منبع: ماهنامه موعود شماره 72
«فرانسيس فوكوياما» كتاب پايان تاريخ خود را در سه كنفرانس جهاني تورنتو، واشينگتن و اورشليم ارائه كرد.
فوكوياما در كنفرانس اورشليم با عنوان «بازشناسي هويّت شيعه» ميگويد: شيعه، پرندهاي است كه افق پروازش خيلي بالاتر از تيرهاي ماست. پرندهاي كه دو بال دارد: يك بال سبز و يك بال سرخ.
عاشورا و حماسة پر شكوه آن پديدهاي است كه همواره رمز و راز نيروي پنهان و آشكار شيعيان و آزادي خواهان بوده است. قدرت اين رمز و راز آن چنان است كه دشمنان اسلام را هميشه در حيرت و شگفتي و سردرگمي فرو برده است. از همين رو، دشمنان، به ويژه صهيونيسم جهاني بر آنند تا با شبيهسازي و بهرهگيري از اين واقعه، براي دنياي پوشالي و خيالي خود، جلوههاي مقدّس و آسماني بيافرينند. براي مثال، در سه كنفرانس جهاني تورنتو، واشينگتن و اورشليم، «فرانسيس فوكوياما» كتاب پايان تاريخ خود را ارائه كرد. اين كتاب در برابر كتاب برخورد تمدّنها اثر «ساموئل هانتينگتون» است. فوكوياما مدّعي است كه خرده تمدنها و فرهنگهاي جزئي به دست فرهنگ غالب بلعيده ميشوند و رسانهها، دنيا را به سمت دهكدة واحد پيش ميبرند و به ناچار دنيا درگير جنگي خانمانسوز خواهد شد. بنابراين، براي پيشگيري از اين جنگ بايد يكي را به عنوان كدخدايي بپذيريم و در ادامه ثابت ميكند كه كدخدا، امريكا است. فوكوياما ميگويد: اين نبرد حتمي است، ولي برندة آن غرب نخواهد بود و او با اسناد و مدارك ثابت ميكند كه برندة نبردِ آخرالزّمان، شيعيان هستند.
فوكوياما در كنفرانس اورشليم با عنوان «بازشناسي هويّت شيعه» ميگويد:
شيعه، پرندهاي است كه افق پروازش خيلي بالاتر از تيرهاي ماست. پرندهاي كه دو بال دارد: يك بال سبز و يك بال سرخ.
او بال سبز اين پرنده را مهدويّت و عدالت خواهي و بال سرخ را شهادتطلبي كه ريشه در كربلا دارد و شيعه را فنا ناپذير كرده است، معرفي ميكند.
فوكوياما معتقد است شيعه بُعد سومي هم دارد كه اهميّتش بسيار است. او ميگويد:
اين پرنده، زرهي به نام ولايت پذيري به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان ميشود. شيعه، عنصري است كه هر چه او را از بين ميبرند، بيشتر ميشود.
وي جنگ عراق و ايران را مثال ميزند و ميگويد:
اينها فاو را تسخير كردهاند، ميروند كربلا را هم بگيرند و اين، يعني فتح قدس، اگر كربلا را بگيرند، اينجا را هم قطعاً ميگيرند.
او براي دفع اين خطر پيشنهاد ميكند با امتياز دادن به ايران، جنگ را متوقّف كنيد.
فوكوياما، مهندسي معكوسي را براي شيعه و مهندسي صحيحي را براي خودشان طراحي ميكند و مينويسد:
مهندسي معكوس براي شيعيان اين است كه ابتدا ولايت فقيه را خط بزنيد. تا اين را خط نزنيد، نميتوانيد به ساحت قدسي كربلا و مهدويّت تجاوز كنيد... براي پيروزي بر يك ملّت بايد ميل مردم را تغيير داد... ابتدا ولايت فقيه را خط بزنيد، در گام بعد، شهادت طلبي اينها را به رفاهطلبي تبديل كنيد. اگر اين دو تا را خط زديد، خود به خود انديشههاي امام زماني از جامعة شيعه رخت ميبندد... شما بياييد براي غرب هم امام زمان و كربلا و ولي فقيه بتراشيد.
فوكوياما براي اين كار، مكتب جديدي به نام اونجليس عرضه كرد. مكتبي كه قدمتش به 1987 ميلادي بر ميگردد. طرفداران اين مكتب معتقدند عيساي ناصري خواهد آمد. فوكوياما به آنها توصيه ميكند در فيلمهايشان هر چه را شيعيان دربارة امام زمان ميگويند، بر شخصيّت عيساي ناصري تطبيق بدهند. بر اساس دستور فوكوياما، فيلمهايي بر اساس مدل «روايت فتح» شهيد آويني، ساخته شد؛ با همان اسلوب متن و با به كارگيري مؤلّفههاي احساسي برنامههاي شهيد آويني، با همان تيپها و همان ديالوگها كه شهيد آويني ميگفت.
فيلم نجات سرباز رايان با محتواي تجليل از مادر سه شهيد؛ فيلم نبرد پرل هاربر با محتواي جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم؛ فيلم زماني سرباز بوديم با تئوري بازسازي كربلا و بر اساس الگوي عمليّات كربلاي 5؛ فيلم سقوط شاهين سياه، بازسازي صحنةكربلا، فيلم جنگير كه در آن از نمادهاي اسلامي شيعه استفاده شده بود.
نكته:
در تمامي اين فيلمها، بر اساس نظرية فوكوياما، امام حسين(ع) و كربلا، يك طرف و سوي ديگر، شمر است. لباس هم بر اساس الگوي شيعي انتخاب شده است. لباس سربازان امريكايي، سبز رنگ و لباس سربازان مقابل، قرمز است ؛ آن هم به دليل تقدّس اين رنگ در آرمانهاي شيعي. هنر پيشهها تا پايان فيلم ناشناختهاند و همچنين تا آخر فيلم فقط نقشهاي قدسي بازي ميكنند.