«دختر شینا» کیست؟
نگاهی بر تازه های نشر؛
«دختر شینا» کیست؟
کتاب «دختر شینا» خاطرات قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهیدستار ابراهیمی هژیر، با خاطره نگاری بهناز ضرابی زاده از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شد.
 
تاريخ : دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۰۴

به گزارش هنرنیوز، کتاب حاضر روایت خاطرات زنی است که با حضور همسرش در جبهه های جنگ روزهای سخت و پر مشقتی را همراه با اضطراب گذرانده است. او که به تازگی از روستا به شهر آمده و در فضای متفاوت شهر قرار گرفته به تنهایی و با وجود سن کم‌اش به بزرگ کردن پنج فرزند قد و نیم قد‌ مشغول است. 
 
8سال بیشتر با شهید ستار ابراهیمی زندگی مشترک نداشته و بعد از شهادت همسرش با پنج فرزند خود به همدان می‌آید و با همان حقوق شهید فرزندانش را بزرگ می‌کند. سختی آن روزها و مهر مادری‌ او کمتر از حضور در میدان های جنگ نبوده و چه همسران بسیاری از رزمندگان بودند که همچون قدم خیر محمدی کنعان شجاعانه در برابر مشکلات ایستادگی کردند. 

شهید حاج ستار ابراهیمی در سال ۱۳۳۵ در یکی از روستاهای توابع شهرستان رزن به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در همان جا گذراند. اما به دلیل مشکلات مالی خانواده راهی تهران شد. در سال ۵۵ به خدمت سربازی رفت و توانست در همان دوران مدرک تحصیلی سوم راهنمایی خود را دریافت کند. هنوز خدمت سریازی تمام نشده بود که با قدم خیر محمدی کنعان ازدواج کرد. او پیش از وقوع انقلاب اسلامی از مبارزین علیه حکومت استبداد بوده و پس از پیروزی انقلاب نیز در کمیته اسلامی شهرستان رزن به پاسداری از دست آوردهای انقلاب پرداختند. با تشکیل سپاه پاسداران اسلامی وارد این نهاد شد و مدتی از طرف سپاه پاسداران مأمور خدمت در دادگاه انقلاب اسلامی بود. با وقوع جنگ تحمیلی پا در میدان های جنگ گذاشت و مسئولیت های مختلفی را بر عهده گرفت. شهيد حاج ستار ابراهيمي، در عمليات‌هاي زيادي ازجمله ثارا...، فتح المبين، بيت المقدس، والفجر مقدماتي، رمضان، والفجر ۲، والفجر ۵ ، ميمک ، جزيره، خيبر، کربلاي ۴ و نهايتاً کربلاي۵ حضور یافت و در همان عملیات کربلای ۵ که مسئوليت گردان ۱۵۵ را نيز برعهده داشتدر شلمچه به شهادت رسید. 

قدم خیر محمدی در فصل دوم کتاب خاطره اولین دیدار با همسرش را چنین تعریف می‌کند: «آن روز من به تنهایی به خانه آن ها رفته بودم، سر ظهر بود و داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می‌شد و به حیاط ختم می‌شد، پایین می امدم که یک دفعه پسر جوانی روبه رویم ظاهر شد. جا خوردم. زبانم بند آمد. برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد. پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد. صدای قلبم را می شنیدم که داشت از سینه ام بیرون می‌زد. آن قدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یک نفس تا حیاط خانه خودمان دویدم. زن برادرم، خدیجه، داشت از چاه اب می‌کشید. من را که دید، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد. ترسیده بود، گفت: «قدم! چی شده. چرا رنگت پریده؟!»» 

گفتنی است ضرابی زاده، عنوان کتاب را از آنجا گرفته است که فرزندان شهید ستاری مادربزرگشان به نام شیرین جان را شینا خطاب می‌کنند. همچنین در متن کتاب می‌خوانیم قدم خیر با فردی به نام صمد ازدواج می‌کند و ستار نام برادر صمد است؛ تعلیق زیبایی که ضرابی زاده تا بخش های پایانی کتاب آن را برملا نکرده است. 

در جای دیگری از کتاب می‌خوانیم: «سال ۱۳۶۵ سال سختی بود. در بیست و چهار سالگی، مادر پنج تا بچه قد و نیم قد بودم. دست تنها از پس همه کارهایم بر نمی‌آمدم. اوضاع جنگ به جاهای بحرانی رسیده بود. صمد درگیر جنگ و عملیات های پی در پی بود. خدیجه به کلاس دوم می‌رفت. معصومه کلاس اولی بود. به خاطر درس و مدرسه بچه ها کمتر می توانستم به قایش بروم. پدرم به خاطر مریضی شینا دیگر نمی توانست به ما سر بزند. خواهرهایم سخت سرگرم زندگی خودشان و مشکلات بچه هایشان بودند. برادرهایم مثل برادرهای صمد درگیر جنگ شده بودند. اغلب وقت ها صبح که از خواب بیدار می‌شدم، تا ساعت ده یازده شب سر پا بودم. به همین خاطر کم حوصله،‌کم طاقت و همیشه خسته بودم.» 

کتاب «دختر شینا»؛ خاطرات قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر، با خاطره نگاری بهناز ضرابی زاده از تولیدات دفتر ادبیات و هنر مقاومت توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شده است. این کتاب در ۲۶۴ صفحه و شمارگان ۲۵۰۰ نسخه به چاپ رسیده و با قیمت ۶۵۰۰ تومان منتشر شده است.

کد خبر: 49045
Share/Save/Bookmark