تفاوت موزه‌های ایران با موزه‌های جهان از نگاه حامد وحدتی نسب
تفاوت موزه‌های ایران با موزه‌های جهان از نگاه حامد وحدتی نسب
قطعاً مدیر موزه باید فرهنگی باشد و آشنایی کاملی به تاریخ و هنر و فرهنگ داشته باشد. اما متأسفانه در ایران هر چند ما برای بسیاری از حوزه‌ها قائل به تخصص‌گرایی هستیم،اما در برخی حوزه‌ها مخصوصاً حوزه فرهنگ قائل به تخصص‌گرایی نیستیم و همه را صاحب‌نظر و کارشناس می‌دانیم.
 
تاريخ : سه شنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۴۶
به گزارش هنرنیوز؛ هر روز از گوشه و کنار اخبار مختلفی در مورد موزه‌ها به گوش می‌رسد از دزدی موزه کنگاور، ربودن اشیا موزه بهبهان ، آتش گرفتن موزه دزفول، تبدیل موزه چهارفصل اراک به سفره‌خانه، عجله برای اففتتاح موزه دوران اسلامی، واگذاری مدیریت موزه هنرهای معاصر به بنیاد رودکی، مشکلات موزه‌های فرش، رضا عباسی، آبگینه، نقاشی پشت شیشه، موزه عروسک‌ها و....همه اینها نشان از آن دارد که ظاهراً همچنان با وجود وعده و وعیدهای مختلف موزه‌ها در هزار توی مشکلات خود مانده‌اند. اما در میان و در آخرین روزهای سال شاید انتصاب دو مدیر سعدآباد و نیاوران برای همگان شوک‌برانگیز بود حتی اگر با این استدلال که رحمت الله رئوف(مدیر کل دفتر عملکرد، بازرسی و پاسخگویی به شکایات سازمان) سالها در سازمان میراث فرهنگی سابقه دارد که باز هم این سابقه دلیل موجهی برای انتخاب او نیست،نحوه انتخاب موسوی(فرماندار سابق شهریار، رباط کریم، اسلامشهر، شهرری، هشتگرد و شهر دماوند ) نه تنها از سوی اصحاب رسانه حوزه میراث فرهنگی که بنابر تحقیقی از سوی ۸۰ درصد کارشناسان موزه‌ها نیز با مخالفت همراه است.
هرچند محمد حسن طالبیان – معاون میراث فرهنگی- و محمد رضا کارگر- مدیرکل امور موزه‌ها- در نشست روز یکشنبه (۲۳ فروردین ماه ۹۵) مجبور شدند بیشترین وقت پرسش و پاسخ خود را به این مسأله اختصاص دهند اما برآیند جلسه نشان می‌داد که آنها نتوانستند اصحاب رسانه را در این زمینه قانع کنند.
در این نشست طالبیان در پاسخ به سوالی در خصوص تغییرات مدیریتی صورت گرفته در کاخ موزه‌های تهران گفت: در سال گذشته ۳ انتصاب در کاخ موزه‌های تهران صورت گرفت که دراین میان انتصاب مدیران کاخ موزه‌های نیاوران و سعدآباد سوالاتی را ایجاد کرد. مدیر مجموعه نیاوران از کارکنان قدیمی سازمان بودند و در سازمان همه با انتصاب ایشان موافق بودند.

وی در ادامه به شرح دلایل انتصاب سید بیوک موسوی(فرماندار سابق شهریار، رباط کریم، اسلامشهر، شهرری، هشتگرد و شهر دماوند)، مدیر مجموعه سعدآباد پرداخت و تصریح کرد: در سال گذشته ما دچار یک گرفتاری شدیم. هر ماه چند روز پیش می‌آمد که سعدآباد تعطیل می‌شد. بخصوص بعد از برجام که مقامات کشورهای مختلف به ایران می‌آیند به دلیل برگزاری مراسم تشریفات برخی روزها سعد آباد تعطیل می‌شود. به همین خاطر مساله تعطیلی مجموعه سعدآباد در حال حاضر اولویت سازمان میراث فرهنگی است.

معاون میراث فرهنگی با اشاره به روند انتخاب و انتصاب مدیر جدید سعدآباد توضیح داد: رییس سازمان میراث فرهنگی دنبال یک شخصی بودند که بتوانند با مقامات و دستگاههای که مسئول حفاظت و تشریفات ریاست جمهوری هستند مذاکره کند. ما در حوزه میراث فرهنگی نتوانستیم کسی را که بتواند این کاررا انجام بدهد به آقای سلطانی فر معرفی کنیم . در نتیجه ایشان، آقای موسوی را به مدیریت سعدآباد منصوب کردند، برای اینکه بتوانیم جلوی تعطیلی سعدآباد را بگیریم .

حال در مورد نحوه مدیریت موزه‌های مطرح دنیا و انتخاب مدیران آن با یکی از باستان‌شناسان و اساتید دانشگاه ایران که خود سالها در آمریکا مشغول به تحصیل بوده است به گفت و گو پرداختیم.

حامد وحدی نسب – باستان‌شناس- در گفت و گو با خبرنگار هنرنیوز؛ درباره این که موزه‌های مختلف در سراسر دنیا چگونه اداره می‌شوند‌، می‌گوید: در کشورهای گوناگون مدل‌های متفاوتی وجود دارد. برخی از موزه‌های متمرکز زیر نظر یک نهاد هستند. برخی نقاط دیگر مانند دانشگاه هاروارد خود دارای موزه است، یا از سویی موسسه «اسمیت سونیان» (یک موسسه علمی- فرهنگی بزرگ در واشنگتن) که یک نهاد خصوصی با هیأت امنای خود دارد، بزرگترین گنجینه‌های آمریکا را داراست. مدل‌های متفاوتی برای موزه‌های دولتی خصوصی و وابسته به دانشگاه یا بنیادهای خصوصی و NGO ها وجود دارد و با توجه به اساس‌نامه این نهاد اداره می‌شوند.

موزه‌های دنیا، تنوع مکانی و عمل دارند

وی درباره این که مدیران موزه‌های مطرح دنیا بر اساس چه سابقه فرهنگی انتخاب می‌شوند، توضیح می‌دهد: ابتدا باید مشخص شود یک مدیر موزه وظیفه‌اش چیست و چه باید انجام دهد؟ تفاوت مهمی که در ایران قابل قیاس با جاهای دیگر دنیا از نوع پیشرفته‌تر آن وجود دارد، اینکه موزه در ایران ما را به یاد جایی می‌اندازد که یک‌سری اشیاء در آن نگهداری و به معرض نمایش گذاشته می‌شود. محیط ساکتی که شما وارد آن که می‌شوید با یک فضای نورپردازی شده‌ی سکوت مطلق مواجه می‌شوید که درون آن راه می‌روید، اشیاء موزه‌ای را می‌بینید و سپس خارج می‌شوید. در صورتی که بخش نمایش اشیاء فقط یک قسمت از اجزای موزه است.

او ادامه می‌دهد: این در حالی است که موزه یک نهاد فعال است و صرفاً یک نهاد ایستا با پتانسیل ذخیره شده نیست. در خارج از ایران موزه دارای قسمت پژوهشی است. بخشی برای مردم عامی، قسمتی به کودک و نوجوان اختصاص دارد، یک مخصوص پژوهش‌های فاخر است و موزه انتشارات دارد. تعداد زیادی پژوهشگر و کارمند دارد. حتی بودجه‌هایی را به ارسال باستان‌شناسان برای کاوش و تحقیق با توجه به نیازهای موزه تخصیص می‌دهد و پژوهشگرانش تحقیقات میدانی متفاوت انجام می‌دهند. به عنوان مثال «کارلتن استنلی کوون»، انسان‌شناس آمریکایی که سال ۱۳۴۹ از دانشگاه پنسیلوانیا به ایران آمد و تحقیقات گسترده‌ای روی دوران پارینه سنگی ایران انجام داد، از او به عنوان «پدر باستان‌شناسی پارینه سنگی ایران» یاد می‌شود.

مهر و موم ابدی ممنوع!


این فوق دکتری زیست باستان شناسی دانشگاه آکسفورد با تأکید بر این که معمولا موزه‌های مطرح دنیا علاوه‌بر قسمت‌های مختلف اختصاص داده شده به نمایش‌های عمومی اشیاء، دارای قسمت‌های دیگری هستند که به صورت پویا گنجینه‌های انبارهایشان را مورد مطالعه قرار می‌دهند و زمینه مطالعات و پژوهش را فراهم می‌آورند، می‌افزاید: هدف دقیقاً همین است. وقتی گروهی باستان‌شناس به کاوش می‌رود و اشیایی را کشف می‌کند و تحویل موزه می‌دهد، قرار نیست که فقط این اشیاء در بسته‌بندی مخصوص با مُهر و موم ابدی نگهداری شوند، قطعاً نیاز به مطالعه و پژوهش دارند و مسوولان موزه این زمینه را فراهم می‌کنند تا محققان بتوانند به این اشیا دسترسی پیدا کرده و کارهای مطالعاتی جامع و هدفداری را انجام دهند.

موزه‌ی ملی بخش پویا کم دارد

وی با اشاره به این که چنین قسمت‌های پویایی کمتر در موزه‌های ایران از جمله موزه‌ی ملی ایران دیده می‌شود، می‌گوید: باید منصف بود. از زمان مدیریت خانم مهناز گرجی و به طور واضح‌تر آقای جبرئیل نوکنده، موزه ملی تلاش زیادی کرده که به این سمت حرکت کند. برگزاری مراسم‌هایی مانند همایش، رونمایی کتاب و بزرگداشت برگزار می‌شود. قسمت‌های بالایی موزه مانند موزه دوران اسلامی و موزه پیش از تاریخ افتتاح شده و مدام کارشناسان موزه ملی در حال جنب و جوش هستند که این سیر خیلی خوب است و ما را به سمت تصور جهانی که از موزه در غرب وجود دارد، می‌برد.

او ادامه‌ی این روند از سوی موزه‌ی ملی ایران را در مراحل ابتدایی می‌داند و می‌گوید: وضعیت قبلی موزه که بیشتری حالتی منفعل و خموده و ساکت بود و دو راهنمای موزه و بازدیدکنندگانی که هیچ پرسشی ندارند، در حال خارج شدن است.



قطعاً مدیر موزه باید فرهنگی باشد

این مدرس دانشگاه در پاسخ به این پرسش که مدیر یک موزه تا چه حد باید با فرهنگ آشنا باشد، نیز اظهار می‌کند: قطعاً مدیر موزه باید فرهنگی باشد و آشنایی کاملی به تاریخ و هنر و فرهنگ داشته باشد. اما متأسفانه در ایران هر چند ما برای بسیاری از حوزه‌ها قائل به تخصص‌گرایی هستیم، فرضاً برای درد شکم نزد دکتر ارتوپد یا برای انجام امور کشاورزی نزد متخصص مکانیک نمی‌رویم چرا که به این درک رسیده‌ایم که هر کدام از این‌ها نیازمند متخصص خودش است. اما در برخی حوزه‌ها مخصوصاً حوزه فرهنگ قائل به تخصص‌گرایی نیستیم و همه را صاحب‌نظر و کارشناس می‌دانیم.

در ایران فرهنگ متخصص ندارد

وی با اشاره به این که فرهنگ در ایران یک مقوله عام در نظر گرفته شده که همه حق اظهارنظر یا مدیریت مناصب آن را دارند، ادامه می‌دهد: گویی در ایران فرهنگ اصلاً متخصص ندارد و نیازی به آن احساس نمی‌شود و جالب این که اگر از بسیاری از سکان‌داران این حوزه بپرسید فرهنگ چیست، شاید قادر به رائه یک پاسخ جامع در مورد آن نباشند، چرا که تصوری برای آن ندارند و بر حسب پست تعریف شده مدتی در این منصب مشغول به فعالیت شدند.

وحدتی‌نسب تاکید می‌کند: این سهل‌گیری در انتصاب مدیران فرهنگی مخصوصاً حوزه میراث فرهنگی آسیب‌های کوتاه مدت و بلندمدت جبران ناپذیری را بر پیکره فرهنگ وارد می‌کند، این در حالیست که چنین سهل‌گیری در حوزه‌های دیگر وجود ندارد. حتماً در سازمان زمین شناسی یک متخصص زمین‌شناس و در یک بیمارستان یک پزشک برای مدیریت انتخاب می‌شود و... اما در مدیریت‌های فرهنگی تخصص‌گرایی کم رنگ می‌شود وبرای انتخاب بیشتر به این سمت حرکت می‌کنند که این مدیر چقدر دارای توان مدیریتی است.

نگاه غیرفرهنگی به مقوله‌ی فرهنگ دارند

وی با بیان این که البته انتخاب یک مدیر توانای غیرفرهنگی از یک مدیر ناتوان فرهنگی بهتر است، اظهار می‌کند: فراموش نکنیم در انتصاب‌های مدیران کاخ موزه‌ها و موزه‌ها فقط در ایران پیشینه فرهنگی مهم نیست. یک مدیر بالادستی که خواهان انتصاب مدیران دیگر است، فاکتورهای زیادی را باید مد نظر قرار بدهد که من و شما شاید نبینیم و درک آن برای ما سنگین باشد. اما علت این اتفاق، نگاه غیرفرهنگی به مقوله فرهنگ است؛ به عبارتی از آنجا که سرمایه‌گذاری چندانی برای تربیت و آموزش مدیران فرهنگی نشده و انتخاب و عزل و نصب‌های آن بر اساس تخصص و سیر صعودی دریافت مهارت و کسب توانایی لازم نبوده، بنابراین یک مدیر بالادستی به دلیل همین کمبودها شاید باز خود را محق به انتخاب مدیری بداند که فقط توانا باشد نه متخصص.

وحدتی نسب بیان می‌کند: در چنین حالتی شاید نگاه بیرونی اندکی ایده‌آل باشد، اما در واقعیت درونی نباید چنین نگاهی داشت و باید بسیاری از فاکتورها را مد نظر داد. برای مثال یک موزه‌ای در شهرستانی وجود داشت که خطر آن را تهدید می‌کرد که یکسری از مراکز نظامی آن را در تصرف و از آن خود کنند، طبیعتاً اگر یک مدیر فرهنگی آرام و متین آنجا حضور داشته باشد، نمی‌تواند مقاومت کند و باید شخصی به عنوان مدیر منتسب می‌شد که با برخی نهادها در ارتباط باشد و کارنامه‌اش برای آن‌ها مسجل باشد و بتواند تعامل‌های خوبی برقرارکند، که این کار را کرد و خوشبختانه همچنان موزه پابرجاست، بنابراین فاکتورهای زیادی را باید مد نظر داشت.

هیات‌امنا هم خوب است، هم بد

وی درباره هیأت امنایی اداره شدن هم توضیح می‌دهد: این هم می‌تواند اقدام خوبی باشد و هم اقدامی بد. همه چیز بستگی به اساس‌نامه آن سازمان دارد. مثلاً دانشگاه‌ها هیأت امنا دارند. از سویی صرف داشتن هیأت امنا مطرح نیست این که چه تیمی بر اساس چه تخصصی انتخاب می‌شود و این گروه چقدر قدرت عمل و مسوولیت ‌پذیری دارد، بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد. فرضاً در دانشگاه‌ها رییس دانشگاه توسط وزیر علوم انتخاب می‌شود نه هیأت امنا. بنابراین قدرت عمل و دامنه اختیارات و همچنین ترکیب هیأت امنا بسیار در مدیریت حائز اهمیت است و بر اساس آن می‌توان اظهار نظر کرد که هیأت امنایی شدن فلان موزه خوب یا بد بوده است.
کد خبر: 90698
Share/Save/Bookmark