این حقیقت که هنرهای گوناگون بنا به اقتضایی و به سبب نیازی پدید آمدهاند را نمی توان انکار کرد. این موضوع که هنر پدیده ای است که در عین برآورده کردن زیبایی، نیاز روح آدمی را به تزکیه نفس برآورده میکند؛ امری ثابت شده است.
در میان هنرهای گوناگون؛ هنرهای وابسته به معماری از منزلت بالایی برخوردارند. این هنرها به سبب پیوند با یکی از بنیادینترین نیازهای انسان؛ یعنی ساختمان، پا به پای آن رشد کردند و ارتقا یافتند. گرچه دوام و بقای این هنرها در روزگاری نه چندان دور به میزان ثروت سفارش دهنده بنا بستگی داشت و از میان رفتن یکباره شان به سبب تغییر در سبک زندگی مردم ریشه داشت؛ اما باید گفت که این هنرها در معماری رشد کردند و پیوستگیشان به یکدیگر را میتوان به دلیل همین امر دانست.
یکی از هنرهای ایرانی که در خدمت معماری زاده شد؛ و در بطن این هنر ارزشمند استمرار حیات یافت؛ آینه کاریست. آینه کاری که امروز آن را بیشتر در اماکن متبرکه و مساجد مییابیم؛ ریشه عمیقی در سنتهای عرفانی و اعتقادات معنوی ایرانیان دارد.
نخستین نشانه آینه، نمایش رخ انسان است. و شاید بهتر است علت پدید آمدنش را آن بدانیم که انسان میخواست خویشتن را به وضوح ببیند. اما آینه کاری این خصلت را به یکی از مبانی عرفانی یادآور می شود. در واقع بنابر آنچه در عرفان شرقی و به ویژه دیدگاه عارفانی چون مولانا به وفور بدان بر میخوریم؛ گذشتن از مادیت برای رسیدن به عالم والا یا ذات الهیست. در حقیقت برای رسیدن به حقیقت که همان وجود خداست؛ باید از خود گذر کرد؛ تا مراتب کمال و وصال حاصل آید. همانگونه که در سخن مولانا راه رسیدن به حق گذشتن و چشم پوشی از دنیاست:
چونک هوشش رفت از تن بیامان سر او با حق بپیوست آن زمان
چون تهی گشت و وجود او نماند باز جانش را خدا در پیش خواند
چون شکست آن کشتی او بیمراد در کنار رحمت دریا فتادآیینه
آئینه به هنگام شکستن و یا به هنگامی که در سطح دچار ترک شود؛ چهره را تکه تکه و متکثر نشان میدهد که این خود به دو اعتقاد عرفانی اشاره دارد.
نخست آنکه یادآوری ش. یعنی پاره پاره شدن صورت؛ که کنایه از درهم شکستن آن برای رسیدن به حق است؛ و دوم، پدید آمدن چند تصویر از یک جسم واحد است. آئینه در حالت عادی یک تصویر دارد و به محض ترک خوردن هزاران تصویر را مقابل بینندهاش قرار می دهد. در حقیقت بیننده در آئینه هزار بار چهره خود را میبیند. این موضوع را میتوان به نشانی از وحدت در کثرت به شمار آورد.
بدین ترتیب میتوان گفت آئینه در معماری ایران یاداور وحدت خلقت و موجودات جهان است و ا سویی راهنمای عابد برای رسیدن به مقصود است.
فارغ از این دو ویژگی، آینهکاری در معماری ایرانی متجلی نور نیز هست. آینه نور را انعکاس میدهد و بر اثر آن میافزاید.بدین سبب میتوان گفت؛ آئینه در معماری نمودار ذات خداست. از سوی دیگر، نقوش آینه کاری ایرانی از نقشهای گرهچینی گرفته شده است و این نقوش نیز خود تجسم ذکرهایی چون حمد؛ احد و ... هستند. با این توصیف می توان گفت که آینه کاری هنریست که بیننده خود را به ذات مطلق خداوند متوجه میکند و تجسم بی چون و چرای هنر دینی است.