در برنامه هفت مطرح شد:
نقد فیلم اشباح و گپی با عوامل فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو»
هفت ۱۶ خرداد ماه میزبان حمید فرخنژاد و روحالله حجازی از عوامل فیلم در حال اکران زندگی مشترک آقای محمودی و بانو، مانی باغبان و رضا درستکار برای نقد فیلم اشباح و حبیب بهمنی و جواد اردکانی پیرامون بررسی دیدگاه امام خمینی درباره سینما بود.
تاريخ : شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۹:۵۷
به گزارش هنرنیوز به نقل از روابط عمومی هفت، محمود گبرلو در سر مقاله شب گذشته هفت بایادی ازسالروز درگذشت رهبر کبیر انقلاب و با بیان اینکه روز های گذشته یاد آور سال های رهبری است که سینمای ایران را پایه گذاری کرد اظهارداشت: دغدغه ای دو چندان توسط مقام معظم رهبری در این سال ها و درمقاطع مختلف دنبال شده است وبه سرفصل هایی برای ادامه حیات سینمای نوین ایران تبدیل شده است.
وی ادامه داد: سرمشق بنیان گذار انقلاب اسلامی برای سینمای ایران، رجوع فیلمسازایرانی به باورو هویت سرزمین خود بود وسینمای نجیب ایران با نظریه امام توانست دردنیا مجالی برای عرضه پیدا کند.
سردبیر هفت اذعان داشت: نباید آن چنان در برابر سینما و رسانه های مدرن جبهه گرفت که به مخالفت با مظاهر تمدن منجر شود و از دیگر سو نباید در برابر این هنر صنعت پیچیده تسلیم بود.
گبرلو با بیان اینکه در این میان جایگاه و نقش رهبر فقید انقلاب را نباید در قصه های سینمایی نادیده گرفت افزود: سپاس رهبری از فیلمسازانی که دغدغه داشتند و این جایگاه والا را در قاب سینما به تصویر کشیدند و گله مند بودن ایشان از اینکه چرا بسیاری دیگر در این وادی قدم نگذاشتند و بستر مناسب برای فیلمسازان علاقمند و با دغدغه این دیار فراهم نشد.
محمود گبرلو در پایان گفت های خود اظهار داشت:این را به یاد داشته باشیم که اندیشه امام، دمیدن روح تعهد به کالبد هنربود. اندیشه ای که نمی توان دسته بندی های رایج آن را تفسیرکرد.
اما انتهای صحبت های محمود گبرلو با گزارشی از هفت تا هفت همراه بود که مطابق روال هفته های پیش رویداد های سینمایی ایران را در هفته ای که گذشته به تصویر کشید. اما در صفحه دیگری از مجله تصویری هفت، حمید فرخ نژاد و روح الله حجازی؛ بازیگر و کارگردان فیلم در حال اکران زندگی مشترک آقای محمودی و بانو ، از مهمانان گفتگویی برنامه بودند.
در ابتدای این گفتگو دوربین هفت در اختیار روح الله حجازی، کارگردان فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانوقرار گرفت و وی در بیان حاشیه هایی که برای این فیلم به وجود آمد توضیح داد: حاشیه ها پیرامون این فیلم به فیلم اول من بر می گردد در حالی که این فیلم از دوسال پیش مجوز گرفته است و در دوره های مختلفی که مدیریت ها تغییر کرده است تحت تاثیر آن نیز قرار گرفته است.
وی در بیان دغدغه ای که برای ساخت این فیلم و فیلم های پیشین خود داشته است تصریح کرد: فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو در ادامه فیلم زندگی خصوصی آقا و خانم میم ساخته شده است و ایده اولیه آن از آقا و خانم میم شروع شد. جامعه ای سنتی که درحال پشت سر گذاشتن اتفاقاتی در مسیر مدرنیته شدن خود است و در این میان مناسبات زن و شوهری نیز دستخوش تغییر شده است.
حمید فرخ نژاد نیز در ادامه گفته های حجازی در بیانی صریح تر از حاشیه ها و مخالفان جدی این فیلم گفت: این نوع حواشی به جنس حرفه ما بر می گردد. سینما نیز جز مجموعه علوم انسانی است و علوم انسانی تابع فرمول نیست و سینما نیز در این میان جذابیت های خاص خود را دارد و زمان صدرات هر وزیری در رشته های علوم انسانی و هنر متفاوت از دیگر رشته ها در نظر گرفته می شود و به استنباط اشخاص و نگاه منتقدان بر می گردد و در زمینه سینما نیز همیشه درگیر سلایق بوده ایم. سلایقی که محتاط برخورد می کنند و در برابر مسائلی که ماهوی در زمینه جامعه عنوان می شوند تاب تحمل ندارند.
وی افزود: دو فیلم اخیر روح الله حجازی از فیلم هایی بوده اند که از نقطه نظر هایی به مسائل اجتماعی نگاه می کردند که در سال های بعد روند عادی شدن خود در میان مسئولان و مردم را طی می کند. وقتی یک اثر به یک واقعه اجتماعی می پردازد، در پرداخت و نقد آن با این عنوان که در حال سیاه نمایی است می توان آن را حذف کرد. اما نباید در مقابل این نقد ها شکننده بود. چرا که اتفاقی که این فیلم در پی آن است گرفتن آیینه در مقابل تماشاگر برای رصد پیرامون خود است.
حجازی نیز در ادامه رشته کلام را در دست گرفت و اظهار داشت: در حال حاضر جامعه در وضعیتی خاص به سر می برد . بدین معنا که تنها با در دست داشتن یک تریبون نمی توان وضعیتی را به مخاطب انتقال داد، از دیگر سو خانواده نیز با ورود شبکه های اجتماعی و فضای مجازی تاثیر خود را تا حدودی از دست داده است. بنابراین باید به هنرمندان دلسوزی که در این عرصه مشغول فعالیت هستند اعتماد کنیم و کار را به آنها بسپاریم وچیزی را پنهان نکنیم و اجازه دهیم هنرمندان مسائل را مطرح کنند.
روح الله حجازی در پایان اذعان داشت: در پاسخ به این سوال که آیا پایان باز که ویژگی فیلم های من نیز هست پاسخ گوی تماشاگر ایرانی است یا نه نیز به موضوع بستگی دارد اما برای اینکه از بن بستی در ارتباط با یک موضوع خارج شویم باید راجع به آن بحث و تبادل نظر کنیم و نمی توان در ۸۲ دقیقه برای آن نسخه پیچید.
اما در صفحات میانی مجله تصویری هفت نیز نقد فیلم اشباح ساخته داریوش مهرجویی با حضور دو تن از منتقدان، مانی باغبان و رضا درستکار در برنامه شب گذشته در حال قلم زنی بود.
درستکار در نقد بیست و پنجمین ساخته داریوش مهرجویی اذعان داشت: عنوان اشباح برای این فیلم، درست ترین اتفاق ممکن در آن است. چرا که در این فیلم با شبحی از بازی ها، فیلمسازی، اسامی روبه رو هستیم. و به طور کلی این فیلم جز فیلم های ضعیف و در نیامده از مجموعه آثار سازنده اش است.
وی ادامه داد: اگرچه در گذشته با فیلم هایی چون گاو مواجه بوده ایم که سینمای پس از انقلاب را نگه داشته و پیشرو است و می درخشد اما در حال حاضر با فیلم محافظه کاری مواجه ایم که موضوعی رادیکال دارد. از دیگر سونمایشنامه ابتدایی آن که یک درام بزرگ به نام اشباح دارد و انتقال دهنده یک موضوع بزرگ است، در این فیلم تبدیل به یک موضوع محافظه کارانه شده است و یکی از اشکالات این فیلم نیز همین است که منبع اصلی آن دراماتیک است اما این فیلم به ضد دراماتیک تبدیل شده است.
درستکاردراین نقد توضیح داد: مهمترین اشکال در کارگردانی این اثر این است که شخصیت های را باور نداریم و دیالوگ ها پرت می شود و مشخص نیست که چیست. از طرفی از صدا برداری تا شخصیت ها اشکالات متعددی در این فیلم دیده می شود که نمی توان یکسره بیان داشت که خواست ارادی خود فیلمساز بوده است چرا که جهان این فیلم بسیار آشفته و شلخته است که به نظر می آید در بی حوصلگی ساخته شده است.
مانی باغبان از دیگر منتقدان حاضر در استودیو هفت در ادامه گفته های درستکار بیان داشت: در جهان نیز مجموعه فیلم هایی وجود دارند که در جریان اکران قرار نمی گیرند و در سینما های مربوط به خود نمایش داده می شوند. فیلم های مهرجویی نیز از این دست است و خاصیت آن چیز دیگری است، بدین معنا که این فیلم اثری ضد دراماتیک است و در واقع نشانه هایی در فیلم برای وابستگی به احساسات مخاطب وجود ندارد.
وی افزود: زمانی که ضد درام وجود دارد و از برشت حرف می زنیم، این نوع مدل فیلمسازی در جهان دهه ۶۰ و ۷۰ جریان رایج بوده است و مهرجویی نیز با تماشای اثر های مختلف و مطالعه در این حوزه نمی خواهد که تماشاگر واکنش نشان دهد بلکه انتظار دارد که مخاطب با دیدن اثر فکر کند. بنابراین انتخاب های فیلمساز نه انتظار های ما باید تحلیل شود.
باغبان در پایان گفته ها اظهار داشت: در قبال اشکالاتی که بدان وارد می کنند نیز باید در نظر داشت که در یک سوی آن نیز خودآگاهی فیلمساز وجود دارد و فیلم به نوعی ادای دین به ساختار سینمایی قبل از انقلاب است.
اما پرده آخر مجله تصویری هفت، به میزگردی تحت عنوان بررسی دیدگاه و اندیشه های حضرت امام درباره سینمای ایران اختصاص داشت که با حضور حبیب بهمنی و جواد اردکانی بدان پرداخته شد.
جواد اردکانی در ثانیه های ابتدایی این میزگرد با طرح این سوال که انقلاب برای سینما ایران چه کرد صحبت های خود را این گونه آغاز کرد که کاری که انقلاب برای سینمای ایران انجام داد کاملا روشن و واضح است چرا که فضای وسیعی را برای سینما باز و آن را قابل حیات کرد و توانست آن را به رشد نسبی برساند. اما باید گفت سینما برای انقلاب چه کارهایی انجام داد؟
وی ادامه داد: سینمای جمهوری اسلامی و انقلاب که در کلیت خود متولد شده است هنوز با سینما انقلابی که مد نظر بوده است فاصله دارد. اما دو ایرادی که بر آن وارد است برگرفته از این مسئله است که ۱. ساختار های پیش از انقلاب با ارائه محتوای جدید پس از انقلاب در آن حفظ شده است در حالی که هر ساختاری دارای محتوای ذاتی خودش است و این بزرگترین خطای استراتژی بود که نسبت به ساختار ها وجود دارد. از دیگر سو زمانی که نهضتی به نظام تبدیل می شود در شرایطی که باید به ایستایی برسد و جوهره نهضت را نداشته باشد آرمان ها نیز رها می شوند و تکلیف آنها مشخص نیست. اما امام راه میانه ای را برای آن نیز در نظر گرفته بودند که طراحی هوشمندانه ای بود. بدین معنا که مکان هایی انقلابی با رویکرد و جوهره ای انقلابی را درست کنیم که بتواند آن آرمان ها را پیگیری کند و حوزه هنری در مسائل فیلمسازی از مجموعه این سازمان ها بود.
حبیب بهمنی در ادامه گفته های اردکانی و در پاسخ به این سوال که چرا بعد از سه دهه به آرمان ها و انتظارهایی که در خصوص سینمای جمهوری اسلامی وجود داشته نرسیده ایم گفت: برای رسیدن به جواب مسائلی از این دست باید آسیب شناسی کنیم. چرا که از ابعاد مختلفی قابل تحلیل است. شاید که در طی این سال ها قدم هایی برداشته شده باشد اما کاملا روشن نیست و در آسیب شناسی آن نیز بخشی از این اشکالات به مخاطب، بخشی به مدیریت فرهنگی، بخشی به اقتصاد و صنعت و بخشی به سینماگران بر می گردد.
وی در پایان گفته های خود اشاره داشت: برای اینکه بتوانیم به درصدی از میزان رسیدن به آنچه که باید درسینما اتفاق افتد دست یابیم باید اطلاعات آماری در دست داشته باشیم اما درهر صورت باید در بررسی آن، گرایش به محتوا و مضمون داشته باشیم. مضامینی که پاسخ گوی نیاز های انقلاب بوده باشد.