی در سینما رواج داشت و برخی از این بازیگران هم بازیگر آن فیلم ها بودند از تلویزیون پخش می شد می توانست مخاطب بیشتری را جذب خود کند. شاید بتوان به جرات گفت که دوره سریال هایی مانند «چمدان» امروز در تلویزیون ما به سرآمده و مخاطب امروز ما دیگر حوسه دیدن سریال های بی محتوا ، کش دارد و کلیشه ای را ندارد و دوست دارد آثاری ببیند که در درجه اول به شعور او توهین نکندو ذائقه اش به كلی ناديده گرفته نشود و در درجه دوم هم حرف جدیدی برای زندگی او داشته باشد و در درجه سوم هم او را از خستگی کار روزانه با تزریق هیجان و شور و نشاط رها کند . به نظر می رسد که در تلویزیون دیگر نمی توان با شوخیهای سطحی و سخیف و یک سری شکلک در آوردن بازیگران ( به تعبیر کارگردان ها بداهه پردازی و خلاقیت بازیگران) مخاطب را از پای سرگرمی هایی مانند اینترنت و ماهواره جدا کرد ودر او حس و اشتیاق دیدن سریال های وطنی را بر انگیخت. بنابراین لزوم بازنگری در ساختار، سوژه و مضمون مجموعه های تلویزیونی بیش از پیش احساس می شود.