سرنوشت ترانه خاطره انگیز یک بازیگر
سرنوشت ترانه خاطره انگیز یک بازیگر
رسول نجفیان در حال ساخت فیلمی مستند در باره روند شکل گیری آهنگ و ترانه معروف «رسم زمونه» است.
 
تاريخ : سه شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۴۷


رسول نجفیان، هنرمندی است که شخصیتی صمیمی و بی آلایش دارد، و بیشتر کار‌هایش در عرصه‌های گوناگون هنری از جمله بازیگری، کارگردانی، آهنگسازی، خوانندگی، پژوهش و... دلنشین هستند.
فعالیت هنری نجفیان از سال ۱۳۵۲ با بازی در تئا‌تر آغاز و بعد از انقلاب به تلویزیون، سینما و عرصه موسیقی نیز کشیده شد.
نقش آفرینی در فیلم‌های سینمایی «صف»، «نار و نی»، «دزد عروسک‌ها»، «یک مرد یک خرس»، «مسافر ری» و سریال‌های «رعنا»، «کاکتوس» و «مرد هزارچهره» تنها بخشی از کارنامه بازیگری اوست. به این فهرست باید تله تئاترهای ماندگاری چون «آسانسور» و «مرغابی در مه» را هم افزود که علاوه بر بازی، کارگردانی آن‌ها را هم برعهده داشته است.
اگر چه رسول نجفیان به خاطر بازی‌هایش چهره‌ای شناخته شده به شمار می‌آید، اما فعالیت‌هایش در عرصه آهنگسازی و خوانندگی هم برایش محبوبیت بسیاری به همراه آورده است. از میان آلبوم‌های او باید بر «بی‌بی‌جان» انگشت نهاد که ترانه خاطره انگیز «رسم زمونه» آن ورد زبان همه شده است و بعد از سال‌ها همچنان در هر گوشه و کنار کشور به گوش می‌رسد.
چندی است دو شاخه هنری موسیقی و فیلمسازی که نجفیان سال هاست در آن‌ها فعالیت دارد، به هم رسیده و او را به ساخت مستندی در باره چگونگی شکل گیری ترانه «رسم زمونه» کشانده‌اند. در ارتباط با همین فیلم، با او گفتگو کرده ایم.
چه شد که به فکر ساخت فیلمی مستند در باره روند شکل گیری ترانه «رسم زمونه» افتادید؟
یک وقت‌هایی بی‌آنکه بخواهی، اتفاقی در زندگی شکل می‌گیرد که برای خود آدم هم شگفت آور است. ساخته شدن، پخش و فراگیر شدن ترانه «رسم زمونه» از این دست اتفاقات محسوب می‌شود که سرگذشت آن دراماتیک است.
یعنی چه دراماتیک است؟
عناصر شکل دهنده آن شبیه درام‌های سینمایی و نمایشی است. در سرگذشت شکل گیری ترانه «رسم زمونه»، عناصری چون عشق، غافلگیری، موفقیت دور از انتظار، حس غم غربت و... خیلی چیزهای دیگر دخیل بودند که دست به دست هم دادند و شعر، ترانه، اجرا، ضبط و انتشار کار را رقم زدند.
البته در این بین توصیه دوستان هنرمندم و درخواست بسیاری از دوستداران این ترانه هم باعث شد تا ساخت مستند «رسم زمونه» را جدی بگیرم.
ساخت این مستند به چه مرحله‌ای رسیده است؟
یک سوم آن فیلمبرداری شده است. البته از آنجا که اخیراً تئا‌تر «شاه عالمتاب و کنیزک بی‌تاب» را روی صحنه فرهنگسرای نیاوران برده و در چند ماه گذشته دیگر فعالیت‌های هنری‌ام را نیز دنبال کرده‌ام، کار به سرعت پیش نمی‌رود.
هرچند خودم هم دوست ندارم عجله‌ای به خرج دهم، چرا که بخشی از فیلم در برگیرنده گفتگو با مردم کوچه و بازار و البته چهره‌های شناخته شده هنری است که باید با حوصله گرفته شود.
به سراغ کدام چهره‌های هنری رفته‌اید؟
دوستانی که درجریان ساخت این ترانه بوده‌اند یا در این سال‌ها مرا به خاطر آن مورد لطف قرار داده‌اند.
نام نمی‌برید؟
تا حالا دوستان هنرمندی از جمله گلاب آدینه، پرویز پرستویی، داود میر باقری، مهدی میامی و... در باره این ترانه صحبت کرده‌اند و در ادامه بزرگوارانی چون داود رشیدی، مرضیه برومند، محمد صالح علاء، بیوک میرزایی و... نیز جلوی دوربین می‌آیند.
پرستویی دکلمه ترانه «رسم زمونه» را هم در آلبومی که منتشر کردید، خوانده بود؟
بله ایشان لطف کردند و هنگام انتشار آلبوم، بخشی از شعر را دکلمه کردند.
مردم کوچه و بازار را چگونه انتخاب کردید؟
سعی کردیم از هر قشر و طبقه‌ای باشند. از نظر سنی، شغلی، سطح سواد، درآمد و... تلاش کردیم تنوع را رعایت کنیم.
آن‌ها مقابل دوربین چه می‌گویند؟
هم مردم عادی و هم هنرمندان در باره حس و حال این ترانه صحبت می‌کنند. این حرف‌ها از آنجا که طیف گسترده‌ای از مردم را در بر می‌گیرد، حکایت «هر کسی از ظن خود شد یار من» را به ذهن متبادر می‌کند.
برای مثال از یک زندانی و کارتون خواب گرفته تا استاد بلند مرتبه دانشگاه و بک فرد روحانی نظرشان را در باره ترانه «رسم زمونه» گفته‌اند.
همه فیلم که گفتگو با مردم و هنرمندان نیست؟
نه. یک بخش دیگرش خاطرات خودم در باره روند شکل گیری این ترانه و آهنگ است.
شما سال‌ها بود که به عنوان یک بازیگر فعالیت داشتید، چه شد که دهه ۷۰ به کار در عرصه موسیقی روی آوردید؟
یک وجه فعالیت هنری من از‌‌ همان سال‌های جوانی کار در عرصه موسیقی بود. پیش از انقلاب، نواختن دوتار را نزد یک روستایی به نام عاشق حیدر همدانی فراگرفتم و پس از آن نیز آموختن موسیقی را نزد استاد اسماعیل مهرتاش ادامه دادم. در دو دهه ۵۰ و ۶۰ خورشیدی، بخش عمده‌ای از وقتم را صرف موسیقی می‌کردم.
اما چیزی رو نمی‌کردید؟
بله درست است. سال‌های سال این هنر فقط یک جنبه شخصی برایم داشت و من فقط برای دل خودم می‌خواندم و هیچ وقت بروز نمی‌دادم. تنها گاهی در محافل دوستانه که عزیزانی چون پرویز پرستویی و دیگر رفقا حضور داشتند، سازم را برمی داشتم و برایشان می‌خواندم.
آن وقت چه شد که تصمیم گرفتید آلبوم منتشر کنید؟
من همچین تصمیمی نگرفتم، چرا که یک اتفاق غافلگیر کننده مرا به این راه کشاند. برای همین ابتدای گفتگو تاکید کردم ماجرای شکل گیری این ترانه خیلی دراماتیک است.
آن اتفاق غافلگیر کننده چه بود؟
اواخر پاییز یا زمستان سال ۱۳۷۴ که تازه شبکه ۵ تلویزیون راه افتاده بود، همراه خانم شفیعی و آقای حسین اسکندری مسوولیت اجرای برنامه زنده «شب بخیر تهران» را بر عهده داشتم. یک شب که مهمان برنامه نیامده بود و ما نگرانی داشتیم چگونه کارمان را پیش ببریم، یک دفعه به فکر افتادم ترانه «رسم زمونه» را بخوانم تا مردم سرگرم شوند. برای همین دست به ساز بردم و خواندم و از‌‌ همان لحظه ابراز لطف مردم از طریق تلفن برنامه به سویم سرازیر شد و مرا متعجب ساخت.
شعر و آهنگ ترانه را کی ساخته بودید؟
شعر و آهنگ را خیلی سال‌ها پیش از آن ساخته بودم که فکر می‌کنم هسته اولیه‌اش به سال ۱۳۶۵ بر می‌گردد. بعدش بار‌ها آن را در محافل دوستان هنرمندان خوانده بودم که اگرچه مورد استقبال قرار گرفته بود، اما فکر نمی‌کردم مردم نیز تا این حد آن را بپسندند.
یعنی استقبال مردم دور از انتظار شما بود؟
بله. هیچ فکرش را نمی‌کردم که این ترانه حتی برای بار دوم از یک رسانه تکرار شود، در حالی که پس از آن شب، مردم زیادی با نامه و تلفن، درخواست پخش مجدد این آهنگ را از شبکه‌های صدا و سیما می‌کردند. به مرور این ترانه در دل‌های مردم نشست و هنوز هم بعد از ۱۷ سال «رسم زمونه» طرفداران خاص خود را دارد.
آلبوم کی منتشر شد؟
آلبوم «بی‌بی‌جان» که حاوی این ترانه هم بود، سال ۱۳۷۵ منتشر شد.
مجموعه شعر «بی‌بی‌جان» چه تاریخی منتشر شد؟
همان سال آلبوم.
هر اثر هنری پیش از پدید آمدن، یک ریشه‌های حسی و عاطفی دارد. زمینه‌های سرودن این ترانه و ساخت این آهنگ کجا شکل گرفته بود؟
«رسم زمونه» عصاره ۵۰ سال زندگی من است. گوشه گوشه تهران برای من پر از خاطرات است که هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم. آدم‌هایی در زندگی‌ام نقش داشته‌اند که برخی از آن‌ها دیگر در جمع ما نیستند، از پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ گرفته تا دوستان و آشنایان.
اما شاید جرقه اصلی سرودن این شعر زمانی در من زده شد که خانه دوره کودکی من را ویران کردند و به جایش ساختمان نویی ساختند. ما در آن خانه بزرگ تنها دو اتاق داشتیم و همسایه‌های دیگری هم در کنارمان زندگی می‌کردند.
ترانه «رسم زمونه» توانست با همه مردم ارتباط برقرار کند، دلیلش را در چه می‌دانید؟
ماندن با جای پای آدم‌هایی که یک دنیا خاطره از خود به جا گذاشته و سفر کرده‌اند، حس مشترکی است که همه مردم آن را لمس کرده‌اند. برای همین من وقتی به دور‌ترین نقاط ایران یا به خارج از کشور می‌روم، با هم وطنانی روبرو می‌شوم که این آهنگ را شنیده و با آن ارتباط برقرار کرده‌اند.
شاید اصلاً ساخت فیلم مستند سرگذشت این ترانه، یک دغدغه درونی باشد تا بهتر و دقیق‌تر از قبل در باره ارتباط مردم با «رسم زمونه» فکر و تحقیق کنم.

کد خبر: 43997
Share/Save/Bookmark