اهدای جایزه‌ای به نام «ابوالحسن نجفی»
اهدای جایزه‌ای به نام «ابوالحسن نجفی»
در نشست بزرگداشت ابوالحسن نجفی از اهدای جایزه‌ای به نام این چهره‌ی فقید به بهترین رمان و مجموعه داستان کوتاه ترجمه‌ی سال خبر داده شد.
 
تاريخ : شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۲۵
به گزارش هنرنیوز؛ نشست هفتگی شهر کتاب با بزرگداشت زنده‌یاد ابوالحسن نجفی و بررسی نوآوری‌های نجفی در عروض فارسی، با حضور اهل فرهنگ در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

نجفی به مثابه‌ی یک نظریه‌پرداز نه محقق

در آغاز این نشست که با عنوان «دایره‌ی نجفی: نوآوری‌های ابوالحسن نجفی در عروض فارسی» برپا شد علی‌اصغر محمدخانی از خدمات علمی و فرهنگی نجفی در مقام زبانشناس، مترجم، فرهنگ‌نگار، عروضیِ برجسته و صاحب‌نظر در حوزه‌ی ادبیات تطبیقی یاد کرد و گفت: استاد نجفی یکی از پاسداران زبان و ادبیات فارسی در دوره‌ی معاصر بود که به موازین نوشتاری در کتاب‌ها و مقاله‌ها بسیار حساس بود و به‌نوعی ناظر زبانی در درست‌نویسی برای مترجمان و نویسندگان و محققان به‌شمار می‌رفت. علاقه و پژوهش‌های نجفی در ۱۰ سال اخیر بیشتر متمرکز بر پژوهش‌های عروض فارسی و طبقه‌بندی اوزان شعر فارسی بود.


معاون فرهنگی شهر کتاب به برگزاری سمینار «ترجمه‌ی ادبیات فرانسه به فارسی و بزرگداشت ابوالحسن نجفی» در نمایشگاه بین‌المللی پاریس با حضور صاحب‌نظران ایرانی و فرانسوی اشاره کرد و گفت: مرکز فرهنگی شهر کتاب از سال ۱۳۹۵، جایزه‌ی ابوالحسن نجفی را به بهترین ترجمه‌ی رمان و مجموعه داستان کوتاهِ سال اهدا می‌کند و هیأت علمی و داوران این جایزه با حضور ضیاء موحد، حسین معصومی همدانی، مهستی بحرینی، عبدالله کوثری، محمود حسینی‌زاد و مژده دقیقی تشکیل می‌شود و امیدواریم که جایزه‌ی نجفی در اعتلای زبان فارسی در حوزه‌ی ترجمه‌ی رمان و داستان کوتاه مؤثر شود.

یک انقلابی چون نیما و گالیله


ضیاء موحد در این نشست به پیشینه‌ی چهل‌ساله‌ی دوستی خود با زنده‌یاد نجفی اشاره کرد و آن را مبنای سخنان خود قرار داد. وی تصریح کرد: در ابتدا نکته‌ای تاریخی را شرح خواهم داد. سال ۱۳۵۲ آخرین شماره‌ی جُنگ اصفهان در پیش از انقلاب منتشر شد. در آن زمان جلساتی هفتگی بین دکتر صادقی، استاد نجفی و من برقرار بود. در آن سال‌ها نجفی به عروض علاقه‌مند شده بود و من به شواهد مختلف از جمله «بر آب‌های مرده‌ی مروارید» وزن را کنار نهاده بودم. «ویکو» که امبرتو اکو او را بزرگترین متفکر قرن هجدهم می‌داند، بر این عقیده است که شعر بی‌وزن خاص جوامع صاحب دموکراسی است. درباره‌ی این نگاه باید بحث‌های مفصلی صورت بگیرد؛ چون من معتقد نیستم شعر باید از وزن تهی باشد. یکی از فصول کتاب نظریه‌ی ادبیات به مساله‌ی وزن پرداخته است؛ از این‌روی مسائلی که نجفی طرح کرده است، در غرب سابقه‌ای طولانی دارد.

وی ادامه داد: در این کتاب آمده است: «چه بسیار چیزها که هنوز مبهم و مجادله‌انگیزند؛ اما امروز عروض با زبان‌شناسی و معناشناسی ادبی روابط ضروری برقرار کرده است و می‌بینیم که صوت و بحر را باید به‌عنوان عناصر سازنده‌ی کلیت اثر هنری و نه جدا از معنا مطالعه کرد»؛ بنابراین تصور بسیاری مبنی بر این‌که گفتن درباره‌ی عروض کاری کهنه است، اشتباه است. نجفی در آن سال‌ها زیاد درباره‌ی وزن با من گفت‌وگو می‌کرد؛ اما از آن‌جاکه من در محافل ادبی رشد کرده بودم به شکلی غریزی به وزن مسلط بودم و تمایل نداشتم عروض بخوانم و قلبا علاقه‌ای به این‌دست مباحث نداشتم؛ اما به خاطر احترام به او در این گفت‌وگوها مشارکت می‌کردم؛ آن‌چنان‌که نجفی در مقاله‌ی اختیارات شاعری، از من قدردانی کرد. به گفته‌ی طبیب‌زاده آن مقاله مادر تمام کشف‌های بعدی نجفی است.



موحد ضمن اشاره به برخی تاریخ‌ها تاکید کرد: نجفی در همان سال‌ها دایره‌ای را کشف کرده بود که نزدیک به ۱۸۰ وزن از آن استخراج می‌شود؛ من پیشنهاد دادم نام آن را دایره‌ی نجفی بگذارد، مبادا کس دیگری آن را به نام خود ثبت کند. اما نکته‌ی جالب توجه این است که این مساله به سال‌های پیش از ۱۳۵۲ برمی‌گردد. به یاد دارم اولین ‌باری که نجفی در بیمارستان بستری شد، مباحثی در گرفت مبنی بر این‌که چرا وقتی حرف نجفی به میان می‌آید مساله‌ی عروض طرح می‌شود؛ برخی معتقد بودند از این رهگذار ادبیات به نفع عروض مصادره می‌شود. من در آن عیادت، از او پرسیدم: شما مهم‌ترین کارتان را چه می‌دانید؟ او پاسخ داد: عروض. باید چرایی این امر را دریافت؛ تفاوتی بین تحقیق و نظریه مطرح است؛ معمولا یک محقق در ادامه‌ی تلاش دیگران کار می‌کند و به تکامل آن‌ها می‌کوشد.

وی تاکید کرد: نظریه‌پردازی به گونه‌ای دیگر است؛ کاری است مثل آن‌چه نیما و گالیله و نیوتن صورت دادند و موجب تحول در حوزه‌ای شدند. نجفی نیز دریافته بود که در حال درانداختن یک انقلاب است. بسیاری از صاحب‌نظران این امر را تایید می‌کنند. او کاری جز تحقیق صورت داده است؛ چه‌بسا این‌که محمد قاضی ترجمه‌های نجفی از فرانسه را گل سرسبد ترجمه می‌داند. از دیگرسو نزد کسانی که به ادبیات اشتغال دارند، اصلا عروض مطرح نیست؛ باید به آن‌ها هم حق داد؛ آن‌ها بر این عقیده‌اند که چرا باید تلاش‌های نجفی که ادبیات فرانسه را به ایرانی‌ها معرفی کرده است، نادیده گرفته شود؟ اما باید در نظر داشت جنس این دو کار با یکدیگر متفاوت است. به هر روی نظریه‌پردازی نزد او اهمیت ویژه‌ای داشت.

موحد در انتهای سخنان خود شرح نکته‌ای دیگر را ضروری دانست و اظهار کرد: بسیاری افراد در حوزه‌ی فرهنگ و ادبیات کوته‌بین هستند و سعه‌ی صدر ندارند؛ برخی از ایشان بر این باورند که نزد نجفی تنها ادبیات مهم بوده است و از این‌روی تلاش‌های او در بحث عروض را نادیده می‌گیرند؛ از دیگرسو برخی دیگر رویکردی عکس آن دارند؛ آن‌ها تصور می‌کنند اگر کسی شعر و داستان نوشت حق دارد بی‌سواد باشد.



آن‌که تمام کرد...

سیروس شمیسا در ابتدای سخنان خود یاد نجفی را گرامی داشت و با خواندن شعری سجایای اخلاقی وی را یادآور شد. وی اظهار کرد: امروز سخن‌ گفتن برای من مشکل است؛ اما سعی می‌کنم به اختصار مطالبی را بیان کنم. به نظر من نیز مهم‌ترین کار نجفی همان مقاله‌ی اختیارات شاعری است که در ۱۳۵۲ در جنگ اصفهان منتشر شد. کارهای دیگر او نیز ارزشمند است؛ اما مقاله‌ی یادشده از سنخ دیگری است. در این میان باید نکاتی را در نظر داشت؛ مثلا در کتاب‌های تازه‌ی ایشان مقالاتی درباره‌ی موضوعات مختلف وجود دارد که بسیاری افراد از جمله من به آن‌ها پرداخته‌اند؛ البته من بر این معنا تاکید ندارم که پیش از نجفی به این مسائل پرداخته‌ام؛ من در عروض شاگرد استاد بودم؛ نظریات او را شنیده بودم، ولی آن‌ها را نوشته بودم.

وی تاکید کرد: مساله‌ی طبقه‌بندی اوزان نیز اهمیت ویژه‌ای دارد؛ اما آن نیز به شکلی در فرهنگ‌های عروضی قابل دستیابی است. مقاله‌ی اختیارات شاعری انصافا چیزی دیگر است. البته باید در نظر داشت ما ایرانی‌ها عاطفی‌، احساسی و اهل مبالغه هستیم؛ از این‌روی باید تاکید شود بر این‌که این‌گونه مطالب معمولا یک جریان هستند و نمی‌توانند کار یک فرد باشند. از قرن هجدهم به این‌سوی مستشرقان بسیاری در این حوزه فعالیت کرده‌اند؛ آن‌ها تقطیع هجایی را مرسوم کرده بودند که موجب شد خودبه‌خود بسیاری از مسائل آشکار شود. در ایران نیز کلنل وزیری کارهایی در این زمینه صورت داده بود؛ دکتر خانلری نیز در این حوزه تلاش‌های فراوان کرده بود؛ البته نجفی خود به این مساله اذعان داشت.



شمیسا ضمن تشریح برخی مصادیق در تایید این معنا افزود: تفاوت کار نجفی و خانلری در این بود که نجفی با استمرار تا آخرین روز حیات این مساله را دنبال می‌کرد؛ اما خانلری یک سر داشت و هزار سودا و نمی‌توانست تنها در آن عوالم محدود باشد. رویکردهای خانلری عجیب بود؛ هر مطلبی را طرح می‌کردیم اذعان می‌داشت که در فلان کتابش به آن‌ اشاره کرده است؛ مثلا وقتی من وزن دوری را دریافتم، دیدم در یکی از کتاب‌هایش به آن اشاره کرده است. خانلری به مسائل متعددی از این‌دست اشاره کرده است؛ اما او در آخر عمرش حال و حوصله‌ی تمرکز در این مسائل را نداشت و پیش‌تر این کارها را کرده بود. پس از خانلری مسعود فرزاد نیز تلاش‌های زیادی در این زمینه کرده است؛ او واقعا مظلوم واقع شد؛ البته نجفی برای من شخصیتی دیگر است؛ اما مسعود فرزاد نیز مسائل زیادی از این‌دست طرح کرده است.

وی ادامه داد: فرق فرزاد با نجفی در این بود که او زبان‌شناسی نمی‌دانست؛ جالب توجه است که این حوزه را مسخره هم می‌کرد؛ البته او ضمن مطالعه‌ی آثار بسیاری از صاحب‌نظران فرنگی شاعر و باذوق هم بود. کارهای فرزاد بسیار است، اما پراکنده. من شاگرد خوبی نبودم؛ حق این بود که آثار او را جمع‌آوری می‌کردم؛ اما من هم یک سر داشتم و هزار سودا و این کار را نکردم. استاد نجفی فرق‌های بسیار با همه‌ی استادان یادشده داشت؛ او زبان‌شناس بود، ذهن علمی داشت و روش‌های غربی را به خوبی می‌شناخت. این امر موجب شده بود او در رویارویی با شعر رویکردهای سنتی را وانهد و بر اساس شیوه‌ی غربی‌ها عمل کند. او شعر را می‌نوشت و بی‌اعتماد به گوش و لحن بسیار ساده و روشن تقطیعش می‌کرد. نجفی به خوبی می‌دانست علم مقوله‌ای است ساده و روشن و او که استادتر است، می‌تواند شفاف‌تر سخن بگوید.

شمیسا به رویکردهای سنتی اشاره و تصریح کرد: ما تصور می‌کردیم متن باید یک خط باشد و ۲۰ خط حاشیه داشته باشد؛ نجفی عکس آن عمل می‌کرد. موقعیت تحصیلی و زیستی وی را نیز باید در نظر داشت؛ در تهران زندگی می‌کرد، در دانشگاه عروض تدریس می‌کرد و بسیار باحوصله بود. نجفی در حوزه‌های مختلف چون نقد ادبی و ادبیات و رمان نیز فعالیت می‌کرد؛ در نتیجه او فرد اعرف و اجلای این جریان جدید بود. اما کسانی که در پی نوشتن تاریخ عروض جدید هستند نباید اشتباه کنند؛ در این‌باره جریانی وجود داشت که چندین نفر چون آن‌ها که نام بردم، در شکل‌گیری آن دخیل بودند. البته همه می‌دانیم: کار را که کرد؟ آن‌که تمام کرد. نجفی در مقاله‌ی اختیارات شاعری با زبانی روشن و منطقی علمی مطالب پراکنده‌ی پیشین و کشفیات خویش را صورت‌بندی کرد.

وی تاکید کرد: درباره‌ی اختیارت شاعری می‌توان ساعت‌ها حرف زد. شاید بتوان امروز در مقاله‌ی نجفی تغییراتی را اعمال کرد؛ اما استخوان‌بندی و اساس عروض جدید همان مقاله است. با این همه نمی‌توان تصور کرد کار تمام شده است؛ هنوز تکلیف بسیاری از مباحث روشن نیست؛ از آن‌جمله می‌توان به منشاء عروض فارسی، وزن شعر پیش از اسلام و چون این‌ها اشاره کرد. در آینده قدر نجفی بهتر شناخته می‌شود؛ چراکه او تنها به عروض نپرداخته بود؛ ذهن علمی وی باعث شده بود به مباحث مختلفی چون زبان‌شناسی، نقد ادبی و ترجمه بپردازد.

شمیسا در انتهای سخنان خود ضمن بازگویی خاطراتی به تفصیل بر سجایای انسانی و اخلاقی زنده‌یاد نجفی اشاره کرد و به رسم ادیبان پیشین ماده‌ی ‌تاریخی سروده‌ی خود را خواند.



پادشاه ملک فارسی

امید طبیب‌زاده سخنان خود را با طرح چند پرسش درباره‌ی رویکردهای استاد نجفی آغاز کرد و گفت: چرا نجفی برخی آثار خود را چاپ نکرد؟ آیا قاعده‌ی قلب در رباعی از زمره‌ی اختیارات هست یا خیر؟ چرا نجفی در عروض خود برای وزن‌ها نام نمی‌گذاشت؟ راه‌های گسترش وزن‌ شعر فارسی از نظرگاه نجفی کدام است؟ این پرسش‌ها برای آن‌ها که عروض می‌خوانند بسیار حائز اهمیت است. راه‌های گسترش وزن‌ شعر فارسی موضوع روزهای واپسین نجفی بود؛ تا جایی که می‌توانست حول این موضوع کار می‌کرد. با اشاره به این مطلب می‌توان به پرسش اول پرداخت؛ در اوایل آذر من و مدیر انتشارات نیلوفر با استاد نجفی ملاقات کردیم؛ او درس‌نامه‌ی عروض شعر فارسی و طبقه‌بندی اوزان شعر فارسی را به من داد و خواست آن‌ها را آماده کنم. پس از مطالعه‌ی آن‌ها دریافتم کاملا آماده‌ی چاپ هستند و تنها باید تایپ شوند.

وی ادامه داد: درس‌نامه دوم بهمن‌ماه مهیای چاپ شد؛ من مشغول آخرین سطور آن بودم که خبر درگذشت استاد را شنیدم. کتاب دیگر هم مهیای چاپ است. این‌که نجفی کار تمام‌شده را به چاپ نمی‌سپرد از این‌روی بود که همواره ترجیح می‌داد مسائل حل‌نشده را پاسخ گوید نه این‌که به امور چاپ بپردازد؛ البته بیماری ایشان هم مزید بر علت بود. به نظر می‌رسد نمی‌توان نجفی را با شخصیت داستان ملکوت قیاس کرد که در جایی کار خود را وامی‌گذارد تا به شیوه‌ای دیگر زندگی کند؛ نجفی هرگز این‌گونه رفتار نکرد؛ او وجود خود را در میان تک‌تک آثارش باقی گذاشت و تا دقایق آخر زندگی کار کرد.

طبیب‌زاده در ادامه به طرح پاسخ بر پرسشی دیگر کوشید و تصریح کرد: می‌دانیم رباعی دو وزن دارد که تنها رکن دوم ممیز آن‌ها است؛ این دو رکن قلب یکدیگر هستند و علاوه بر اختیارات شاعری، استثنائا این دو وزن متفاوت می‌توانند با هم در رباعی ظاهر شوند. خانلری این مساله را قاعده‌ی قلب نام داد و تحت عنوان اختیار از آن یاد کرد. نجفی نیز در مقاله‌ی اختیارات شاعری با همین عنوان از آن یاد کرد. اما او دچار شک شده بود تا این‌که در سمینار وزن شعر فارسی و پیش از آن در مقاله‌ای که در نامه‌ی فرهنگستان چاپ شد، تصریح کرد که این مقوله اختیار نیست؛ چراکه معتقد بود عمومیت ندارد و تنها در رباعی ممکن است. البته قرار بر این بود که در جلسه‌ای در این‌باره با استاد بحث کنیم که متاسفانه ممکن نشد.

وی افزود: استاد نجفی از نام‌های عروض سنتی بیزار بود و آن‌ها را به کار نمی‌بست. در توجه به این نام‌ها درمی‌یابیم هرچه وزن ایرانی‌تر باشد نامی طولانی‌تر می‌یابد؛ چراکه عروضی‌ها می‌خواهند این اوزان را از دوایر عروض عربی برکشند؛ بنابراین زحافات بیشتری می‌زنند و این موجب می‌شود نام طولانی‌تر شود. در این رویکرد صاحب‌نام کوچکتر از نام می‌شود؛ این نقض غرض است و چرا باید از این نام استفاده کرد؟ البته باید در نظر داشت که این‌ دست اوزان محتاج اسم هستند؛ اما مادامی که نامی برای آن‌ها نمی‌یابیم منطقی نیست این‌گونه آن‌ها را نام‌گذاری کنیم.

طبیب‌زاده درباره‌ی راه‌های گسترش وزن اذعان کرد: استاد نجفی بر آن بود که در طبقه‌بندی خود سهولت مراجعه، روابط سلسله‌مراتبی اوزان و جای خالی اوزان محتمل اما ناموجود را لحاظ کند. خانلری مدعی بود هرچه در طبقه‌بندی او می‌گنجد موزون است و جز آن ناموزون؛ این ادعایی بزرگ است؛ چراکه او نتوانسته بود اوزان متفق‌الارکان را صورت‌بندی کند؛ این امر را نجفی صورت داد. استاد نجفی بر اساس ویژگی‌ها و نوع کارکرد دایره می‌توانست ادعایی چون ادعای خانلری مطرح کند؛ اما اخیرا به موردی نقض برخورده بود؛ این مساله‌ بسیار ذهن نجفی را به خود واداشت؛ آن‌چنان‌که تا روزهای آخر به آن مشغول بود. او در بررسی این مساله به این نتیجه دست یافت که ممکن است تعداد اوزان فارسی افزون بر ۸۰۰ عدد شود.

وی تاکید کرد: استاد نجفی دو طبقه‌بندی را صورت‌بندی کرده بود؛ یکی همان طبقه‌بندی اصلی است که مولفه‌های آن گفته شد؛ دیگری طبقه‌بندی ساده‌تری است که یافتن اوزان را بسیار تسریع می‌کند. این رویکردها آن‌چنان‌که گفته شد در پی نگاه متدولوژیک استاد محقق شده است. او با استناد به ساختمان جمله و کلمات، ترفندی برای یافتن اوزان درانداخت که دستیابی به آن‌ها را سهل می‌کند. به زعم وی شعر از مصراع ساخته می‌شود، مصراع از ارکان و ارکان از کمیت‌ها؛ بنابراین کمیت برای ارکان در حکم حروف است برای کلمات. اگر ترکیبی برای ارکان قائل شویم می‌توانیم اوزان را الفبایی صورت‌بندی کنیم. نجفی این ترتیب را فراهم کرده بود. به هر روی من تصور می‌کنم استاد نجفی نمرده است. هرگاه از افرادی چون فارابی و ابن‌ سینا می‌گوییم مرحوم خطابشان نمی‌کنیم؛ آن‌ها در ملک فارسی پادشاهی می‌کنند؛ مادامی که زبان فارسی وجود دارد نام نجفی باقی است.



ایسنا نوشت:نشست بزرگداشت مقام علمی استاد ابوالحسن نجفی و بررسی نوآوری‌های نجفی در عروض فارسی، با حضور اهل فرهنگ و صاحب‌نظرانی چون احمد سمیعی گیلانی، فتح‌الله مجتبایی، علی‌اشرف صادقی، ژاله ‌آموزگار، حسین معصومی همدانی، موسی اسوار، طهمورث ساجدی، منوچهر سادات افسری، پیروز سیار، محمود حسینی‌زاد، مژده دقیقی، علی میرزایی، مهشید نونهالی، ماندانا صدرزاده و ... برگزار شد.
کد خبر: 88854
Share/Save/Bookmark