هفته کتاب که حالا در سومین دهه عمر خود قرار دارد یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی در ایران است که از کالبد نمایشگاه بین المللی کتاب بیرون آمده و با هدف ترویج کتاب و کتابخوانی در بین مردم به مدت یک هفته فعالیت می کند.
اگرچه نفس و نیت این عمل بسیار اندیشمندانه و نیکوست اما متاسفانه در طی این سالها هفته کتاب تا حد زیادی از کارکرد اصلی خود دور افتاده است. شاید مقدمه ای که بدین منظور برای برگزاری این هفته در نظر گرفته شده است فی المثل در بخش هایی چون نمایشگاه و فروش کتاب، به نتایجی بهتر از دیگر تعاریف مشخص آن رسیده باشد اما به طور کل ماحصل برگزاری این هفته در این سالیان، هرگز مطلوب نبوده است.
البته شنیدن این مطلب از قول مسئولین که دستاوردهای هفته کتاب را در یک بیلان کاری تقدیم به مدیران بالادست خود کرده اند امری طبیعی است اما فی الواقع ماحصل کاربردی این رویداد، در جامعه عملا دیده نمی شود.
طیف زیادی از مردم هفته کتاب را تنها از طریق رسانه های جمعی می شناسند و این شناخت تنها بسنده به تیزرهای اطلاع رسانی است که اساسا تنها قید تاریخ این هفته است. برای مثال تیزرهای که در چند سال اخیر از شبکه های مختلف سیما برای هفته کتاب پخش شده است تنها ذکر عبارت «هفته کتاب مبارک باد» به همراه یک نماهنگ بوده است. این مطلب نمی تواند هیچ کمکی به یک شهروند برای مطالعه بهتر یا تسهیل دسترسی به کتابهای مورد علاقه اش بکند.
هفته کتاب، عموما هفته ای است که تمام کتابهای در انبار مانده سازمانها بین یکدیگر جابه جا می شود. ادارات فرهنگ و اشاد اسلامی در استانهای کشور به اهدای کتابهای کم مخاطب و کم طرفدار به سایر نهادها و سازمانها می پردازند. همچنین در این هفته، شمار زیادی از کتابهای منتشر شده توسط برخی ناشران دولتی از جانب سازمانها خریداری شده و بین کارمندان توزیع یا مجددا در انبارها ذخیره می شود. تقریبا همه کارمندهای ادارات دولتی می دانند که هفته کتاب قرار است تعدادی کتاب صرفا تزیینی به کتابخانه منزلشان بیاید.آیا کارکرد واقعی هفته کتاب این است؟! در این میان سهم مردم از کتابهایی که دوست دارند چه می شود؟!
البته در مدارس شکل مسئله به گونه ای دیگر است. تمام مدارس کشور موظفند در هفته کتاب، فروشگاههای کوچکی برای فروش کتاب درست کنند و با تخفیف جزئی آنها را به دانش آموزان بفروشند. این حرکت در مدارس خوب است اما بهتر آن است که در این هفته بر آموزش کتابخوانی، جذب دانش آموزان به مطالعه و بهبود شناخت کودکان و نوجوانان از مزایای دانش اندوزی و کتابدوستی پرداخته شود.چرا که در غیر این صورت یک دانش آموزی همان کتابی را هم که در هفته کتاب خریداری کرده نخواهد خواند و بنابراین دستاورد معنوی خاصی از این هفته عاید دانش آموزان نخواهد شد.
برای قشر دانشگاهی نیز طبیعتا همین امر محتمل است با این تفاوت که رقم تخفیف برای آنها اندکی بیشتر است؛ البته برگزاری فروشگاه ها و نمایشگاه های کتاب در دانشگاهها امری لازم است که به نظر می رسد تنها نباید به هفته کتاب بسنده شود.
برای سایر مردم حتی این بخش نمایشگاهی و فروشگاهی هم وجود ندارد. یعنی عملا از هفته کتاب جز گذر آنی هفت روز تبلیغ صرف، چیزی عاید یک خانواده نمی شود. مردم اصلا شناختی نسبت به این رویداد ندارند و چه بسا که ایام نمایشگاه بین المللی کتاب را بیشتر و بهتر از هفته کتاب بشناسند.
فی الواقع هفته کتاب باید، همچون فعالیت های فرهنگی در سایر کشورها، از یک برنامه ریزی دقیق پیروی کند. پیش از برگزاری آن نسبت به آن تبلیغات صورت گیرد. در همه جای شهرها، باجه ها، غرفه ها و نمایشگاه های کوچک و بزرگ باشد که پویایی کتاب را در این هفته به جامعه تزریق کند. در این هفته می شود تئاترها و کنسرتهایی با موضوع کتاب ترتیب داد. سایتهای مختلف را با اندکی هزینه برای دسترسی بیشتر مخاطبان به کتابها و دانلود آنها به روز کرد. طرح امانی کتاب را گسترش داد، کتابخانه های سیار را در شهرها افزایش داد و اردوها و برنامه های محوری در ارتباط با کتاب برای کودکان و نوجوانان ترتیب داد.
کتابهای مشهور جهان و نیز کتابهای مهم فرهنگ ملی را از رهگذر هفته کتاب می توان به مردم جامعه شناساند و به آنها یاد داد که لذت کتابخوانی در یک هفته می تواند در تمام سال در زندگیشان در جریان باشد.
آنچه مبرهن است اینکه متاسفانه هفته کتاب دور از کارکردهای واقعی خود است. برای برگزاری آن میلیون و بلکه میلیارها تومان هزینه می شود بدون آنکه مردم از این هفته سهمی داشته باشند. به راستی بیست و سه دوره برگزاری هفته کتاب چه ثمره مثبتی در سیستم فرهنگی کشور داشته است؟!خوب است مسئولین قدری به این موضوع بیندیشند.
مریم خاکیان