هنگامه گلستان معتقد است مرحوم کاوه گلستان هیچ وقت زاویههای عجیب و غریب را انتخاب نکرد و عقیده داشت عکاسی مستند اجتماعی باید خیلی ساده باشد.
«من کاوه هستم، کاوه گلستان (عکاس) نه بالا، نه پایین، نه چپ، نه راست، فقط برای ثبت واقعیت به دنیا آمدهام! در واقعیت، این حقیقت است که زجر میکشد.» شاید این جمله ای که کاوه گلستان درباره خودش گفته است، کامل ترین تعریفی باشد که می توان از او ارایه داد.
کاوه گلستان اگر چه با ثبت واقعیتهای اجتماعی،رویدادهای مربوط به پیروزی انقلاب، جنگ تحمیلی،جنگ عراق وجنگ افغانستان نام خود را به عنوان یکی از برترین چهرههای عکاسی خبری تثبیت کردهاست،اما برخی از منتقدان او را پایه گذار عکاسی مستند اجتماعی در ایران میدانند .
از هفته گذشته مجموعهای ازعکسهای این عکاس با عنوان «توانا بود، هر که دانا بود» در گالری 6 به نمایش گذاشته شدهاست، عکسهایی مستند از دانش آموزانی که اوایل دهه 50 در سراسر ایران در حال تحصیل بودند.
گلستان سال1351 به سفارش انتشارات «فرانکلین» - که آن زمان چاپ کتابهای مدارس را برعهده داشت- این عکس ها را گرفته است. این انتشارات پیشنهاد عکاسی از دانش آموزان مدارس سراسر کشور را به کاوه میدهد و او از دانش آموزان سراسر کشور عکاسی میکند.
هنگامه گلستان همسر کاوه گلستان در مورد عکس های این مجموعه به خبر آنلاین می گوید: «من و کاوه برای گرفتن این عکس ها سفرهای طولانی به اصفهان، کاشان ، قزوین و روستاهای دور افتاده این مناطق داشتیم.»
این عکس ها به گفته همسر گلستان چون به مجموعه آثار قابل توجهی تبدیل شده بودند، همان زمان نمایشگاهی آز آن ها در گالری سیحون برگزار می شود.
عکس های کاوه گلستان از دانش آموزان اوایل دهه 50 حالا پس از 30 سال دوباره فرصت این را یافته اند تا دیده شوند، اما از این مجموعه فقط 30 عکس به نمایش گذاشته شده است. هنگامه گلستان در مورد این عکس ها می گوید:« البته تعداد این عکس ها بسیار بیش از این است که هم اکنون در گالری شماره 6 به نمایش درآمده است، اما ما به علت محدودیت جا و درخواست گالری 30 قطعه عکس را به نمایش گذاشتیم.»
ماجرایی که باعث شد تا همسر گلستان به فکر راه اندازی این نمایشگاه بیفتد هم جالب است؛ «در واقع پیش از این نمایشگاه ، یک نمایشگاه گروهی برگزار شده بود که در آن کاوه هم عکس داشت و مسوؤل این گالری به من پیشنهاد داد تا یک نمایشگاه انفرادی برای کاوه برگزار شود و من نیز از این مساله استقبال کردم.»
عکس های این مجموعه به تعلیم و تربیت بچهها و موقعیت زندگی آنان قبل از انقلاب میپردازد و به همین خاطر سندی جدی و تاثیرگذار از زندگی کودکان قبل از انقلاب است.
نقد اجتماعی با عکس
سبک شخصی گلستان را دراین عکاسها هم میتوان مشاهده کرد. او نمی خواهد با عکس هایش قدرت تکنیک خود را به رخ بکشد و یا عکسی بگیرد که مولفه های آشنا در آن رعایت شده باشد، او در این عکسها نیز مثل همیشه بر چهره انسانی و حالات روحی آنها تاکید کردهاست.
او در این مجموعه هم در پس هر ماجرا و حادثه ای تنها « انسان» را دیده است و «دردی» که بشر خواه ناخواه با آن روبه روست. همین هاست که باعث می شود در برخورد با آثار گلستان تنها با نگاه یک عکاس مواجه نباشیم و بیشتر نگاه یک روشنفکر یا منتقد اجتماعی را ببینیم.
«نگاه کاوه به عکاسی را به نوعی می توان ساده ترین نوع نگاه به این هنر دانست.» این جمله را هنگاه گلستان می گوید. او معتقد است:« خود کاوه هیچ وقت زاویه های عجیب و غریب را انتخاب نکرد و عقیده داشت که عکاسی مستند اجتماعی باید خیلی ساده باشد.»
در مجموعه عکسهای «توانا بود،هر که دانا بود» وی با انتخابی آگاهانه به سراغ انسانها و این باردانش آموزان رفته و با چشمان تیز بینش موضوعات حساسی را شکار کرده است.
به گفته همسر گلستان، کاوه بیشتر به دنبال موضوعاتی می رفته که کسی به دنبال آنها نبوده و از لحاظ اجتماعی هم این موضوعات نگاه کسی را جلب نمی کرده و کسی هم درباره آنها حرف نمی زده است.
در واقع این طور که هنگامه گلستان می گوید؛ او به دنبال کشف واقعیت هایی بود که بتواند آنها را برای جامعه رو کند. این موضوعات مسلماً در بردارنده دردهایی اجتماعی بود که هیچ کس درباره آنها صحبت نمی کرد.»
گلستان این نگاه را در 3 پروژه دیگر نیز داشته و همین کار را با دوربینش انجام داده است. کوره پزخانه ها، مرکز نگهداری کودکان ،زنان و... نیز از دیگر پروژه هایی هستند که گلستان با همین نگاه به سراغ آن ها رفته و نگاهی موشکافانه به پدیده های اجتماعی داشته است.
نمایش ساکت واقعیتها
در واقع میتوان گفت عکسهای گلستان بازنمای دغدغههای او در مواجهه با معضلات جامعهای است که در آن میزیسته است. او بی محابا این تلخیها را به نمایش میگذارد و واقعیتی را مقابل دیدگان مخاطب قرار میدهد که خودش از آن هراس دارد.
عکسهای مدرسه او نیز ازاین قاعده مستثنی نیست. او در این عکسها تصاویری شگفتانگیز از دوران تحصیل درسالهای دور را به نمایش میگذارد. با دیدن هر عکس از او این جمله مشهورش به ذهن متبادر میشود که:«من میخواهم صحنههایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشهدار کند و به خطر بیندازد. میتوانی نگاه نکنی، میتوانی خاموش کنی، میتوانی هویت خودرا پنهان کنی، مثل قاتلها، اما نمیتوانی جلوی حقیقت را بگیری، هیچ کس نمیتواند.»
برای همین نشان دادن حقیقت بود که او جان خود را از دست داد. بهایی سنگین برای نشان دادن حقیقتی تلخ که در دنیای امروز حاکم است،آن هم چند روز قبل از سقوط صدام در 13 فروردین 1382 در منطقه کفری کردستان . این اتفاق در حالی برای او رخ داد که او همواره اعتقاد داشت عکاس جنگ باید خطر کند،اما سالم بماند تا عکس هایش را منتشر کند.
سرنوشت آثار گلستان
هنگامه گلستان در مورد سایر آثار کاوه گلستان و امکان نمایش آن ها می گوید:« فعلا برنامه مشخصی برای نمایش دادن آثار بعدی او ندارد،اما اندک اندک و در صورت فراهم شدن شرایط آنها را به نمایش خواهد گذاشت.»
او از مجموعه های خوبی مانند کارگران کارخانه ها،کارگران معدن،کشاورزان و مجموعه ای از هنر های ایرانی که در حال از بین رفتن هستند به عنوان مجموعه هایی نام می برد که در صورت فراهم شدن شرایط آن ها را به نمایش می گذارد.
در عین حال او از انتشار کتاب «کاوه گلستان، ثبت حقیقت در ایران» (Recording the Truth) خب ر می دهد. کتابی که هم اکنون آخرین مراحل چاپ را انجام می دهد و به احتمال فراوان تا پایان سال جاری به انتشار درخواهد آمد. هنگامه گلستان این مجموعه را گردآوری کرده و در نظر دارد که ابتدا این مجموعه را در ایران منتشر کند و سپس به زبان انگلیسی آن را چاپ کند.
او که در حال راه اندازی وب سایتی به نام کاوه گلستان است در مورد جایزه این عکاس می گوید:«از اول خیلی موافق با جایزه کاوه نبودم. به نظرم این جایزه با نوع نگاه کاوه موافق نبود.»
او ادامه می دهد:« اگر بتوانم بنیادی برای او درست کنم بهتر است. اما اینها نیازمند هزینه های بالاست که از عهده یک نفر بر نمی آید.» مجموعه عکس های کاوه گلستان مجموعه ماندگاری است که نمایش آن به هر شکلی مخاطبان خاص خود را دارد.
خبر آنلاین-سما بابایی