در اتوبان نيايش ساختمان نقره اي را مي بيني به فرم U. به گالري منهاي دو آن وارد مي شوي تا از اکسپوي سوم هفت نگاه ديدن کني.
شنيده اي پنج گالري دار در اين اکسپو به رقم بالاي دويست ميليون در فروش آثار رسيده اند.
همواره اسم چند زن به دنبال حرکت ملي در ذهن تو معناي شيرزناني را يدک مي کشد که چون مردان آستين بالا زده اند و در اينجا تمام عوامل اين حرکت را زنان مي بيني، مهم برخاسته اين از معناي واژگاني است که تا چندي پيش زن را در گذشته دور محبوس در دل خانه مي ديد. از اين نگرش بيش از دو قرن است که در تاريخ ايران مي گذرد و فعاليت هاي چشمگير زنان و درخشش آنان در عرصه هاي گوناگون از آن گذشته دور تنها افسوسي به جاي گذاشته و نشان داده است زنان به درستي حق مطلب را در عرصه هاي اجتماعي ادا نکرده اند.
معيار سنجش...
اينکه هفت گالري دار خانم به اتفاق به اين حرکت ملي دست يازيدند خود قابل تقدير و احترام است. اما آنجا که سخن از استانداردهاي اين گونه نمايشگاه هاست با نگاهي نه چندان ذره بيني و درصدد ارتقاي کيفي و کمي نمايشگاهي از اين دست به نکاتي مي رسيم.
1 - در وحله اول چيدمان نمايشگاه تصويري مغشوش و کاغذ ديواري شده از آثار هنرمندان برجسته اي را مي نماياند که به دليل قلت جا تنگ در تنگ هم قرار گرفته اند و چندين دور زدن در اين سالن نه چندان بزرگ موجب مي شود در دور پنجم يا ششم کم کم بتواني آثار را از هم تشخيص دهي. هنرمندان اتيکت خورده، کريستي نشان در کنار سايريني که چندان نامي آواز نکردند و چندين هنرمند مرحوم شده و سر آخر جواناني که دلخوش حضور در کنار اينانند.
براي يافتن اسامي و آثار به کاتالوگ نمايشگاه رجعتي مي کني و بعد از خريداري آن ورقي مي زني. کيفيت نه چندان باب ميل آثار چاپ شده در کاتالوگ که در برخي صفحات کاملا فولو ديده مي شود و آثاري از هنرمند در کاتالوگ چاپ شده که در نمايشگاه وجود واقعي ندارد اندکي رنجورت مي کند.
2 - از اين همه مي گذري و سري به ليست بلند بالاي فروش آثار مي زني و علامت هاي دايره اي سرخ را مي شماري که به معناي فروش اثر است.
هنرمنداني که با شعار هفت نگاه "هر خانه ايراني يک اثر هنري" آثار خود را با رقم هاي پايين به نمايش گذاشته اند، کنار برخي اسامي دايره هاي سرخ به رج گذاشته شده اند و هنرمند فروش بالايي داشته است برخي ديگر چون صفحه سيبل در انتظار شليک سرخ خريد هستند.
3 - در نگاهي رصدگونه اين همه اتفاق در گالري منهاي دو پرديس ملت به آثار جواناني چشم مي دوزيم که دلخوش اند در ميان اين کثرت آثارشان را به نمايش گذاشته اند. بسياري از آنان چهره هاي مستعد و پرتلاش هستند که به واسطه گالري داران برندي يافته اند. با اين همه پس از پايين آوردن قيمت آثار به شيوه ديگران با سبدهاي خالي به خانه باز مي گردند.
4 - روز پايان نمايشگاه تعداد کثيري از آثار توسط شهرداري خريداري مي شود و نقطه عطفي بر پايان هفت نگاه سوم مي گردد اما اين بار شهرداري نيز ريسک نکرده است و دست هنرمندان جوان را نمي گيرد بلکه با مشورت هفت گالري دار به سراغ همان آثار اتيکت خورده اي مي رود که امکان سرمايه گذاري در آن با شکست روبرو نيست.
در اينجا هنرمند جوان تنها بايد به خود ببالد که در ميان اين همه پيشکسوت مجالي براي ارائه اثر خود داشته است و مغرورانه از اين پيروزي دلخوش باشد و به اميد يافتن نام و نشاني به سفيدي موهايش بينديشد و قامت خم شده اش تا روزي روزگاري آثار وي نيز با اطمينان از بازار سرمايه گذاري آثار هنري به خريد و فروش رسد.
دستان جوانان شرکت کننده در اين همه نگاه خالي ماند و البته بودند جواناني که با نگاهي ملاطفت آميز و دوستي هاي بي بديل که همواره در ميان ايرانيان راه گشا و مشکل گشاست توانستند چند اثر خود را به فروش رسانند و اين خود به منزله برتري آثار آنان بر ديگراني که اثري نفروختند نيست.
5- آنچه روشن تر از روز مي نمايد حرکتي بنيادي است که به منزله رشد جامعه هنرهاي تجسمي يکه تاز مي شود و سر آخر به دستچيني هميشگي دست مي يازد که همچنان تکرار و تکرار اسامي مطرح حوزه تجسمي است که آثارشان همواره در اين شوي ملي به پيروزي مي رسد.
جوان امروز در کثرت اين اقيانوس بي انتها دست و پا مي زند و اگر در ميان اين امواج ياراي تحمل نداشته باشد در قعر اعماق محو مي شود.
شهرزاد هزاره